ساختار Have + object + infinitive / -ing برای گفتن دو مفهوم کلی میتونه به کار بره.
۱- باعث یه کاری شدن (یا همون مجبور کردن)
مثال:
He had me wash/-ing his car
او باعث شد (مجبورم کرد) که خودروش را بشورم
۲- تجربه کردن چیزی
مثال:
We never had customers complain/-ing about the quality of our products
هیچ وقت اتفاق نیفتاد که مشتریان از کیفیت محصولات ما ناراضی باشند.
هر دو حالت ساده یا ing تقریبا تفاوتی در معنی ایجاد نمیکنه. البته بهتره اگه یک فعالیتی استمرارش مد نظرتون بوده از ing استفاده کنین.