چرا مردند¿¿¿¿¿؟؟؟؟؟


این تاپیک مربوط به درس« داستان انگلیسی رومئو و ژولیت » در نرم‌افزار «زبانشناس» است. دوره: « داستان‌های بچگانه » فصل: « بسته ی اول »

6 پسندیده

مردن دیگه
متاسفانه نویسنده هم مرده نمیشه پرسید ازش :sweat_smile::sweat_smile::sweat_smile::sweat_smile:

8 پسندیده

خوب شد که مردند تا اونا باشن بدون اجازه خونواده ازدواج نکنن . و به درس عبرت برای دیگران

6 پسندیده

نچ نچ نچ
میبینی
جوونم جوونای قدیم
هی روزگار :sweat_smile::sweat_smile::sweat_smile::sweat_smile::sweat_smile:

6 پسندیده

خیلی ببخشید :joy:
ولی آخه این چه سوالی هست؟! :joy::expressionless:
یعنی اینقدر براتون مهم بوده که به خاطرش یه تاپیک زدید؟! :joy:
داستان رو که نمی شه گفت “چرا این طور شد؟ چرا اون طور شد؟”

زینب :joy::joy::ok_hand::ok_hand: کامنتت عالی بود :blue_heart::green_heart::purple_heart::heart:

7 پسندیده

والا عمه من دارم تمام تلاشم رو می کنم ک ی فضای طنز و فان ب تالار بدم
.
.
.
خودم فک میکتم دارم موفق مبشم
:thinking::thinking::thinking::thinking::thinking::sweat_smile::sweat_smile::sweat_smile:

8 پسندیده

بله :heart_eyes::heart_eyes::heart_eyes: عزیزم :joy::blue_heart::purple_heart::green_heart::blue_heart::purple_heart::green_heart::blue_heart::purple_heart::green_heart:

5 پسندیده

چون کله‌شون بوی قرمه‌سبزی میداد :joy:

10 پسندیده

چون لولو خوردشون :zipper_mouth_face::joy::joy:

6 پسندیده

@maryam فرخ رفت …
فرخ مرد …
سلاجقه :zipper_mouth_face::joy::joy::joy:

5 پسندیده

خانم آیناز عزیز
من پارسال اولین بار که تئاتر رومئو و ژولیت رو دیدم خیلی متاثر شدم
واقعا لحظات عجیبی بود
اینکه به خاطر یه طرز تفکر ممکنه زندگیت رو ببازی
دوستان همه میدونن
باز هم‌ میگم
چون خانواده ما آشوری مسیحی هستند
نمیتونیم ارتباط درستی با مسلمونها بگیریم
و معمولا دختر پسرامون همگی شکست پشت شکست
واقعا منظورتونو درک میکنم
بله سوال بنده هم همین هست
چرا اونها به خاطر طرز تفکر اشتباه خانواده ها مردند و رفتند
@pari
@Farzad_Poodineh
@ShaghayeghAlavi

9 پسندیده

فقط میگم خدا هیچکسو عاشق نکنه :grinning:

7 پسندیده

پری جان
من ی دوست دارم اسمش بریتا ورطنیان هست
اون هم مثل مهشید جان اشوری مسیحی هستن
ما فک کنم ۴ یا ۵ ساله ک دوستیم
همیشه ب من میگفت
ما نمی تونم خیلی تو اجتماع باشیم
و فقط هم در یک مکان خاص می تونیم دور هم جمع شیم
مم حتی ی دوست زردشتی هم داشتم اوت هم مثل بریتا

8 پسندیده

جواب منطقیش اینه که این سوال اصلا به زبان ربطی نداره که بخوایم بحث کنیم. اما خیلی متاثر شدم از خوندن نوشته تون و چیزی که به نظر خودم میرسه رو میگم. یه حس جالبی هم بهم میده هم سوال شما و هم سوال دوستی که این تاپیک رو زدن، و اونم قدرت بی نظیر شکسپیره که هنوز که هنوزه ما از داستان هاش متاثر میشیم، به زندگی خودمون ربطشون میدیم یا ربطشون رو میبینیم، و اصلا فرقی نمیکنه اهل کجاییم و چندین سال و چندین کیلومتر از این نویسنده دوریم. این در حالیه که نوشته هاش بارها بازسازی شدن، از روشون تقلید شده، الهام گرفته شده، دستمایه ی کمدی و مسخره حتی قرار گرفتن، اما هنوز تاثیر میذارن.
جواب سوالتون رو اساتیدی که اینجا هستن و اسمشون رو بردین حتما بهتر میتونن بدن، شاید اصلا من نیستم که باید بدم، فکر میکنم این سوالی که پرسیدین سوالیه که نویسنده در مقابل ما میذاره، تا بفهمیم چیزهایی که روشون پافشاری میکنیم بعضی وقتها چقدر پوچن، بفهمیم که چقدر وقتی توی تصویر بزرگتری نگاهشون میکنیم بی اهمیتن.
اونها مردند چون همیشه انسانهایی هستن که به خاطر اشتباه انسان های دیگه میمیرن. مثل سیاستمدارا که تصمیمی میگیرن و مردم عادی میمیرن و بعد پشیمون میشن. اما خاصیت انسان اینه که این تجربیات رو به نسل های بعد منتقل میکنه تا دیگه اون اشتباهات رو تکرار نکنن، اگر گوش شنوا داشته باشن. این داستان واقعی نیست ولی دوراهی های انسانی واقعی رو مطرح میکنه. اگر ما جای این افراد بودیم چه میکردیم؟
اگر دوست داشتین اتللو و مکبث و البته هملت رو هم بخونین :rose:

11 پسندیده

آمین :joy: :raised_hands:

5 پسندیده

شما عین‌ دایی افشین‌ من حرف میزنین
البته دایی جان کمی شیطون و بازیگوش هستن
ولی شما آروم و متین
مرسی از حس خوبی که ایجاد کردید :hugs::blush:

4 پسندیده

شبم شب شد
یه جمله عجیب بود از دایی افشینم :wink::wink:

5 پسندیده

ای جانم :heart_eyes: :rose: خداروشکر که اینجوری بوده :hibiscus: :pray:

4 پسندیده

چه جالبه که دو تا مربی عزیزم خانم شقایق و پری عزیز همزمان اینجا حضور دارند
واقعا چه سعادتی از این بالاتر
عاشقتونم :hugs::hugs:

به نظرم‌ دیگه مزاحمتون نشم :heart::heart:

4 پسندیده

یه استادی داشتیم ماه، همیشه حرفای گهربار میزد.

میگفت اگه به این داعشی‌ها، کتاب‌های کلاسیک بدی بخونن اون خوی آدم‌کشی رو ازشون میگیره و تبدیلشون میکنه به آدم‌های فرهیخته و متفکر.

اگه مردم به جای انتخاب دینی که بهشون داده شده خودشون راهشون رو انتخاب میکردن، اگه میتونستن تفکر کنن، اگه جهان پیرامونشون رو زیر سوال میبردن، اونوقت زندگیشون رو براساس تفکر، بینش و یافته‌هاشون میساختن. نه بر اساس قانون و مکتبی که بهشون دیکته شده.

باشد که حداقل به فرزندان آینده این راه رو نشون بدیم‌.

9 پسندیده