ترجمه درست این جمله؟

I thank you because of your usable point to the discussion we had of how we can face a new language and learn it.
Since you are going to take IELTS, you have to work on complicated lingual structures and you get as high point which you aim to as your trying.
So don’t forget that literary english you are expected to know is used in writing,reading, and even listening section.
So don’t ignore literary aspect of english because of the issues you face with in IELTS exam, but about speaking section i agree we have no enough time to think and the only way is to be prepared before.

3 پسندیده

thanks :pray:

البته شما استاد زبان انگلیسی هستید، در جایگاهی نیستم بحث تخصصی کنم. ولی همینی که شما گفتید چرا قبل home از to استفاده نمیکنیم یا چرا قبل movies از to استفاده میکنیم.
این همون دلیلیه که چرا تو فارسی میگیم “رویاهای من به حقیقت میپیوندند” و این جمله رو معادل my dreams come true قرار دادیم و حفظش میکنیم.
این یک دلیل ساده داره و اگه اینو بدونیم لازم نیست هی تو موقعیتهای مختلف ببینیم و برامون جدید باشه که چرا قبل home از to استفاده نمیکنیم ولی قبل work,movies,… از to استفاده میکنیم.
تو زبان انگلیسی جایی که چارچوب فیزیکی وجود نداره از to استفاده نمیکنن، مثل home که فقط منظور یه برداشت ذهنی از خانه هست حالا این خانه میتونه منظور شهر،کشور،کوهستان، یا هر چیز دیگه ای باشه.
ولی برای movies,work,… چرا to استفاده میشه؟ اون movies که ما سینما معنی میکنیم در واقع همون فیلم هست و work هم که کار میشه. اینجا منظور اینه من به محلی که این دو مورد اونجا هست میرم.
درباره dreams come true هم همینه، شما بخوای برای یه انگلیسی زبان بگی که ما چه طور اینو تو فارسی میگیم به همون اندازه که ما از جمله اونا تعجب میکنیم اونام متعجب میشن.
تو زبان انگلیسی رویاها به حقیقت نمیپیوندند بلکه “به” حقیقت می آیند. یه to قبل dream تو زبان فارسی برای ما وجود داره که تو انگلیسی نمیگنش، چرا؟ چون dream یه چارچوب فیزیکی نداره که to داشته باشه یه مفهوم ذهنیه.
یا وقتی میگند pass away ما تو فارسی میگیم “در گذشت” که از قدیم برای مردن تصور این رو داشتند که شما برای ورود به دنیای دیگه باید از یک “در” “بگذری”.
تو انگلیسی دنیای بعد رو چون ناشناس میدونن میگن away دوردست، تو فارسی یعنی شما این دنیا رو pass میکنی “به” دوردست، بازم ما این to رو داریم که اونا نمیگنش چون “دوردست” نامشخصه و هیچ چارچوبی نداره.
این رو که ما یاد بگیریم میتونیم استفادش کنیم، حالا هرکی خودش میتونه بشینه اینجور جملاتی رو با این دیدگاهی که که این ساختار رو شکل داده بسازه والا زبان آموز این رو دونه مجبوره تک تک اینارو رو با معادل در فارسی حفظ کنه و هر بار که چیز جدیدی با این ساختار ببینیه چون دیدگاه سازندش رو نمیدونه باز به مشکل میخوره.
من تا این دیدگاه رو ندانم ذهنم زایا نمیشه، به جای وقت گذاشتن روی موارد جدید باید درگیر این باشم چرا یه جا to داره چرا یه جا نداره و خیلی جاها که اصلا نمیدونم ربطی به to داره مثل come true یا pass away دیگه بماند.

یا در مورد اونکه چرا برای بعضی موارد شکل استمراری گفته میشه ولی ظاهرا استمراری نیست و این مشکل آفرینه هم توضیح منطقی و ساده ای وجود داره.

غرض اینکه صدها گرامری که ما میخوانیم همگی ریشه مشترک از دیدگاه های سازندشون دارن. شما وقتی مشغول شاخه میشید اینقد پیچیده هست که ولش میکنید، اون شاخه اصلی که از تنه زده بیرون و ده ها شاخه دیگه ازش منشعب میشه رو اگه درک کنیم فقط با یک بار دیدن اون گرامر درکش میکنیم.
البته من اعتراف میکنم هنوز اسپیکینگم به اندازه ای که میخواستم روان نیست، ولی اکثرا خطای گفتاری وجود نداره، چون با دانستن دیدگا های خالق یک زبان میشه یک ذهن انگلیسی برای خودمان درست کنیم.

5 پسندیده

باور کنید من انقد خسته‌م دیگه نمی‌تونم نظر بدم. از بس دیشب حرف زدم.
فقط سرجمع بگم یادگیری گرامر و رفتن در بحر اون بدترین کار ممکنه. من خیلی از موارد گرامری رو اصلا نخوندم ولی انقد تو جاهای مختلف شنیدمش که میدونم دلیل پشت این ساختارها چیه. وقتی به صحبت‌های یک بومی زبان گوش می‌دم اون موقعیت‌ها تو ناخودآگاه ذهنم ثبت میشه.
و معتقدم برای تقویت خواندن و نوشتن هم تنها راهش همون شنیدنه. از طریق شنیدن ما ساختارهای مختلف رو یاد می‌گیریم و می‌تونیم اون‌هارو راحت به کار بگیریم.
با تشکر از دوستان شرکت کننده در بحث :hibiscus:

3 پسندیده

درود بر شما. تمام فرمايشات جنابعالي متين و از روي تعقل است. و چه خوب هست همه اين چنين عميق فكر كنند و به ريشه هاي هر چيزي برسند.
خدا قوت :clap:

4 پسندیده

بله همينطور است. ما هم به كساني كه مجبور نيستند براي امتحانات پيشرفته خودشون رو آماده كنن توصيه نميكنيم كه غرق در گرامر شوند. مگر ذهن كنجكاو و پوياي بعضي ها كه ميخواهند جيك و پيك مطلبي رو در بيارن.

جالبه بدونيد كه من وقتي در تالارهاي گفتگو انگليسي زبانان يه چرخي ميزنم و به دنبال جواب هاي گرامري بسيار ريز و مفصل هستم شاهد اين هستم كه حتي بين خود بومي هاي اين زبان نيز در برخي از موارد و مباحث اختلاف نظر پيش مي آيد و جالبه وقتي نظرات تاپيك مورد نظر رو دنبال ميكني ( و ماشاالله هم آنقدر زياد است كه خودش يك مثنوي مي شود) مي بينيد كه خودشان هم در برخي موارد متفق القول نيستند و فرمت هايي كه استفاده ميكنند رو نسبت ميدن به استفاده فلان عبارت در يك منطقه جغرافيايي خاصي و حتي در برخي مواد ساختار يك عبارتي را كه محل مناقشه است نسبت ميدهند به "قلم" نويسنده.

من در همينجا از زبان آموزان عزيز ميخوام كه از اين مباحث تقريبا پيچيده و طولاني و يا مته به خشخاش گذاشتن نترسن و از زبان زده نشوند و سعي كنند هنگام يادگيري از آن لذت ببرند.

بيشترين فرض شان را بر اين بگذارند كه فعلا گرامر و اصول پيچيده عبارات را فراموش كنند و بيشتر دنبال اين باشن كه بگويند . . آنها (انگليسي زبانان) اگر بخواهند بگويند “عجله دارم” چي ميگن؟ بعد معادل درست و مصطلح آن را بخوانند I’m in a hurry و اين را اينگونه نخوانند كه “من در يك عجله هستم” و يا “ببخشيد دير كردم” كه مي شود Sorry I’m late . يعني سعي كنند براي مكالمه اي روان و طبيعي دنبال معادل ها باشند و نه ترجمه لغت به لغت. جالب اينجاست كه در همين عبارت ما به فارسي از فعل گذشته استفاده ميكنيم حال منظورمان لحظه حال است " ببخشيد دير (كردم!)"

بعد ها براي دوستاني كه علاقه به سير و سياحت در وادي ترجمه دارند مطالب ريز و جزئيات را آنجا دنبال كنند.

2 پسندیده

درسته. کاملا موافقم.

1 پسندیده