معنی convenience
On her way home, Sara stopped at a convenience store to buy milk.
این تاپیک مربوط به درس« درسنامه واژه ها » در نرمافزار «زبانشناس» است. دوره: « دروس پایهی انگلیسی بدون تلاش » فصل: « غذای بوبا - درسنامه اصلی »
معنی convenience
On her way home, Sara stopped at a convenience store to buy milk.
این تاپیک مربوط به درس« درسنامه واژه ها » در نرمافزار «زبانشناس» است. دوره: « دروس پایهی انگلیسی بدون تلاش » فصل: « غذای بوبا - درسنامه اصلی »
سلام وقت بخیر. Convenience store با همه اینجا، که یه نوع فروشگاهه مثل سوپرمارکت.
خود convenience خیلی معنی داره، به طور کلی یعنی ضروری و کار راه بنداز و بدردبخور. که خب، توی فروشگاههای سوپرمارکتی هم چیزای اینجوری میخریم.
تفاوتش با سوپر مارکت هم اینجا توضیح داده شده:
ممنونم از توضیحات کاملتون
مرسی از شما که توجه کردین
سوال منم بود ممنونم
سوال من هم بود ممنونم بابت پاسخ کاملتون