۱- تمامی افعالی که در زبان فارسی از “صفت+کردن” ساخته میشند به این شکل هستند:
make + dirrect object + adjective
برای ساخت این فعل نمیتونیم از do استفاده کنیم چون صفت انجام دادنی نیست بلکه “ساختنی،ایجاد کردنی” است.
در زبان فارسی فعل “کردن” دو منظور داره، اول do معادل “کردن” و دوم make معادل “ایجاد کردن، سبب شدن، ساختن”
صفت یک حالته و شما هیچوقت نمیتونید فعل رو که در واقع یک عمل هستش روی صفتی انجام بدید! بلکه شما یک صفت که حالت هستش رو “ایجاد میکنید”.
مثال:
اتاقم را رنگ “کردم”.
یک اسم داریم که شیء هست بنابراین شما مفهوم فعل “کردن” معادل do رو باید به کار ببرید.
I painted my room
برادرم را شاد “کردم”، سبب/باعث شادی برادرم شدم
اینجا شما یک حالت دارید که قطعا نمیشه عملی رو روش انجام داد،بنابراین باید اون حالت رو “ایجاد کنید”.
i made my brother happy
۲- بسیاری افعال متشکل از “صفت+کردن” در انگلیسی به شکل یک فعل واحد هم وجود دارند. در این موارد باید دقت کرد که آیا “صفت” مورد نظر فعلی داره که بشه با همون فعل واحد بیانش کرد. مثلا صفت worried رو که فعل worry داره میشه به دو شکل گفتش
He worry me
he make me worried
ولی صفت happy هیچ فعلی نداره بنابراین صرفا با فعل make میشه تلفیقش کرد.
حالا مثال شما
با کردنِ هوندا بالاترین فروش کننده خودروی موتوری …
این جمله منطق یک انگلیسی زبانه، حالا بیایم طبق منطق و ذهنیت فارسی بگیمش راحت تر بشه.
“با بالاترین فروش کننده کردنِ هوندا …”
هوندا رو چیکار کرد؟ عالی ترین،بالاترین فروش کنندش “کرد”.
اونیم که میبینید make رو ing دار استفاده کرده یکی از ۶ حالتیه که فعل با ing میاد.
با + اسم مصدر
نکته: چرا به جای “فروش کننده” نگفتم “فروشنده”!
توی این ساختار شما از صفت+کردن فعل میسازید و “فروشنده” اسم هست، ولی فروش کننده یک صفته که برمیگرده به اسم هوندا.
وقتی شرکتی محصولش خیلی فروش میره، اون شرکت صفتش خوب “فروش کننده” هست.
امیدوارم همین مقدار کافی باشه، والا باید بریم تو بحث اینکه اصلا خود فعل چیه و do از کجا اومده و یا حتی چرا همیشه تو جملات سوالی و منفی do هست ولی تو جملات مثبت فقط بعضی وقتا تحت عنوان تاکیید هست.