A guard came running over to see the monkeys, too, so I asked him about the dinosaurs.
این تاپیک مربوط به داستان« استخوان دایناسور گمشده » در نرمافزار «زبانشناس» است. پکیج: « داستان های مصور صوتی » داستان: « مخلوقات کوچک »
A guard came running over to see the monkeys, too, so I asked him about the dinosaurs.
این تاپیک مربوط به داستان« استخوان دایناسور گمشده » در نرمافزار «زبانشناس» است. پکیج: « داستان های مصور صوتی » داستان: « مخلوقات کوچک »
Come over
امدن به جایی یا به خونه کسی یا پیش کسی واسه دیدن یا سر زدن
Came running over
تند یا با عجله اومد