خب این دیگه برمیگرده به شخصیت خود طرف.
من یکی بچهشو آورد پیشم، کلاس هشتم بود، گفت هیچی توی کلاس نمیفهمه از هفتم هیچی یاد نگرفته. گفتم چرا یاد نگرفتی؟ گفت معلممون هرچی پرسیدیم گفته خودتون یاد میگیرید.
بعضی معلما واقعا کمکاری شدید میکنن. آدم باید وجدان خودشو راحت کنه و وقتی بعد کلی سال از خودش سوال پرسید چکار کردی؟ روش بشه جواب خودش رو بده.
حرف اصلیم اینه که کمکاری هر شخصی، هم دلایل بیرونی داره هم دلایل درونی.
ما دو نوع معلم کمکار داریم.
معلمی که خودش از همون اول خوب نیست و کمکاره، یا اصلا شخصیتش درست نیست. که مقصر اصلی وجود همچین معلمی تو پیکرهی آموزش و پرورش نحوهی گزینش و انتخابشه.
معلمی هم داریم که سالها دلسوزانه کار کرده و اونقد بدبختی و فقر و فلاکت تو زندگیش دیده که دیگه خسته شده و نمیتونه درست و حسابی کار کنه.
اینجا گفتم، حتما مادر شما خودشون خوبن. خدایی آدمای زحمتکش هم همیشه کمترین پاداش رو میگیرن و همیشه در حاشیه هستن.
بخدا پرستارای ما میشینن تا بیمار بمیره. اینو به چشم دیدم که میگم.
قطعا همینطوره. آدم با وجدان هم کم نیستن.
حرف من اینه که هیچکس به اندازهی اون کاری که انجام میده مزایا دریافت نمیکنه. بخاطر همینه همیشه معترض و ناراضی هستیم.
خدایی حق هم داریم. زندگیمون شده زندگی بخور و نمیر. زین پس لباس هم نمیتونیم بخریم، شاهکار کنیم از گرسنگی نمیریم.