این تاپیک برای دریافت ارزیابی شما از کتاب « سرگذشت یک تحصیل کرده » نرم افزار «زیبوک» است.
توضیح مختصری از این دوره:
سرگذشت فراموش نشدنی دختری که با وجود ممانعتش از ورود به مدرسه، برای کسب مدرک دکتری از دانشگاه کمبریج، خانواده اش را ترک کرد… تارا وست اور برای اولین بار که وارد کلاس درس شد 17 ساله بود. او در خانواده ای ساکن کوه های ایداهو متولد شد. خانواده او در مکانی جدا از جامعه زندگی می کردند و به تحصیلات فرزندان خود توجهی نداشتند. حتی پدر او رفتن به بیمارستان را ممنوع کرده بود و به درمان های خانگی می پرداختند. تارا در تابستان ها برای مادرش به جمع آوری گیاه ها کمک می کرد و در زمستان های در اسقاط فروشی پدرش کار می کرد. تارا تصمیم می گیرد زندگی جدیدی را شروع کند. او که تحت هیچگونه آموزش رسمی نبود به خودش ریاضی و گرامر یاد می دهد تا بتواند در دانشگاه بریگم یانگ قبول شود. در آنجا رشته تاریخ را می خواهد و برای اولین بار در مورد وقایع مهم تاریخی مانند هولوکاست و جنبش حقوق بشر آشنا می شود. جستجوی او برای دانش زندگی او را دگرگون کرد که در نهایت به دانشگاه های کمبریج و هاروارد ختم شد. در آن زمان بود که به این فکر افتاد که آیا بیش از حد از خانه خود دور شده است و هنوز هم راهی به خانه وجود دارد….
سطح: 6
در کل کتاب خوبی بود. اما گاهی اوقات برام کسل کننده و تلخ بود. بعضی از قسمتهای کتاب خیلی تلخه. مثل اونجایی که نویسنده مدام از برادر بزرگترش کتک میخوره و پدر و مادرش حرفش رو باور نمیکنند و در آخر هم او را از خانواده ی خود به کلی طرد می کنند. با این حال به نظر من این کتاب بسیار الهام بخشه. وقتی شخصی به طور انقلابی باورهای خانواده رو کنار میذاره و دوست داره دنیای خودش رو بسازه، همچنین با تلاش و سختی و با وجود اینکه اصلا به مدرسه نرفته به درجات بالای علمی میرسه، خیلی جالب و تحسین برانگیز هستند. قسمت هیجانی کتاب تازه از فصل بیستم به بعد (کلا چهل فصله) شروع میشه. وقتی تارا وارد دانشگاه میشه و زندگی جدیدی رو تجربه میکنه، تو زندگی شخصیش به مشکل برمیخوره و اونطور که خودش توصیف میکنه تبدیل به شخص دیگری میشه و …
بهم این کتاب رو معرفی کردن برای تقویت رایتینگ. گویا نویسنده قلم خیلی خوبی دارن