But Jack decided he was tired of milking cows.
ایا decided به معنی فکر کردن هم میشه
این تاپیک مربوط به درس« داستان انگلیسی جک و لوبیای سحرآمیز » در نرمافزار «زبانشناس» است. دوره: « داستانهای بچگانه » فصل: « بسته ی سوم »
But Jack decided he was tired of milking cows.
ایا decided به معنی فکر کردن هم میشه
این تاپیک مربوط به درس« داستان انگلیسی جک و لوبیای سحرآمیز » در نرمافزار «زبانشناس» است. دوره: « داستانهای بچگانه » فصل: « بسته ی سوم »
دیکشنری های انگلیسی به فارسی مختلفی رو چک کردم، اما متأسفانه این معنی رو برای فعل decide پیدا نکردم.
بهترین معنی در جمله ای که شما بهش اشاره کردید conclude یا به نتیجه رسیدن هست.
example: We decided it was not wise to go.
ترجمه: ما به اين نتيجه رسيديم كه رفتن عاقلانه نيست.
But Jack decided he was tired of milking cows.
ترجمه: اما جک به این نتیجه رسید که از دوشیدن گاوها خسته شده است.
پس یعنی یه معنی دیگش میشه به نتیجه رسیدن؟