سلام خدمت دوستان زبان شناس.
امروز با مبحث لغات فعال و غیر فعال در خدمتتون هستم. پیش از این در تایپک های جدگانه به مفهوم لغت فعال و غیر فعال پرداخته شده و من فقط به طور مختصر بازگو می کنم.
لغات فعال: لغاتی که به صورت خودکار در مکالمه و نوشتار خود استفاده می کنید
لغات غیر فعال: لغاتی که معنای آن را می دانید یعنی اگر در متون مختلف ببینید و یا به طرق مختلف بشنوید، متوجه معنای آن خواهید شد. با این حال قادر به استفاده از آن در مکالمات و نوشتار خود نیستید.
نکته اول: دامنه لغات غیر فعال یا پسیو همواره از دایره لغات فعال یا اکتیو بیشتر است (به مراتب بیشتر حتی در زبان مادری شما)
نکته دوم: مهارت های خواندن و گوش دادن پسیو نامیده می شوند و مهارت های نوشتن و صحبت کردن از نوع اکتیو هستند.
سوال: چگونه لغات غیر فعال را به فعال تبدیل کنیم؟
در پاسخ به این سوال افراد به دو دسته تقسیم می شوند.
دسته اول: این دسته بر این باورند که شما با مطالعه زیاد متون مختلف و گوش دادن به صوت های زیاد به مرور به تعداد دفعات زیاد با یک سری لغت روبه رو می شوید و این لغات در دسته لغات فعال شما قرار خواهند گرفت (در صورتی که از تکنیک هایی مانند Srs و … استفاده کنید، این مرحله سریعتر طی شده و به تکرار کمتری نیاز دارید). افرادی مثل ای جی هوگ در این گروه قرار دارند.
دسته دوم: این دسته بر این باورند که خواندن و گوش دادن زیاد برای فعال کردن لغات کافی نبوده و به تلاش بیشتری نیاز است. بر اساس گفته این گروه، شما برای فعال کردن لغات باید آن ها را در نوشته ها و مکالمات خود به صورت ارادی استفاده کنید تا این کلمات به کلمات فعال شما تبدیل شوند. افرادی مثل استیو کافمن در این گروه قرار دارند.
به نظر شما کدام تکنیک موثرتر است؟
از نظر من هر دو تکنیک شما را به هدف خواهد رساند، اما تفاوت هایی هم در این بین وجود دارد که باید به آن توجه کرد:
1- در تکنیک اول شما نمی توانید انتخاب کنید که کدام لغت فعال شود، به این معنی که هر لغتی که بیشتر در معرض نگاه شما قرار گیرد، شانس بیشتری برای فعال شدن دارد. پس روش دوم در این زمینه برتری قابل توجهی دارد (این خود شما هستید که کلمه مورد نظر را انتخاب می کنید).
2- در تکنیک اول زمان زیادی لازم است تا یک لغت را فعال کنید (تکرار زیاد). در حال که در تکنیک دوم با سرعت بسیار بالاتری این کار را انجام خواهید داد.
3- در تکنیک اول کلمات کمتری فعال خواهند شد اما در تکنیک دوم تعداد انتخابی شما، نقش اصلی را ایفا می کند.
4- تکنیک اول، آسان تر است اما برای اجرای تکنیک دوم، به تلاش بیشتری نیاز است.
- شیوه اول جواب می دهد اما اگر به دنبال موثرترین شیوه هستید، باید به سراغ تکنیک دوم بروید.
پی نوشت: شیوه های زیادی برای به خاطر سپردن لغات وجود دارد اما اینکه کدام شیوه موثرتر است، تفاوت اصلی را ایجاد می کند. شما می توانید یک لیست لغت را حفظ کنید و یا برای بهتر شدن روش، مثال هایی برای هر لغت اضافه کنید. در مرحله بعد می توانید داستانی را برای آن کلمه تصور کنید و با حرکات مخصوص به خود اجرا کنید. حتی می توانید بیشتر پیش بروید و این کلمه را با احساس اجرا کنید. تمام این شیوه ها به موثرتر شدن ماندگاری کلمات در ذهن شما کمک می کنند.
برای فهم بهتر تفاوت روش ها، یک عکس اینجا قرار می دم. همونطور که در گراف زیر مشخص کردم، سرعت انتقال کلمات از حالت پسیو به حالت اکتیو در روش اول، بسیار کندتر از روش دوم صورت می گیرد. در حقیقت شما با گسترده خوانی و گسترده شنوی تعداد بسیار کمی از لغات را به دسته لغات فعال انتقال می دهید.
نظر شما چیه؟