سلام؛ چند وقت بود خیلی بی حوصله شده بودم زبانشناس رو که ساعت ها مثل یک بچه مثل یک … در آغوش می گرفتم و با خوندن داستان هاش و کتاب هاش سرگرم می شدم یک گوشه انداخته بودم و به زور همون ده دقیقه تنظیم رو رعایت می کردم
از گفتنش شرمنده ام اما برای حفظ زنجیره ام حتی دو شب کلک زدم
اما امروز صبح ساعت ۳ و ۲۲ دقیقه از خواب بیدار شدم و خیلی جدی به خودم گفتم وقتشه
بسه تنبلی و بی حوصلگی کافیه غر زدن از شرایط کافیه به امید درست شدن شرایط و سر کردن راه ساده و بی دردسر
پاشو کاری کن
و خوشحالم با تاخیر به این سطح رسیدم و خواستم شما رو هم اکنون در ساعت ۴ و ۴۰ دقیقه صبح مهمان شادی و خوشحالی خودم کنم شما که حالا مثل خانواده ام شدین و شاید نزدیک تر چون همراهم بودین در مسیرم
جدی؟
چه جالب
اصلا نشنیده بودم
ولی جدای از اینکه فامیلیم رو دوست دارم
باید اعتراف کنم که بسیار برای شنونده سخته آنالیزش
معمولا وقتی نامم رو میشنون عبارات زیر رو مینویسن
عصیا
عصیان
اوسیان
اوسی (با الف کوچولو مثل کسری)
عوصیا
سلام دوست عزیز
خوشحالم می بینم که از وضعیت پیشرفتتون راضی هستین
امیدوارم به زودی بتونید در زندگی تون هم از وقت و زحماتی که برای یادگیری زبان گذاشتید استفاده کنید. مثل من که دیشب با دندون پزشکم انگلیسی صحبت میکردم.
Hard work pays off