چشم حتما
ایوووول
عالی بود عااالی
نجاتش نمیدادی بفهمه سمت عاب نره
دمت جیییز
چشم حتما
ایوووول
عالی بود عااالی
نجاتش نمیدادی بفهمه سمت عاب نره
دمت جیییز
خیلی خوب و عالی…
صدایه شما من و یاده صدایه فرشته های فیلم های کودکانه میندازه خیلی اروم و با نفوذ…
مرسی عززیزم از وقتی که گذاشتی و گوش کردی…مرسی انرژی
قسمت نشد ایشالاه داستان بعدی
فدات
سلام ممنونم خیلی لطف دارین
جدی؟ ممنونم از حسن تعریفتون. گمونم باید یبار داستان گویی ژانر کودکانه رو امتحان کنم
بوگوه ایشاااالاه
فدات مگه میشه نگوشید داستاناتو که همیشه بامهربونی تموم میشن
سعی کردم پایانش باز تموم نشه
Once upon a time in the world was a big & beautiful castle there was a king & his second wife.
The second wife of the king was unaware of the first wife & son’s king & the king was a long time unaware of the them.
1 year later God gave a beautiful girl to the king & his wife & her name was SALLY.
Some years later, the castle door opened on Sally’s suitors.
A cold winter day the king allowed 4person of them to enter the castle & he put a race between them.
In fact, they should swim along the way in the sea for a long time& when they arrived in British, they have to found a huge snake & return with him.
Anyone success, the husband becomes the king’s daughter a month later the race began, 5,4,3,2,1, start.
Each of the 4 boys began to swim.
When the visualized & thought about the king’s daughter, their energy would increase.
4 hours after start race. one of the froze & died.
So now they are 3 people.
After 9 hours they arrived in British & anyone was looking for a big snake & but one of them was killed by a snake bit& he was swallowed by the snake & so the competition was between 2 people.
Each of them found a huge & strong snake & they closed the snake around their waist but unfortunately, one of them drowned in the sea & died.
ultimately the last survivor came in the castle.
He went to the king & said:
I acted in my own worlds.
The king repaid: ok, now go and come back 2weeks later, with your parents, for the next bet.
The boy said: do you still have another bet?
The king repaid: yeah, of course, I love my daughter, I can’t accept you very easily.
And the boy said this sentence and went:
" go siiiir, there’s a lot of girl in the world, your daughter for yourself, I don’t want her "
عاااالی بود مثل همیشه عزیزم روز به روز صدات بیشتر شبیه نیتو ها میشه خیلی دلنشینه واقعا افرین داستانم عااالی بود فرشته نجاتی
واااای اخرش عااالی بود go siiir بهت نمیاد داستانای غم ناک بنویسی طفلک اونایی ک مردن ولی خیلی عالی بود دمت جیز
فداات مرسی ک گوشیدی
غمناک و خشن طور بود
میدونی آخه نمیدونم چرا داستان لطیفام
پایان باز میتمومن
ای جانم عزیزم
فقط اخرش
خوشم میاد طنزالوده داستانات.
خلاقیتت عالی بود عالی
سلام محدثه جون شما لطف داری نه بابا من کجا نیتیو کجا.
ولی همیشه لطف داشتی مرسی
تو هم بشین داستانتو بنویس مستفیض شیم میخام رسایی صداتو ببینم تا کجا پیشرفته
I have a question
Are you ok in final of this story??
I think that u said(oooookheish)
بنظرت بشورمشون یا خوبه همینجوری؟
فداااااات
ن والا بستم دفترو خوابیدم
دقییییقا
قشنگ دلم خنکید
ممنووون ک گوشیدی
عجب جوابی داده بود اخرش دهنم واموند…
داستان جالبی بود…
خیلی خوب بود موفق باشید…
خب حق داشت ایهمه جونشو ب خطر انداخت
آخرش میگش یه شرط دیگ هم دارم
لطف دارین ممنون
کسی که تو استخر خونه غرق شده باید میزاشتید غرق شه
داستان باید اینجوری به پایان میرسید.
heh… soil on your head. you have a pool but don’t know how to swim?
بعد وقتی از حیاط میومدید بیرون خونه منفجر میشد و آهنگ اکشن پخش میشد.
دور از شوخی بسیار داستان جالبی بود. واقعا خسته نباشید. نشون داد پتانسیل داستان نویسی خوبی دارید
الان اینارو گفتی فک میکنی من استفاده میکنم؟ فردا روز بیای بگی ایده من بوده؟
حق پخش و فلان بسار؟
نه داداش ما اینجا از این پولا نداریم بدیم
قشنگ داستان mojdeh-gh5959 ای تموم شد با متلک و فان
خیلی وقت بود از این چیزا نشنیده بودیم ازتون. اخریش سمیههههه بود
خسته نباشید بسیار خوب بود مژده خانوم
اینو قششششنگ روشن سازی کنید لطفا
خواستم بگم من خیلی شاخم مشخص نبود؟
حیف روحیم لطیفه ولی ایشالاه داستان بعدی
خواهش میکنم قابلی نداره 30 تومن میشه
ممنونم از لطفتون و حسن نظرتون خوشحالم اینو میشنوم.
هیچی شنیدید دلار شده 6 تومن؟
ترمیناتوری بود اون صحنه
گرفتاری ایه والا. بفرمایید
نه فقط شوما شنیدید
اره واقعا
اشکال نداره داستانای پایان بازتم دوس داریم
فدات عزیزم حقیقتو گفتم همیشه
چشم حتما سعیمو میکنم که بنویسم و بفرستمش براتون مرسی از لطف و پیگیریت