A fool’s paradise
Narrator
رومئو و ژولیت، دلداده های بداقبال
It was a sunny August morning.William Shakespeare is at themarket.
راوی: یک روز آفتابی در ماه آگوست بود. ویلیام شکسپیر در بازار است.
Stallholder
Get your cherries, lovely ripecherries! Come over here and getyour cherries…
Will
دکه دار: بیائید از این گیلاسا ببرید. گیلاسای رسیده و خوشمزه! بیائید اینجا از این گیلاسا ببرید…
Ahhh… sweet, ripe cherries! Twopounds, please, Mary.
Stallholder
Here you are Mr Will.
Will
ویل: آه… گیلاسای شیرین و خوشمزه! دو پوند بده لطفا مری.
دکه دار: بفرمائید آقای ویل.
And how’s the family Mary? All well?
ویل: خانواده چطورن مری. همه خوبن؟
Stallholder
Growing up fast, you know how itis… my Janet’s a worry though. ThatRobert Harley says he wants to marryher, but I don’t trust him: I think hejust wants to have his way with herand what will we do Mr Will if sheends up just 14 years old with ababy and no husband?!
دکه دار: خیلی زود دارن بزرگ میشن. خودتون که می دونید… با اینحال جانت مایه ی نگرانی من شده. اون روبرت هارلی میگه می خواد باهاش عروسی کنه اما من حرفشو باور نمی کنم: به نظرم می خواد اغفالش کنه. آقای ویل اگه اون توی چهارده سالگی یه بچه بیاره چه خاکی به سر کنیم آقای ویل؟!
Will
Now Mary, I’m sure young Robertwill do right by Janet. Look at me, didn’t I marry my Anne when shewas in trouble? And here we arenow, still together with threechildren…
ویل: نه مری، من مطمئنم روبرت جوان این کارو با جانت نمی کنه. خود منو ببین. مگه من وقتی همسرم آن، توی دردسر افتاده بود نگرفتمش؟ حالا هم که با سه تا بچه هنوز با همیم…
Stallholder
You’re not too happy though, are youMr Will?
دکه دار: اما شما خیلی هم خوشبخت نیستید آقای ویل.مگه نه؟
Will
Marriage isn’t easy Mary, you knowthat.
ویل: ازدواج آسون نیست. خودت که بهتر می دونی
Stallholder
Oh, Mr Will. Last week he was inlove with that Rosie from the villageand this week it’s my Janet’s turn.He’s promised her clothes, money, ribbons for her hair, and she’s so inlove with him she believes all of it! Itell you, she’s living in a fool’sparadise!
دکه دار: اوه. آقای ویل اون هفته ی پیش عاشق رُزی بود و این هفته نوبت جانت منه. اون به دخترم وعده ی لباس و پول و روبان واسه بستن به موهاش داده و جانت چنان عاشقش شده که همه اینا رو باور کرده! دارم بهت میگم اون الکی خوشه! (توی هپروت داره سیر می کنه!)
Will
A fool’s paradise… hmmm… Thatmight sound good in my play!Romeo and Juliet, the star-cross’d lovers. Romeo says he’ll marry Julietbut Juliet’s nurse doesn’t trust him.She warns him not to make falsepromises just to get Juliet into bed.Listen Mary, it’ll go like this: …letme tell ye, if ye should lead her…
ویل: الکی خوش بودن…همممم… این شاید واسه نمایشنامه من رومئو و ژولیت، دلداده های بداقبال خوب باشه! رومئو میگه با ژولیت عروسی می کنه ولی ندیمه ی ژولیت باور نمی کنه. اون به رومئو هشدار میده به ژولیت وعده های الکی نده که باهاش بخوابه. گوش کن مری، اونا این حرفا رو میگن… به تو می گویم اگر بخواهی او را…
Nurse
let me tell ye, if ye should lead herinto
a fool’s paradise, as they say, it werea very gross
ندیمه: به تو می گویم اگر بخواهی او را به قول معروف فریب دهی و به عالم هپروت ببری رفتارت نابخشودنی است
kind of behaviour,
Stallholder
That’s really good Mr Will.
دکه دار: این خیلی خوبه آقای ویل.
Will
Thank you, Mary. You can use it ifyou like…
ویل: ممنون مری. اگه دوست داشته باشی می تونی بیای ببینیش…
Narrator
We’ll leave them there for now. InShakespeare’s day, it was legal forgirls to marry at the age of 14, although people usually got marriedwhen they were older. It was notuncommon for women to already bepregnant when they got married – aswas the case with WilliamShakespeare’s own marriage. Thesedays, the phrase a fool’s paradisedescribes any situation thatsomebody thinks is good, withoutrealising that it won’t last – or thatit’s actually bad. Take this 2015 BBCNews headline, written when thevalue of the single Europeancurrency fell to record lows – making it cheap to buy for investors, but not particularly safe:
راوی: فعلا آنها را آنجا رها می کنیم. در روزگار شکسپیر با اینکه مردم اغلب در سنین بالاتری ازدواج می کردند ازدواج دختران در سن 14 سالگی قانونی بود. حامله بودن هنگام ازدواج هم مانند ازدواج خود شکسپیر چیزی غیر عادی نبود. این روزها عبارت الکی خوش بودن یا در هپروت سیر کردن موقعیتی را شرح می دهد که کسی احساس سرخوش بودن دارد بدون اینکه بداند این حس او دوامی ندارد و یا در واقع بد است. این سرخطِ خبری بی بی سی را ببینید که زمانی نوشته شد که ارزش واحد پول اروپایی (یورو) سقوط کرد و قدرت خرید سرمایه گذاران بالا رفت اما لزوما خرید آنها ایمن و بی ضرر نبود:
Clip 1
The euro: Good bet or a fool’sparadise ?
Clip 2
کلیپ 1: یورو: شرطبندی خوب یا الکی خوش بودن (معامله ای شیرین یا خوشی زودگذر)؟
Jack’s work is terrible. He’s living in afool’s paradise if he thinks he’sgetting a pay rise.
کلیپ 2: کار جک افتضاحه. الکی خوشه که فکر می کنه دستمزدش را بالا می برن.
Stallholder
Just wait till I catch up with that MrRobert. If you see him Mr Will, yoube sure to tell me.
دکه دار: صبر کن تا من اون جناب روبرتو پیداش کنم. اگه دیدیش آقای ویل، حتما به من خبر بده.
Will
ویل: هممم… خبر دادن یا خبر ندادن: مسئله این است.
Hmmm… to tell, or not to tell: that isthe question.