اگر قتل اینه بله من قاتلم
من مدام از واژه های انگلیسی استفاده می کنم
به نظر من همونطور که من گفتم واسه من یکم فرق داره این دو، واسه انگلیسی ها هم یکم فرق داره
یعنی بار معنایی و احساسی متفاوتی داره به نظر من و دقیقا یکسان نیستند با اینکه خیلی جاها میتونن به جای هم استفاده بشن
واسه من که انصافا بحث پرستیژ نیست
نه بابا
هرگز همچنین فکری نمیکنم و نخواهم کرد
با این حرفتون کاملا موافقم و همیشه دوست دارم تا میشه از زبان خودم استفاده کنم ولی خب به نظر من اینجا این اصطلاح انگلیسی نیست و واسه من کاملا جا افتادست و معنی میده
زبان ما (یه شاخه از پهلوی) بر اثر همین اتفاقا داره از بین میره و تقریبا بچه های نسل جدید دیگه بیشتر کلمات فارسی رو جای گزین کلمات زبون خودمون کردن
حتی باور کنید زبون ما خیلی فعل های بیشتری از فارسی داره(البته بهتره بگم داشت) برای توصیف حالت های مختلف ولی …
خب ما اصلا نمیتونیم به مردم بگیم چطور حرف بزنن یا نزنن. من میگم عباراتی از این قبیل رو معمولا دانشجوها وارد زبان میکنن، مردم کوچه و بازار از کجا I have no idea رو شنیده که بخواد استفاده کنه. دانشجوها همچین عباراتی رو تو فیلما دیدن بعد استفاده کردن، همینطور کم کم ترویج پیدا کرده و تبدیل میشه به زبان یه قشر خاصی که ازش به عنوان قشر فرهیخته نام میبرن. خب این قشر فرهیخته رسالتهایی داره و یکی از رسالتهاش پاسداری از زبانشه
همه جای دنیا مردم رو زبانشون کار میکنن که هرروز غنی ترش کنن ولی ماها برعکس.
البته خود من پیشبینیم اینه که با این روندی که فرهنگستان در پیش گرفته و با تغییرات افتضاح کتابهای ادبیات فارسی مدارس، در آیندهای نه چندان دور باید با فارسی خداحافظی کرد.
پیش فرض تون غلطه مردم کوچه و بازار که هیچ بچه ابتدایی داره اینا رو وارد زبان می کنه
مردم کوچه بازار الان از من و شما ارتباطات بیشتری توی شبکه های اجتماعی و ماهواره و هزار جای دیگه دارن
ممنون دوستان بابت نظرات و ایدهها تون.
هفتهی کاری سختی رو پشت سر گذاشتم و این بحثم دیگه میتونم به فارسی بگم از نا انداختم یا به انگلیسی wore me out.
ببخشید قصدم این نبود
به هر حال نظر من قاتل اینه
من تا کلاس ششم اصلا نمیدونستم زبان فارسی وجود داره. اما وقتی باهاش آشنا شدم، وقتی یادش گرفتم، بعد چند سال رو آوردم به ادبیات. و همین ادبیات باعث شد عاشق زبان فارسی بشم چون زبان سلیس و راحتی بود، باهاش ارتباط برقرار میکردم. مثل زبان کردی شده بود برام. میتونستم لمسش کنم. الان هم برا انگلیسی همینطورم، یعنی اون لذتی که از انگلیسی میبرم از هیچ زبان دیگهای نمیبرم. شاید آلمانی رو که یاد بگیرم این جایگاه عوض بشه.
هر زبانی زیبایی و مزیتهای خاص خودش رو داره. و هر زبانی نیاز به پاسداری داره و لزومی به code switching (تغییر زبان برای انتقال مفاهیم) نیست وقتی زبان مورد نظر خودش پر از امکانات برا انتقال اون مفهومه.
نظرتون محترم
اجازه بدین موافق نباشم و ترک کنم بحث رو
بیشتر از این خسته تون نکنم
آخر هفته خوبی داشته باشین
نیازی به اجازه نیست. اجازه دال بر نزاکتتونه
مرسی بابت مشارکتتون
سپاسگزارم
خواهش می کنم
ممنونم صبوری کردین
راستش این جمله یه توییت هستش و متنی نداره، من توی تویتر چندتا صحفه فالو کردم که ازین جمله ها میزاره که معنی کردنشون سخته و حتی اگه معنی بکنم منظورشونو نمیفهمم اما شما خیلی خوب متوجه منظور این جمله شدید ، ازتون ممنونم برای جواب کاملتون:pray:
سلام وقتتون بخیر
این جمله رو اینجوری هم میشه معنی کرد :
نورها ( نشانه ها) برای هر کسی یه معنی نداره (برای هر کسی یه معنی میدهد ) . شما هر جایی میرید میتونید دیواری از انعطاف با خودتون ببرید ( انعطاف پذیر باشید ) .
چون گفتید متن رو از توئیتر آوردید اینجوری معنی کردم
موفق باشید
be meant for somebody/something:
to be intended for a particular person or purpose
Example: A book meant for children
با این تذکر شما یعنی معنیش این میشه ؟؟؟ نورها ( نشانه ها) مختص یه نفر نیستند . یا (هر کسی یه نظر و عقیده ای داره) درسته ؟؟؟
اینجا everyone یعنی همه. نورها برای همه (هرکسی) نیستن… باید هرجا که میرید، دیواری از انعطافپذیری داشته باشید (همراهتون باشه).
منظورش اینه که اگه بخواید این نورها مال شما بشه، باید این شرایط رو داشته باشید.
سلام. جالبه…تا کلاس ششم!!! کتاباتون به زبان کردی بود!؟
سلام
بله همهشون کردی بود
راستی چون میدونم این چیزا براتون مهمه، اول نشانهی سوال میاد بعد تعجب
واو…چقدر سخت شد براتون پس کلاس هفتم
ولی خب, دوزبانه هستید
دقت نکردم…حس م پر از تعجب و سوال بود…قاطی شد بدجور
در مورد فارسی برام مهم نیست این چیزا…املای کلمات بیشتر اهمیت داره برام
ولی در مورد انگلیسی توجه م بیشتره.
بازم ممنونم
من هفتو نخوندم. یعنی هفت رو امتحان دادم رفتم هشت. ولی خب سخت بود. اصلا معنی کلمات رو نمیدونستم فقط حفظ میکردم. بعدها با کتابخونه آشنا شدم و رو آوردم به دنیای ادبیات.
قواعدش با انگلیسی تقریبا یکیه و به نظرم لازمه در هر دو زبان بلد باشیم. زیبایی متن نسبت مستقیم داره با رعایت علایم نگارشی.
بخواید مقاله بنویسید خیلی به درد میخوره.
خواستن توانستن است…پس به قول Aj Hoge, رفرنسای خوبی تو انبارتون دارید…ثروت بزرگیه
در مورد فارسی, مشکلی ندارم. ادبیاتم بد نیست و در حد توانم, سعی می کنم درست بنویسم
مساله همینه…به خاطر همینه…مقاله و آزمونای بین المللی
مقاله نوشتن یه درده, می گذره…منتظر استاد موندن برا ارسال ش هزار درد