یادمه موقعی که من کوچیک بودم، سیستم راهیابی به رشتهها در دبیرستان تقریبا اینشکلی بود:
معدل ۱۷-۲۰ → ریاضی فیزیک
معدل ۱۴-۱۷ → علوم تجربی
معدل ۱۱-۱۴ → علوم انسانی
بقیه هم فنی حرفه ای
الان ما صد ها هزار مهندس تقریبا بیکار داریم! آفرین چقدر خوب تونستیم زرنگترین افراد جامعه در درس خوندن رو به بیکاری و سرخوردگی بکشیم.
الان البته اوضاع برعکس شده و اکثر بچه ها گرایش پیدا کردن به سمت تجربی. چرا؟ چون فکر میکنن پول توشه! یعنی نتنها بهتر نشدیم بلکه بدتر هم شدیم. اگه قبلا معیار انتخاب رشته زرنگ بودن افراد بود، الان معیار انتخاب رشته پول شده. یعنی ۱۰ سال دیگه ما یکسری دکتر به خورد جامعه دادیم که برای پول بیشتر به سمت این رشته اومدن. (تصور کنین توسط کسی معاینه میشین که به اولین چیزی که فکر میکنه پوله!)
البته هستند افرادی که واقعا به رشته ای که انتخاب میکنن علاقه مند باشن. اما بحث اینجا هدایت تودهی افراد هست که در این سیستم آموزشی سر از ناکجا آباد در میارن.
امروز که داشتم مطلب به وبسایت زوم اضافه میکردم، اولین مطلبی که از ted talk نظرمو جلب کرد دقیقا همین مساله بود. این ویدئو مال سال ۲۰۰۶ هست که نشون میده آمریکایی ها هم از این قاعده مستثنا نبودن. البته نمیدونم الان در چه وضعیتی هستن اما چیزی که در حال حاضر در کشور خودمون با ۱۵ سال پیش مقایسه میکنم میبینم که اگر بدتر نشده باشیم خیلی هم پیشرفت نداشتیم:
در این ویدئو بحث میشه که در تمامی مدارس هر روز ریاضی درس داده میشه ولی هفته ای یکبار کلاس ورزش قرار داده میشه (البته ایشون میگه کلاس رقص که فکر کنم منظورش همون ورزش باشه ). چرا؟ مگه بدن ما به ورزش کمتر از ریاضی احتیاج داره؟
و در ادامه میگه آموزش رو از نیم تنه ی بالا شروع میکنیم و هرچی جلوتر میریم به مغز نزدیک میشیم و در دوران دانشگاه هم فقط گوشه ی کوچکی از مغز رو درگیر یادگیری میکنیم.
این موضوع رو به شخصه خودم تجربه کردم. من که سربازیم رو در یگان ویژهی نخبهها گذروندم متوجه شدم که نخبه رو میشه یک کاریکاتور از انسان واقعی دونست که گوشه ای از مغزش قلمبه زده بیرون. تقریبا میشه گفت در دیگر موارد و جنبه های زندگی صفر. تازه. همین فرد نخبه به دلیل اینکه یاد نگرفته چطور در جامعه کار کنه و یا کارافرینی کنه، اکثرا از کشور بیرون میرن و به کشور های پیشرفته میرن. یعنی باز هم ضرر در ضرر.
فکر میکنم ما بایستی از خودمون شروع کنیم و به اطرافیان و آشنایانمون و بچه هامون در این رابطه بیشتر صحبت کنیم و بهشون بگیم که راه زندگیشون رو چطور پیدا کنن. از این سیستم آموزشی فعلا نمیشه انتظار زیادی داشت.
البته این رو هم اضافه کنم که وزیر آموزش پرورش جدیدمون تو توییتر چیزهای جالبی ازش میشونم که مدارس رو تبدیل به جای بهتری بکنن. مثلا یکی از ایده هاش فکر کنم اینه که آزمون رو از سیستم ابتدایی کلا حذف کنه که خوب فکر کنم قدم مثبتی در این زمینه باشه. امیدوارم در مرحلهی عمل هم خوب وارد بشن.
واقعاً عالی گفتین استاد.
من یکی از این افراد هستم که انگیزه هاش مرده و میرم سرکار فقط منتظرم که تموم بشه و برم خونه. واقعاً خسته ام. اینجا چرا اینجوریه؟! چرا؟
خوب این واقعا اصلا اصلا خوب نیست و اگه خیلی آرمانی بخوام فکر کنم به شما توصیه میکردم که همین الان از کارتون بیاین بیرون. ولی چه کنیم که هیچوقت شرایط ایدهآل نیست و جریان زندگی باعث میشه نتونیم کارهای با ریسک بالا رو انجام بدیم.
من خوشبختانه از کارم راضیم ولی در زندگی چیزهایی بوده که بهشون نرسیدم و حس میکنم ابعادی از وجود من هست که قابلیت شکوفا شدن داشته ولی در محیطی نبودم که بتونم توسعه شون بدم. مثلا یکی از چیزهایی که خیلی علاقه داشتم و دارم موسیقی هست. یک ساز یاد بگیرم. با وجود اینکه میدونم وقتی به سن بالا برسم یکی از حسرتهای زندگیم همین میشه که چرا هیچ سازی یاد نگرفتم که بنوازم اما هیچ کاری هم فعلا نتونستم براش انجام بدم.
تنها توصیهی منطقی که میتونم به شما بکنم اینه که با حفظ شرایط موجود (یعنی کارتون)، روزانه فرصتی رو برای این موضوع بذارین که اصلا به چی علاقه دارین و چکار میتونین بکنین که رفته رفته بهش برسین. (درس کایزن) این کار امیدوارم باعث بشه راهتون رو پیدا کنین.
سلام، ممنونم از موضوعی که مطرح کردید استاد.
متاسفانه تمام نکات برای همه ملموس هست چه برای دهه شصتی ها، چه هفتاد و هشتاد،
اما این مساله در دهه نودی ها که دختر من هم متولد این دهه هست از این قاعده مستثنی نیست. مثلا مهدهایی میبینم که برای ورود آزمون داره و فکر کنید یک بچه با دنیایی از استعدادهای نهفته همراه مادری با دنیا امید و اعتماد به کودک مورد این آزمون قرار بگیرند. اگر بچه اون روز به هر دلیلی نخواهد همکاری کند چقدر میتونه این شکست باعث ناامیدی و سرخوردگی و ازبین بردن آینده این بچه بشه. اصلا من موندم این استعدادیابها هم چطور توانایی دارند که بهتر از مادر استعدادهای بچه رو در یک آزمون بسنجه.
کلا همه اینها و صحبتهای شما از جمله نگرانی های من نسبت به آموزش دخترم هست.
فقط تصمیم خودم این هست که تسلیم این آموزشها نشم.
شرایط خوبی نیست. اما نگران نباشید جمعیت کثیری حال شما رو دارند.
دقیقا همین طور هست. نه تنها دانش آموزان، من هم سال گذشته میخواستم از اول آزمون بدم فقط برای پزشکی.
در حالی که خودم فوق عمران( رشته مورد علاقه همیشگی خودم ) تا چند سال گذشته در ایده ال ترین شرایط کاری بودم ولی با توجه به رکود این چند سال اخیر و شرایط اقتصادی حاکم در جامعه تصمیم گرفتم برم از اول برای پزشکی و بخصوص دندانپزشکی که متاسفانه تجارتی شده نه یه شغل خدمترسان. ولی باز هم منصرف شدم چون هیچ وقت دوست ندارم کاری رو که دوست ندارم ادامه بدم.
به هر حال امیدوارم همه حال خوب وخوب رو بزودی تجربه کنند.
درست فکر کردید, هر کس بنوبه خودش مسولیت صد درصدی داره,.
در مورد یادگرفتن یک ساز گفتید, و البته تا جاییکه یادم صداتونم برای اواز خوب بوده,
به نظر من بیاین سال جدید قدمی هرچند کوچک در این زمینه بردارید و ساز مورد علاقه تونو یاد بگیرید.
و چه بهتر که این رو در بخش شعار و رسالت گروهی زبانشناس بنویسید و همه ما رو خوشحال کنید,
وقتتونو تنظیم کنید و به علاقه تون دستی بکشید…
ممنونم برای نوشتن این مقاله که ضرورت جامعه امروز ماست
آره استاد واقعاً میدونم که دارم عمرم تلف میکنم ولی به قول خودتون جریان زندگی باعث میشه آدم نتونه از کار بیاد بیرون:neutral_face: الان خیلی ها حسرت شاغل بودن و کارمند بودن من میخورن ولی استعدادی که داشتم باعث میشه حسم واقعاً خوب نباشه و فکر میکنم لیاقت بیشتر بوده
استاد من عصرا پیانو کار میکنم. و پیانو حالم خوب میکنه. استاد اگه به موسیقی علاقه دارین هرچند وقتتون کم باشه برید دنبالشٰ آخه به قول خودتون حسرت کشیدن واقعاً زجر آوره
ممنونم از وقتی که گذاشتین و توضیحاتی که دادین استاد
قول دادم رو پیشنهاد شما فکر کنم. اینجا میخوام اعلام کنم که اولین قدم رو با زبانشناس برداشتم دورهای به نام یادگیری ویولون به وبسایت زوم اضافه کردم که خودم جزو اولی افرادی خواهم بود که میخونمش. ببینیم چی میشه
خب حالا یه پیشنهاد…
من کلا 3 سال دیگه هم می خام برم مدرسه…
پیشنهاد من: بریم بزنیم داغون کنیم همه چی رو از آلمان بذر بیاریم بریزم از اول سیستم درست کنیم ها؟
نظرتون چیه؟
من هر چند سعی می کنم از چیز های بهتر استفاده کنم مثلا به جای کتاب علوم نهم حرفه ای ها یا رشادت مبتکران (اومده چهارم دبیرستان رو آورده می خاد بگه من خوبم!)، از کتاب فیزیک مفهومی نوشته پل جی هیوئیت استفاده کنم که تا سال 2007 تجدید چاپ می شده توی ایالات متحده.
من نمی تونم از کنکور سر باز بزنم نمی شه کنکور ندم و قطعا تا به من برسه حذف نخواهد شد.
البته…
من توی برنامه ام دارم کل انگلیسی قدرت رو توی این 3 سال (!) تموم کنم و تابستونِ بعد کنکور برم سطح 4 زبانشناس.
باورتون نمی شه دیگه حالم داره بهم می خورم از بس از مدارس ایران حرف زدن معلم هامون!!! همه می گن بده خب الان بزنیم تو سرمون!!! هر معلمی میاد به خصوص معلم های درس های کم اهمیتِ برای من (مثل آمادگی دفاعی، و …) از بدی مدارس حرف می زنه خب چی کار کنیم!!
من خودم تا حدی که لطمه نبینم کار خودمو می کنم.
با تشکر
من(یکی از اعضای افلاین)
انشاالله هر چه زو تر بتونم برگردم که میگردم تا حداکثر 2 3 هفته دیگه ی شایدم کمتر.
خب
سلام.چه سازی بیشتر علاقه دارین آقای ناصری؟
فقط سعی کنین چیزی که دوست دارین واقعا عشقتون هس انتخاب کنین کاری به حرف دیگران نداشته باشین که میگن حالا مثلا گیتار خوبه یا ویولون خوبه این سخته اون راحته و از این چیزا اصلا اهمیت ندین چون اگه با نظر دیگران کار کنین خیلی زود دل زده میشین و ولش میکنین. برا خود من اتفاق افتاده که دارم میگما
امید وارم از همین امروز تو فکر باشین و خیلی زود شروع کنین.(باید قول بدین بعد از 2 ماه برامون بنوازین. ویدیویی یا وویس )
چقدر وقت میخواین؟
عالیه اگه علاقه دارین و پشت کار هم داشته باشین و وقت هم براش زیاد بزارین میتونین صدای درست حسابی ازش در بیارن.
امیدوارم چند سال دیگه خودتون آموزش ویولون رو ریکورد کنین به زبان انگلیسی …
دقیقا با صحبت های آقای ناصری موافقم
به نظر من هیچ کس دلش برای آدم نمیسوزه، ما باید خودمون یک حرکتی بکنیم، والا من خودم اینقد منتظر استخدامی محیط زیست بودم طوری که حتی اگه میگفتن خانوما میتونن محیط بان بشن (که عاشق این کارم و کاش تو ایرانم میشد) میرفتم و شرکت میکردم چون عاشق محیط زیست هستم. اما تو کشور ما کی به محیط زیست اهمیت میده و همیشه رشته های غیر مرتبط میگیرن، دیگه تصمیم گرفتم خودم یک حرکتی بزنم که امیدوارم به ثمر بشینه