ما و بقیه دوستان که منشن نیستیم یعنی گوش ندیم؟؟؟
نه دیگه حنانه جون تو صابخونه ای
ماشالا زهرا خانوم. خسته نباشید
تو یه هفته نمیشه خیلی پیشرفت کرد پس انتظار ها رو زیاد بالا نبرید. به تمرین ادامه بدید. هر سه ماه به سه ماه پیشرفتتون رو ارزیابی کنید.
صاحبخونه که آقا ناصریه
ما شاگرد تنبلیم که حق اظهار نظر رو ازمون میگیرن
چاقوهامو تازه تیز کردما دارن چشمک میزنن
سطحتون خوبه
اعتماد به نفس ندارید
لینک زیر نگاه کنید
شاید واسه یکسال پیش باشه
از این بدتر که نمیشه
یه امتحان کنید
ضرر نداره
دقیقا منم عاشق این جسارت دهه ۸۰ ها هستم خیلی خونسرد جوابتو میدن و براشون اهمیت نداره . منم دارم همین رو پیش میرم چون اگه واقعا این نقدا سازنده باشه که خیلی خوبه هر چند تلخ باشه ممکنه ناراحت کنه ولی باعث میشه تو قوی شی و تلاشتو بیشتر کنی
نظر شما که ۱۰۰ درصد مهمه .من سعی میکنم تا ۲ ساعت برسونمش .بعضی اوقات ۲ ساعت رو رد میکنم و بعضی اوقات نه …کتاب داستان هم کتاب های سطح بندی شده البته کتابهای خیلی ساده رو میخونم
ولی هر روز میخونم …مرسی
تو که عزیز دلی …امروز تو تالار نبودی فکر کردم نیستی برای همین کسایی که بودن رو منشن کردم
ممنونم …بله حتما اینکار رو میکنم چون واقعا ترسیدم که وویس بزارم چون حس کردم هیچ پیشرفتی نبوده ولی دیگه جرات به خرج دادم گفتم اگه وویس نفرستم دیگه کلا بیخیال میشم …همچین آدم تنبلی م من
الان من پارکم رفتم ی بازیه ترسناک پسره منو مسخره میکرد میگف نترسی چیزی نگفتم رفتم سوار شدیم پسره خدایا غلط کردم بعد پیاد شدیم گفتم وای چقدر ترسیدم
ای جاانم عزیزم …من که بمیرم جاهای ترسناک و بازی ترسناک انجام نمیدم … من الان از پیاده روی اومدم مثل اینکه داری تو جهنم قدم میزاری اینقدر گرمه
پارک ارم بازی هاش ترسناکه هرچی سوار شدم ترسناک بود
روی پسره رو کم کردی ای ولا
میخاستم بزنم تو دهنش
وای به جای من برو سقوط ازادش
میخاسم برم مامانم گف بریم خونه
یوفو رو سوار شدم ی پسر هرجام نشستم پسر بغلم بود
هم سنه اقا کامبیز میگف غلط کزدم ترس نداش