ببخشید دیدم بحث جالبیه گفتم منم ی چیزی از تجربه ی شخصیه خودم بگم البته نمی دونم برا همه اینجوری هست یا نه.
حرفای دوستمون آقای مشرقی خیلی خوب بود و من هم باهاشون موافقم ک ابتدای راه خیلی سخته.
اما وسطای راه هم ی مقدار کار پیچیده میشه و خیلی ها وقتی ب اون سطح میرسن دیگه انگیزشون میاد پایین و ب همون مقدار ک بلدن کفایت میکنن.
این فقط تو زبان انگلیسی نیست.
مثلا من خودم سه سال پیش تصمیم گرفتم تایپ فارسیم رو تقویت کنم، اول ک شروع کردم هر دیقه سیزده یا چهارده کلمه در دیقه تایپ میکردم. تمرین کردن برام سخت بود چون اصلا انگشتام عادت ب تایپ نداشت ولی هر روز تمرین کردم تا اینکه بعد نمیدونم دقیق شاید هفت هشت روز آمار تایپم رسید ب دیقه ای تقریبا چهل کلمه.
خب تو این سطح تایپ برام خیلی راحت بود و واقعا سریع تایپ میکردم. ولی ی مشکلی ک داشتم این بود ک میدونستم میتونم بهتر بشم ولی دیگه انگیزمو از دست دادم و همونجا دیگه تمرینو ول کردم یا خیلی نا مرتب تمرین میکردم.
تا دو سال همینجور بود ک بعد احساس کردم چهل کلمه در دیقه کمه برام و میخواستم بیشترش کنم. دوباره شروع ب تمرین کردم و این دفعه شاید بعد ی ماه تمرین تونستم ب حدود شصت کلمه در دیقه برسم.
مثال های دیگه هم بوده ک اینجوری شده ولی اگه ب مثال دقت کنید اول راه ک بودم با ی هفته تمرین پیشرفت تقریبا سی کلمه ای داشتم ولی تو سطح متوسط بعد ی ماه تمرین پیشرفت بیست کلمه ای داشتم.
از این مثال چند نتیجه میشه گرفت:
تو سطح متوسط احتمال کاهش انگیزه خیلی زیاده پس باید مراقب باشین
برای پرش از سطح متوسط ب پیشرفته دوبرابر پرش از سطح مبتدی ب متوسط تمرین نیازه چون دیگه پیشرفتتون خیلی آهسته تر میشه و ی جورایی فرسایشی میشه، شاید بعد ی مدت طولانی پیشرفت کمی رو ببینید و همینه ک خیلیا رو دلسرد نسبت ب ادامه میکنه ولی نباید ب راحتی کنار بکشیم.
سلام حسین!
راستش من با مثال تایپ موافق نیستم چون سرعت فیزیکی دست، یه محدودیتی داره؛ ولی موافقم که آدم نباید کم کار بشه؛ از توضیحاتت استفاده کردم.
اون سطحی که من میگم، اونجاییه که آدم میتونه با یه ذره دقت صوت انگلیسی گوش کنه؛ یا فیلم ببینه و بفهمه چه خبره؛ اونجا دیگه اصلن نیازی نیست دائم کتاب خونده بشه، دائم کلمه حفظ بشه؛ کلمات جدید بین کلمات قدیمی به راحتی قابل تشخیصن؛ میتونی دراز بکشی انگلیسی گوش کنی، با سرعت بیشتر یاد بگیری.
من هنوز به نظرم به سطح پیشرفته نرسیدم؛ ولی از تواناییم ذوقکُش شدم. صبح صوت انگلیسی رو میذارم، شب پلیرم رو تنظیم میکنم که نیم ساعت بعد از خوابم خاموش بشه؛ بین این مدت هیچوقت صدای انگلیسی رو قطع نمیکنم؛ وسطش شطرنج بازی میکنم، کارمو میکنم، ناهار میخورم؛ سرعتم چند برابر قبله؛ ولی موافقم آدم نباید به حد اقل قانع بشه؛ عالی گفتی
منظورم از این مثال فقط این بود ک مثلا تایپ اگه پیشرفته ترین سطحش این باشه ک در دیقه هشتاد کلمه بشه تایپ کرد من وسطش گیر کردم
با اینکه تو اون دو سال خیلی تایپ میکردم و مقاله نوشتم( بدون قصد تمرین) ولی بعد دو سال پیشرفت آن چنانی ندیدم و شاید سه چهار کلمه بهش اضافه شده بود.
منم منظورم همین سطحه
کسی ک ب این سطح میرسه میتونه فیلم ببینه و صوت های انگلیسی براش راحت تر میشه ولی دیگه رغبتی ب اینکه اونا رو تو جملات خودش یا تو نوشتار خودش بیاره نداره و حتی ی قدم جلوتر برای تقویت لیسینینگ بر نمیداره و فقط اون سطحی ک میفهمه گوش میده تازه اونم غالبا ب صورت سرسری صورت میگیره
البته واقعیتش اینه ک من بیشتر دارم از ی برهه از تمرین خودم صحبت میکنم ولی فک کنم افراد دیگه ای هم باشن ک مشکل من رو داشته باشن
اینو کارشناسا و مربیای زبان هم میگن. پیشرفت از سطح A به B سختیش تو اینه که با هجومی از لغاتی که بلد نیستیم روبرو میشیم و حسابی ازمون وقت و انرژی میگیره و استارت اسپیکینگ هم کمی ترسناک به نظر میاد ولی وقتی این مرحله رو رد کنیم شاهد پیشرفت چشمگیری میشیم و این خودش خیلی حس خوشایندی هست ولی رفتن از سطح B به سطح c چون تقریبا بیشتر لغات عمومی را بلد شدیم باید آگاهانه و ارادی دنبال لغات تخصصی تر بگردیم و پیشرفتش کندتر به نظر میاد و خیلیها خسته میشن و کنار میکشن و اینجاست که اگه یادگیری هدفمند باشه و خوندن زبان با علاقه و هدف باشه به نتیجه میرسیم و در واقع غول بازی رو شکست میدیم
من الان خودم چند ماه درگیر این غول بازی هستم.
واقعاً رسیدن به سطح پیشرفته یا C1 و C2 چالش اساسی به حساب می یاد.
.
.
دوستان
این مقاله عالی از آقا کامبیز در همین زمینه …
خودم چند ماهه دارم طبق این مقاله، رو زبانم کار می کنم.
خوشبحال شما واقعا من حوصلم نمیشه انقدر زیاد بخونم نهایت خوندن من ده بار بوده چجوری 40 بار گوش میدید؟به منم بگید تا صبورتر بشم مثل این که دارم تند میرم جلو…و این ظاهرا شاید اشتباه باشه
بهتون اطمینان میدم سختی یادگیری زبان تا سطح متوسطه؛ نگران نباشید.
منظور حسین آقا از «پرش دوبرابر» یا منظور Lia2 و خانم ولایتی عزیز از «غول بازی» سختی چند برابر نیست؛ دارن اشاره به زمان بیشتر میکنن و به این نکته اشاره میکنن که بعد از سطح متوسط (تقریباً) خودتون استاد خودتون میشید و باید سنجیدهتر مطالعه کنید که ممکنه باعث سردرگمیتون بشه (به نظر من نگرانش نباشید، سردرگم نمیشید؛ به نوک تپه که برسید، تا ته مسیر رو میبینید، میدونید باید از چه راهی برید )
باور کنید حافظهاتون قویتر میشه؛ باورکنید سرعت یادگیریتون زیادتر میشه (معنیش این نیست که میتونید تلاش رو بذارید کنار؛ آدم دست از هر کاری بر داره، تواناییش توی اون کار رو از دست میده)
حس میکنم یه ذره این پستم متظاهرانه شد منم مث حسین آقا و خانم ولایتی سطح متوسطو دارم پشت سر میذارم، مطمئنم حرفمو تأیید میکنن، وقتی میگم تا آخر مسیر برامون روشنه (ولی به هر حال چالشهای خودمون رو داریم)
اگه از من میپرسید؛ اول باید بگم این یه سوال با یه جواب مشخص نیست؛ آدم تا آدم فرق میکنه.
ولی اگه مجبور باشم جواب بدم، میگم 5000تا لغت و 500تا اصطلاح (در واحد تعداد نه زمان)
البته میتونم توصیه کنم تا میتونید گوش بدید (خیلی بیشتر از خوندن) فیلمها رو بشنوید (خیلی بیشتر از خوندن زیرنویسش) به سریع فهمیدن عادت کنید (از من پرسیدی دیگه؟ )
جواب هر دو نفرتون رو آقا کامبیز تو مقاله ای که خانم ولایتی زحمت کشیدن و لینکش را گذاشتن ، دادن .حتما مطالعش کنید من با اینکه قبلا خونده بودم ولی الان باز خوندمش تا یادآوری بشه برام.
بعدش هم اصلا نباید خوندن زبان را مثل درس خوندن در نظر بگیرید که به سختی یا راحتیش فکر کنید زبان عشقه ( فکر کنم حرفم خیلی فانتزی شد ) ولی اگه واقعا بهش علاقه داشته باشید و هدف درستی برای یادگیریش برای خودتون انتخاب کنید شب و روزتون این میشه که چه جوری وقت جور کنید تا بتونید به زبانتون برسید. این شعار نیست دیدم که میگم .
موفق باشید
اینقدر عالی جواب می دید، من یه گوشه تاپیک نشستم و فقط دارم کامنت هاتون رو می خونم!
من این مقاله آقا کامبیز رو سیو کردم که هر چند روز یه باز بخونمش … شُل نگیرم قضیه رو! باشد که رستگار شوم!
دقیقا همینطوره مثلا من پارسال سریال سوپر نچرال رو نگاه میکردم بدون زیرنویس در حد خیلی کم متوجه میشدم ولی هفته پیش که رفتم بقیشو تماشا کنم فهمیدم خیلی از حرفهاشون را میفهمم . درسته معنی خیلیاش رو نمیدونستم ولی همین که میتونستم کلمه ها رو بدون زیرنویس از هم فقط با گوش دادن تفکیک کنم و بفهمم خیلی عالی بود چون همونطور که میدونید فیلم از کارتون سختتره ، طوریکه چند قسمتش را پشت سر هم نگاه کردم انقدر ذوق زده شده بودم اصلا نفهمیدم الان چند ساعته پشت لپ تاب نشستم تا خونوادم شاکی شدن و گفتن بسه دیگه پاشو شب شد
ببخشید علی آقا
من حواسم به این یه تیکه نشد.
خیلی خلاصه بگم …
یه زمانی فهمیدن آهنگ های خواننده های انگلیسی مثل Celine Dion و Chris De Burgh و … برام آرزو بود.
ولی الان به میزان زیادی به این آرزوم رسیدم.
فارسی هم اصلاً گوش نمی کنم.
.
.
تازه باهاشون هم می خونم!