تاپیک تعاملی «مثالی برای سایه در انگلیسی قدرت، مینی استوری و ایده ساختن داستان»

سلام عزیزم پونه جان فک کنم تاپیک شما حذف شده اخه من هرچی گشتم پیدا نکردم میشه دوباره بفرستیدش اگه دارینش:blush::blush:

2 پسندیده

سلام به دوستان تاپیک دو فعلا منتفی شد
ایده، انجامش خوبه ولی اجراش خیلی سخته
مطمئنا اگه من تاپیک هم بزنم خیلیا سختشونه انجامش بدن
پس فعلا منتفی تا ببینم میتونم راهی پیدا کنم که ساده تر بشه اجراش کرد یا نه.

3 پسندیده

من یه دسته‌بندی به نام مکالمه ایجاد کردم. از این به بعد برای اضافه کردن مکالماتتون از این دسته بندی استفاده کنین. :slight_smile:. البته منتظر کسی وای نستین و خودتون هر تاپیکی دوست داشتین اضافه کنین. ولی از آقا کامبیز @YoKambiz دعوت میکنم که یجورایی لیدر این دسته باشه تا بچه ها تشویق بشن مشارکت بیشتری داشته باشن. :grinning:

یسری برچسب‌ها هم ایجاد کردم برای موضوعاتی مثل خاطره، آهنگ، و داستان و … که اگه مثلا دوست داشتین خاطره تعریف کنین از برچسب مورد نظر استفاده کنین.

6 پسندیده

بله حتما
میخواستم که بهتون بگم یه همچین چیزی ایجاد کنید بشه توش یه تاپیک زد و دیگران بیان درباره اون موضوع نظر بدن
مثلا یه نفر یه پادکست از روزش بزاره بقیه درباره روز اون شخص نظر بدن و…
ممنون

4 پسندیده

سلام اینم داستان جدید “درس 29، قانون ها رو بشکن”

متن:

Far far past… in old Rome… where usually the poor people got enslaved. A young powerful man lived. His name was Spartacus. He was poor and unfortunately He lost his wife, his house, his family and in fact everything. He was very very upset and broke. So the government got him and sold him to one of the rich people. On that time the rich people would put the slaves in the arena to fight each other. They would enjoy to see the slaves kill each other. They wanted them to be obedient and to give their lives to their masters. Even the gladiators were petrified to stay against their fat and rich owners. The masters would even use the slaves to build huge houses out of heavy stones. If a slave wasn't productive enough. They would kill or sell him. One day, one of the gladiators almost lost the match he got injured but at the end He won it, unfortunately he wasn't able to fight anymore so the master came to him and said: you blew everything, you were a good fighter but now I don't need you, so Diiiieeee!!!! He commanded the soldiers to kill the gladiator. Every gladiators there, saw their brother's death So Spartacus turned and said to other gladiators: brothers, stop fighting for the masters, we must be free, so fight beside me for our freedom. Everyone agreed and at night they attacked masters and massacred everyone. They became free and Spartacus became the rebel of this freedom.
9 پسندیده

خیلی خوب شده. هر بار دارین بهتر و بهتر میشین. آفرین :slight_smile:

میگم من یه فکری بر اساس ایده ی آقا ایرج به ذهنم رسید:

ایده ای که دارم اینه که شما یه بار گفتی درسها رو تموم کردی میخوای از اول این ایده رو روی همه ی داستان ها اجرا کنی. اگه بچه ها استقبال کنن من پیشنهادم اینه هر هفته یا هر دوهفته یه بار یه درسش رو شروع کنیم و بچه ها مشارکت کنن مثالهایی مثل همین درست کنیم بعد بهترینهاشو من تو اپلیکیشن میذارم :smile: چطوره؟

مثلا همین داستان واقعا چیزی کم نداره که تو اپلیکیشن بذاریم. خیلی خوب بود.

البته آقا امیرحسین هم یه پیشنهاد مشابه داده بودن :stuck_out_tongue_winking_eye:

7 پسندیده

ایده کامل و بی نقصیه آفرین به آقا ایرج و شما بابت همچنین حرکتی
فکر میکنم خودش یه تشویق واسه کاربرا میتونه باشه که بهتر و بهتر شن
من صد در صد موافقم و با کمال میل مشارکت میکنم

5 پسندیده

روی منم حساب کنید برای این کار :relaxed::relaxed:

1 پسندیده

خیلییی عااالی بود :clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::ok_hand::ok_hand::ok_hand::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::ok_hand::ok_hand::ok_hand::clap::clap::clap::clap::ok_hand::clap::ok_hand::clap::ok_hand::clap::ok_hand::clap::clap::ok_hand::clap::ok_hand::clap::ok_hand::clap::ok_hand::clap::clap::ok_hand::clap::ok_hand:

3 پسندیده

سلام

بنده عضو جدید تاپیک و البته خانواده گرم و صمیمی زبانشناس هستم. حدود ده روزه اپ رو نصب کردم و واقعا ازش خوشم اومد…
چند روزه مطالب ابنجا رو جسته گریخته میخونم ولی متاسفانه وویسها برام اجرا نمیشه، شایدچون با تبلت میبینم…

کار جناب ناصری چه توی برنامه و چه توی سایت واقعا تحسین برانکیزه
و همینطور فعالیت دوستان اینجا
یه خدا قوت جانانه به همه دوستان

امیدوارم من هم از فعالبت شما انگیزه بگیرم و به ترس از نوشتن و حرف زدن غلبه کنم.

متنهای دوستان که خیییلی عالیه قطعا وویس ها هم همبنطوره ان شاءالله من هم به این سطح برسم و به سادگی بتونم بیان کنم

5 پسندیده

یاد سریال اسپارتاکوس افتادم

2 پسندیده

خیلی سریال خفنی بود
وقتی تموم شد من یه مدت از خط سریال دیدن اومدم بیرون
خیلی دوستش داشتم

2 پسندیده

من بعد از breaking bad دیگه هیچ سریالی بهم حال نداد

3 پسندیده

خیلی تعریفشو شنیدم ولی هنوز نشده ببینم
باید حتما بگیرم ببینم

2 پسندیده

اووووف
یکی سریال برکینگ بد
و بازی های amnesia و outlast (جفتشون ترسناکن)
این سه تا حرف ندارن

2 پسندیده

Hi,I want to tell the story let’s get start
In1989 there was a beautiful, intelligent woman she named Sara.
Sara was poor but she wanted to be rich she lived in London.
She decided go to las Vegas to get rich
Sara went to las Vegas to dig for diamonds she digging for ten days but she doesn’t any thing and her back hurt she had no money and painful back.
She cried she depressed.
After 20day’s Sara changed her posture and breath deeply.
She went to Singapore and started a chili business
Chili’s a little pepper’s that you eat very spicy.
Sara grew chili’s hot chili in her apartment and sold them to market
She worked all the time and finally she was success
Sara made 33$ billion she was beautiful and ultimately she was super_rich
By by :raised_hand:

:sweat_smile::sweat_smile::sweat_smile: موجبات خنده تونو فراهم کردم
نسبت ب داستان اولیه پیشرفت داشتم یا پسرفت؟:joy::joy:

«بسته دوم انگلیسی قدرت»:muscle::muscle:

10 پسندیده

خیلی خوب بود آفرین :clap::clap:
یه سوال روزی چند ساعت به انگلیسی گوش میدید؟ و چقد کتاب انگلیسی میخونید؟

3 پسندیده

مرسی از انرژی مثبتتون:blush::blush:
من روزی بیست دقیقه فقط یه روز ب چهل دقیقه رسید
راستش کتاب انگلیسی خریدم اما سطحش بالا بود و هنوز نخوندم اما ازین کتابای الکترونیکی یه دونه امروز صبح دانلود کردم از اونایی ک خودتون معرفی کردین هنوز نخوندمش ولی

4 پسندیده

یه پیشنهاد دارم براتون
ببینید من پتانسیل خیلی خیلی بهتر شدن از اینی که الان هستید رو در شما میبینم
به انگلیسی ۲۰ دقیقه گوش دادن واقعا کمه خیلی خیلی کمه
شما باید از پتانسیلتون بیشتر از اینا استفاده کنید
این متنو نگه دارید
فقط یک ماه روزی دو ساعت به انگلیسی گوش بدید از تمامی زمان های مردتون استفاده کنید
از کتاب های سطح پایین استفاده کنید ک براتون​ عذاب آور نباشن
هر روز چند برگ بخونید و هر سه روز به سه روز به تعداد صفحاتتون اضافه کنید
بعد یک ماه همین متنی ک نوشتید رو بخونید متوجه پیشرفتتون میشید.
از پتانسیلتون استفاده کنید حیفه.

8 پسندیده

ممنونم از توصیه های خوبتون حتما از فردا شروع میکنم و روزی دوساعت میخونم فردا اخرین امتحانمو بدم وقتم ازاده ازاده
من زمان واسه گوش دادن ب زبان خیلی دارم و احتیاج ب زمان مرده ندارم چون تو خونه بیکارم و میتونم گوش بدم
از امروز هم داستانی ک دانلود کردم رو شروع میکنم
ممنونم از انرژی ک بهم دادین و باعث شدین بیشتر ب زبانم توجه کنم من اصلا اعتماد به نفس ندارم و این گفته هاتون باعث شد یکم امیدوار بشم ب خودم بازم ممنونم از گفته هاتون اقا کامبیز

6 پسندیده