چالش بزرگ زیبوک ، آبان ۹۷ (نظر خواهی برای کتاب های آبان) 📚

انشالله حتما حتما.شما ماشالله خیلی فعال هستید.:relaxed:

2 پسندیده

سلام به دوست خوب وپرتلاشمون.آفرین وتبریک بخاطرهمتی که داشتیدبرای رسیدن به هدف(اتمام کتاب)،چه خوب به خواسته تون رسیدید.آرزوی قلبیم اینه که همیشه موفق باشیدوبه اهدافتون بخیروخوبی برسید.سپاس ازینکه حس وتجربه خوبتونوبه اشتراک گذاشتید. ممنون بابت نقد :hugs::hugs: کتاب.

1 پسندیده

خیلی عالی آفرین به شما البته اون حس خوبی که الان دارید نتیجه تلاشتون هست. انشالله سال جدید با کتاب های بیشتر.
:clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap::clap:
بنده هم چند تا چیز که تو این داستان برام جالب بود را اضافه کنم.
این رمان شاید یه جور گذار جامعه را از زمانی که همه مسیحی سفت و سخت بودن به دور شدنشون از دین و چگونگی اون را هم داره نشون می ده.
کشیش این داستان تقریبا یه آدم معمولی هست از نظر شخصیت شاید یه جای داستان که می خواد در مراسم رقص شرکت کنه راحت مسئله را برا خودش حل می کنه و می گه این کار اشکالی نداره و تازه حسن های این مراسم به ذهنش می یاد در واقع ادم به اون کشیش زیاد حس خوبی پیدا نمی کنه کسی هست که دین را واقعا درک نکرده فقط خودش را در حصار باید ها و نباید های دین قرار داده برای همین بیشتر یه جورایی که کارمند کلیسا محسوب می شه خوب البته شهر هم کوچیک هست معمولا کشیک های معروف تر به شهرهای بزرگتر می روند !. برای همین در دل مردم هم جایی برای خودش باز نکرده و یه جورایی ادم های عاقل و فهمیده داستان هم قبولش ندارند.
و خواهر کوچکتر ی که فرار می کنه و به نوعی هنجار شکنی می کنه ابتدا همه به دنبال نجات آبرو و زندگی اون هستند ولی بعد همه به راحتی می پذیرن اونو و حتی رفتار اونهایی که اونو و کارش رو بد می دونند یه جورایی در بین بقیه نامفهوم هست یعنی جامعه این فرد را می پذیره به طوری که خواهر کوچیکه هیچ گاه در طول داستان احساس نمی کنه که کار بدی انجام داده و حتی از سوی افراد ساده لوح داستان مورد تعریف و تمجید قرار می گیره ولی جالبه نویسنده با این که داره گذار جامعه را نشون می ده و یه جوری مدل های مختلف آدم ها را جلوی چشم میاره سرنوشت آدم ها را یه جورهایی براساس رفتارشون می چینه.
جالب هم هست اونجایی که کشیش در مورد کار این دختر فراری نظر می ده همه می گن خدا می بخشه و کسی حرفش را قبول نمی کنه.
ولی خوب من یه جورایی متوجه نشدم اون خواهر آخریه چرا سرنوشتش این شد که بشینه تو خونه شاید می خواد و این شخصیت نماد چی بود.

1 پسندیده

من هم آنا کارنینا را به پایان رسوندم تا حالا قشنگ ترین رمانی بوده که خوندم اصلا این روسی ها رمان نویس های حرف نداری هستند.
شخصیت پردازی حرف نداره و در حالی که حرف نداره خیلی جامع هم هست. یعنی همه مدل آدمی را به زیباترین شکل ممکن نشون می ده.
شخصیت شوهر آنا که یک مسیحی هست در واقع بیش اندازه بخشنده از اون مسیحی هایی که می گن اگه یکی زدن توی این گوشت اون گوشت را بیار جلو تا توی اون گوشت هم بزنند. واقعا مسئولیت شناس ولی ادمی هست که انگار عشق را احساس نکرده شاید با سرنوشتشم می خونه یه کسی که یتیم بوده شاید.
آنا کسی هست که دیندار نیست فقط به دنبال عشق هست عشق به فرزند و عشق به فرد دیگر یعنی زندگی با عشق برای او معنی پیدا می کند. یه چیز جالبه که کسی نیست با آنا برخورد داشته باشه ولی ازش خوشش نیاد. یه جنبه اش به زیبایی برمی گرده نمی دونم نویسنده شاید می خواسته بگه عشق درون این فرد روی اطرافیانش هم تاثیر می گذاره ولی در عین حال آنا هیچ گاه آرامش نداره بقیه داستانو خوندن لطفا نظرشون را در مورد آنا بگن.
نمی دونم شاید هم یه جورایی جامعه را مقصر ناآرامی آنا اعلام می کند برای همین هست که بعد از مرگش رونسکی آرامش و زندگیشو از دست می ده.
وقتی زن برادر آنا به ملاقات انا میره فضا را اونجا واقعا سنگین می بینه با این که دارن بیمارستان می سازن یه جورایی از نظر مادی کمبودی ندارن و واقعا عاشق هم هستند ولی شاید اخلاق وجود نداره فضای سنگین شاید به این برمی گرده
تو این داستان چند تا آدم بی دین را نشون می ده که به پوچی رسیدن یکی برادر لوین که اخلاق هم نداره و آخرش هم سرنوشت خوبی نصیبش نمی شه و به طور رقت باری میمیره.
شوهر خواهر کاتیا همسر لوین که به دنبال این هست که پوچی زندگیش را با خوش گذرونی پر کنه و بی مسئولیت هست
خود لوین که شخصیت برجسته داستان هست و همه جا اخلاق مدار نشون داده می شه در واقع اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید عشق را هم تجربه می کند ولی می فهمد این هم آن چیزی نیست که جانش را آرام کند در نهایت خدا را در درون خودش می یابد و داستان این طور به پایان می رسه. احساس می کنم لوین اولش تفکرات کمونیستی داره.
جالبه این داستان نمی دونم برای چه دوره از تاریخ روسیه هست که چشم مردم به این هست که ببینند در غرب چه اتفاقی افتاده است و حتی لوین برای اصلاح روند امورش میره تا از غرب تجربیاتی کسب کنه
انشالله نقدهای بقیه نقد بنده را کامل خواهند کرد و خودم چیزی به نظرم رسید بعدم اضافه می کنم

2 پسندیده

سلام به دوست خوب وپرتلاشمون.آفرین وتبریک بخاطرهمتی که داشتیدبرای رسیدن به هدف(اتمام کتاب)،چه خوب به خواسته تون رسیدید.آرزوی قلبیم اینه که همیشه موفق باشیدوبه اهدافتون بخیروخوبی برسید.سپاس ازینکه حس وتجربه خوبتونوبه اشتراک گذاشتید. ممنون بابت نقد :hugs::hugs: کتاب.
[/quote]

خیلی خیلی ممنون ازقلب مهربان ودعای خوبتون.:blush::blush:وممنون که نقد روهم مطالعه کردین.:blush:آرزوی من هم برای شماوسایردوستان پیشرفت و موفقیت روزافزون هست:tulip::hibiscus::tulip:

2 پسندیده

خیلی ممنون خانم حیدری عزیز.بله انشالله کتابهای بیشتری رودرکنارشمادوستان فرهیخته بتونیم مطالعه کنیم😊

به نکات خیلی خوبی اشاره کردین.راستش منم ازشخصیت آقای کالینززیادخوشم نیومد.ولی ازهمه بیشترخانم بنت رواعصابم بود:joy::joy:

آفرین به شما واراده عالی تون.:clap::clap::clap:کتاب آناکارنیناخیلی حجمش بیشتربود،ولی معلومه شماخیلی اهل کتاب وکتابخوانی هستین.:heart_eyes:ازنقدهای جامع وتوضیحات مفصلتون هم ممنون.:tulip::tulip:قطعاسری بعد،برای خوندن آناکارنینا،پیش درآمد شما به کارما میاد.:heart_eyes:البته روزاول که قراربودهمه این کتابوبخونیم حدود30صفحه شوخوندم.ازاینکه نویسنده حتی دمپایی گلدوزی شده،لباس،مبل…وریزترین جزییات روهم توضیح داده بودخیلی خوشم اومد:ok_hand::ok_hand:
درآخربازهم تشکرمیکنم بابت به راه اندازی این چالش:hibiscus::hibiscus::hibiscus::hibiscus:

2 پسندیده

5 پسندیده

5 پسندیده

4 پسندیده

4 پسندیده

4 پسندیده

سلام دوستان همراه
این دوروزه فرصت بیشتری پیداکردم واسه خوندن.جاهایی که توجهمو جلب کردندبالامطالبشوفرستادم.بنظرمیرسه الیزابت بعدازخواستگاری آقای دارسی وخوندن نامه ی اون،بیشترازقبل متوجه موقعیت خودش وبقیه خواهرهاش وهمینطورپدرومادرش شده باشه.اونجاکه فکرمیکنه اگه قرارباشه الیزابت افکارونظراتشوازخانواده اش بگیره،تصویرچندان خوبی ازسعادت واسایش خانوادگی توذهنش نقش نمی بنده.پدرالیزابت هم شیفته ی جوانی وزیبایی وظواهراخلاقی خانمش شده وکم کم فهم ناقص وفکرمحدود مادرالیزابت باعث شده عشق آقای بنت نسبت بهش کمرنگتربشه،اماآقای بنت سعی کرده باپناه بردن به کتاب خوندن وبودن درطبیعت سرخوردگی خودشو ازین ازدواج یجورایی جبران کنه،بجای اینکه مانندبرخی مردان ازین دست به کارهای نامناسب و تفریحات ناسالم روی بیاره.ایناالبته ترجمه نیستند،مفهوم کلی وبرداشت بنده ازین قسمت هاهست.تانظردوستان چی باشه.ممنون ازهمگی

4 پسندیده

یه پیشنهاد برای انتخاب کتاب برای فروردین این هست که کسانی که تمایل دارند در کتابخوانی فروردین شرکت کنند کتاب مورد نظرشون را با منبع اون یعنی اینکه از کجا قراره اون کتاب را مطالعه کنند و صوتش را گوش بدهند اینجا اعلام کنند تا از بین این کتابهای پیشنهادی چند تاشو انتخاب کنیم برای فروردین.
در حین انتخاب کتاب به تعداد صفحات کتاب و نثر اون دقت کنید.
اگر پیشنهاد دیگری هم برای تغییر برنامه دارید اون هم اعلام کنید تا انشالله تعداد بیشتری در کتابخوانی فروردین شرکت کنند.

4 پسندیده

پیشنهاد خوبیه
من پایه م

به نظرم هر کس دوتا کتابم انتخاب کنه بد نیست
چون زمان زیاده
شاید بقیه هم از کتاب هایی که دیگر دوستان انتخاب میکنن خوششون اومد و تا قبل از تموم شدن موعد، اونارو هم در کنار کتاب اصلی بخوان بخونن

3 پسندیده

سلام
بچه ها فردا شب آخرین مهلته هااا :laughing:

خواستم بگم یادتون نره
فقط امشب و فردا رو وقت دارین واسه تمومیدن داستانا
من خودم فردا شب آمارمو میفرستم ایشالا :sunglasses::raised_hand:

قابل تمدید هم نمیباشد :expressionless::neutral_face:

3 پسندیده

من که نتونستم بخونم
فرصت نشد اصلا
اما بجاش کتابای Roald Dahl رو دارم میخونم که خیلی فانتزی و معروف و جالبن

5 پسندیده

کتاب پیشنهادی خودتون هم زودتر اعلام کنید.
البته سعی کنید کتابی را انتخاب کنید که از پسش بر بیاید. به تعداد صفحات توجه کنید یه فصلشم بخونید ببینید لغاتش در چه حد سخت هست. و یه توضیحی هم تو اینترنت در مورد کتاب بخونید ببینید اصلا مورد علاقه شما هست یا نه.
من خودم پیشنهادم برادران کارامازوف و تس (Tess of the d’Urbervilles) هست برای فروردین

4 پسندیده

من واسه فروردین ماه دوتا انتخاب کردم
اما تعادل ندارن :sweat_smile:
منبعشون هم همون هرمس خودمونه

اولی Animal farm که 169صفحس و
اونیکی the lord of the Rings که 1000 صفحه س

واسه همین اول مزرعه حیوانات رو میخونم
اگه ایشالا عمری باقی بود ارباب حلقه ها رو هم تا هرجایی که رسیدم میخونم چون طولانیه


4 پسندیده

سلام خدمت دوستان عزیز.

منم تو این چالش شرکت میکنم.

منم این کتاب رو دوست دارم مطالعه کنم.

این خیلی خوبه که کتاب های مورد علاقتون رو بخونید و با بقیه ایده هاتون رو به اشتراک بزارید. کلا گسترده خوانی از علاقه میاد و بسیار عالیه که کتاب هایی رو مطالعه کنیم که مربوط به علایقمون میشن.

من animal farm و Mastery از آقای رابرت گرین رو دارم میخونم. ( البته این کتاب رو صفحه 600 هستم حدود 300 صفحه دیگه مونده. چون کتابش عمیقه باید برگردم و یه دور دیگه هم بخونم و نکات خوبشو یاداشت کنم.)

6 پسندیده

منم خیلی دوست دارم شرکت کنم, کتاب mastery رو کم کم دارم میخونم و البته یه کتاب دیگه که تخصصیه ,
اگر بتونم تو عید میخونم اگر نه بعد تعطیلات شروع میکنم

5 پسندیده