@aFsaneh_boroumand
اینکه لایکش کردید یعنی اوکی ادامه بدم؟
آهان، که اینطور. مچکرم.
مرسی. لطف دارین. (ʘᴗʘ✿)
سلام وقتتون بخیر
لایک من نون دهنده اینه که برای همکاران مربوطه ارسال شده تا بررسی کنن دوست خوبم. همکاران بهتون اطلاع میدن برای ادامه
سلام دوست خوبم
ممنون از تلاشتون ترجمهتون خوبه. ولی لازم دونستم برای اینکه مناسب برای آپلود باشه و همچنین برای اینکه ادامه بدید، چند نکته رو بهتون بگم تا اصلاحشون کنید و بعد اگه دوست داشتید ادامه بدید.
اول،
بعضی جاها، مثلاً اینجا، ترجمهی یک یا چند کلمه جا افتاده (دوستمان).
دوم،
اینکه بنویسیم :کشیده شده بودند» باعث میشه خواننده فکر کنه پرده باز بوده. در صورتی که پرده بسته بوده. میتونید به «پایین کشیده شده بودند» تغییرش بدید.
سوم،
لطفاً جملهها رو جداجدا ترجمه کنید. مثلاً:
توی متن اصلی، اینکه به عکسها نگاه کرده و اینکه چهرهها تار بودند توی دو تا جملهی جداگانه اومده. در حالت عمومی مشکلی نداره، ولی باعث میشه موقع آپلود همخوانی نداشته باشه.
نکتهی دوم همین جا صدق میکنه.
چهارم،
اینجا منظور از ball of wool کلاف کاموا هست.
مرسی. باشه حتماً سعی می کنم مواردی که گفتین رو از این به بعد تا جایی که میشه تو ترجمه هام رعایت کنم.
آخه اینجوری ممکنه ترجمه روان از آب در نیاد.
خیلی ممنون.
متوجهام، و تلاشتون رو برای روان کردن ترجمه تحسین میکنم. ولی واحد ترجمه برای ما باید جمله باشه. اینطوریه که ترجمه با متن تطبیق پیدا میکنه.
سلام من این متن رو از درس اول VOA سطح ساده و بخش تمرین مکالمه ها ترجمه کردم
بخش انگلیسی VOA سطح ساده درس اول خوش آمدید !
درس اول تمرین مکالمه ها
اینم از اینکه چطور تمرین کنید.
گوش کنید.
آپارتمان
خودتون ضبط کنید.
آپارتمان.
بعدش گوش کنید.
آپارتمان
آپارتمان
آپارتمان
“آپارتمان” یه اتاق اجاره ای یا مجموعه ای از اتاق هاست.
ملاقات
ملاقات
"ملاقات"یعنی دیدن و صحبت کردن با فردی برای اولین بار .
جدید
جدید
“جدید” یعنی قبلاً شناخته نشده اخیراََ اجاره یا خریداری شده.
دلپسند
دلپسند
“دلپسند” یعنی خوب و لذت بخش.
خیابان
خیابان
"خیابان "جاده ای در شهر ، شهرک یا روستاست.
تلاش
تلاش
"تلاش"به معنای تلاش برای انجام کاری است.
خوش آمدید
خوش آمدید
“خوش آمدید” به عنوان سلام دوستانه به کسی که به جایی می رسه استفاده میشه.**نوشتهی ضخیم **
موسیقی انیمیشن ها > منجمد - همهچیز پیداست
جایی که باد شمالی با دریا ملاقات میکند
آنجا رودخانهایست پر از خاطرات
بخواب، عزیزم، امن و امان
برای درون این رودخانه، همهچیز مشخص شده است
درون آبهایش، عمیق و حقیقی
پاسخ ها را دروغ بگو، و مسیری برای تو
عمیقأ در صدایش فرو برو
ولی زیاد نه وگرنه غرق خواهی شد
بله، او برای کسانی میخواند که خواهند شنید
و در آهنگش، همهٔ جادو ها در جریاناند
ولی میتوانی در مقابل چیزی که از آن بیشترین ترس را داری شجاع باشی؟
میتوانی با آنچه رودخانه میداند روبرو شوی؟
جایی که باد شمالی با دریا ملاقات میکند
آنجا مادریست با خاطرات زیاد
بیا، عزیزم، روانه به سوی خانهٔ مشخص
هنگامی که همه چیز گمشده باشد، همهچیز پیدا شده است
جاهاییش که ایراد داره رو ممنون میشم بهم بگید که تو ترجمه های بعدی رفع کنم
سلام وقتتون بخیر
آموزش انگلیسی voa - واژگان اخبار - مجموعه اول به ترتیب
Blob
لکه.docx (7.5 کیلوبایت)
Contraband
قاچاق.docx (7.4 کیلوبایت)
Coronavirus
Coronavirus.docx (7.5 کیلوبایت)
Coup
Coup.docx (7.6 کیلوبایت)
Disappointed
Disappointed.docx (7.4 کیلوبایت)
آموزش انگلیسی voa - واژگان اخبار - مجموعه اول (ادامه)
Endangered
Endangered.docx (7.6 کیلوبایت)
Fugitive
Fugitive.docx (7.5 کیلوبایت)
Incursion
Incrusion.docx (7.5 کیلوبایت)
Makeshift
makeshift.docx (7.5 کیلوبایت)
Pandemic
pandemic.docx (7.5 کیلوبایت)
آموزش انگلیسی voa - واژگان اخبار - مجموعه اول (ادامه)
Paternity
paternity.docx (7.4 کیلوبایت)
Persecution
persecution.docx (7.5 کیلوبایت)
Poaching
poaching.docx (7.5 کیلوبایت)
Principal
principal.docx (7.4 کیلوبایت)
Rebuke
rebuke.docx (7.5 کیلوبایت)
Scuffle
scuffle.docx (7.5 کیلوبایت)
Transparent
transparent.docx (7.5 کیلوبایت)
Unmitigated
unmitigated.docx (7.5 کیلوبایت)
Vaping
vaping.docx (7.5 کیلوبایت)
Wanderlust
wanderlust.docx (7.4 کیلوبایت)
سلام دوست خوبم
برای اینکه ترجمهتون برای آپلود مناسب باشه، چه برای این درس و چه درسهای بعدی، لطفاً به نقش کلمات توجه کنید. «meet» به معنای «ملاقات کردن» است و «try» اینجا یعنی «تلاش کردن».
دوست خوبم، دو عبارت رو اشتباه معنی کرده بودید. باید اصلاح بشن تا برای آپلود مناسب باشن.
اینجا منظور از «For» همون «چون» هست.
به دوعبارت با هم دقت کنی:
In her waters, deep and true
Lie the answers and a path for you
این دو تا رو باهم باید در نظر بگیریم تا معنی رو متوجه بشیم. میخواد بگه که درون آبهای عمیق و حقیقی پاسخها و یه مسیری برای تو هستند/خوابیدهاند/ماندهاند/قرار گرفتهاند/…
اینجا lie به معنای دروغ گفتن نیست.
بعد از اصلاح این موارد، بهمون اطلاع بدید و بعد در صورت تمایل به ترجمه ادامه بدید.
عاوووو از همون lay گرفته شده؟
از lay گرفته نشده. ولی اینجا معنیش با lay یکی هست.
Neil:
Hello and welcome to The English We Speak - I’m Neil and this is Feifei.
نیل:
سلام و خوش آمدید به انگلیسی که ما صحبت می کنیم - من نیل هستم و این هم فیفی است.
Feifei?
فیفی؟
Feifei!
فیفی!
Feifei:
Huh?
Oh sorry, Neil!
فیفی:
ها؟
اوه ببخشید، نیل!
I had a really late-night last night so I’m dead tired today!
دیشب خیلی دیر وقت خوابیدم بنابراین امروز خیلی خسته ام!
Neil:
You’re dead tired, Feifei?
نیل:
تو خیلی خسته ای، فیفی؟
Are you dying?
آیا داری میمیری؟
That’s awful!
این خیلی بده!
What have you got?
چت شده؟
Is it contagious?
آیا مسریه؟
Feifei:
Oh, Neil, don’t be silly!
فیفی:
اوه، نیل، لطفا احمقانه رفتار نکن!
I’m not sick or contagious or dying!
من مریض یا مسری یا در حال مرگ نیستم!
I’m just really tired!
من فقط خیلی خسته ام!
Neil:
That’s a relief!
نیل:
این آرامش بخشه!
But, you said you were ‘dead’ tired.
اما تو گفتی خیلی خسته ای.
But you’re not dying?
اما تو داری نمیمیری؟
Feifei:
Oh really, Neil - I think you’re more tired than I am!
فیفی:
اوه واقعا، نیل - فکر می کنم تو از من خسته تری!
I said ‘dead’ tired because I’m really tired.
من گفتم “خیلی” خسته چون واقعا خسته ام.
Neil:
So we can use ‘dead’ to mean ‘really’ or ‘very’?
نیل:
پس می توانیم از ‘dead’ به معنای ‘واقعا’ یا ‘خیلی’ استفاده کنیم؟
Feifei:
That’s right - if you want to emphasise an adjective, you can use dead to make it stronger.
فیفی:
درسته - اگر بخواهی یک صفت را تاکید کنی، می توانی از dead استفاده کنی تا قوی ترش کنی.
Neil:
Well that’s dead confusing - perhaps we should take a look at some examples.
نیل:
خب این خیلی گیج کننده است - شاید باید نگاهی به برخی مثال ها بیندازیم.
Examples:
مثال ها:
Is it lunch time yet?
آیا هنوز وقت ناهار است؟
I’m dead hungry!
من خیلی گرسنه ام!
The man sat next to me on the train this morning kept falling asleep on my shoulder - it was dead annoying!
مردی که صبح کنارم توی قطار نشسته بود مدام روی شانه ام خوابش می برد - خیلی آزار دهنده بود!
I was dead happy when I passed my driving test!
وقتی تست رانندگی ام را قبول شدم خیلی خوشحال بودم!
Feifei:
This is The English We Speak from BBC Learning English and we’re talking about a different use of the word ‘dead’.
فیفی:
این برنامه ی انگلیسی که ما صحبت می کنیم از طرف بی بی سی آموزش انگلیسی است و در مورد استفاده ی متفاوت کلمه ی ‘dead’ صحبت می کنیم.
Normally it means the opposite of the adjective ‘alive’ but native English-speakers, particularly people in the north of England, often use it before an adjective to emphasise what they are saying.
معمولا معنی مخالف صفت ‘alive’ (زنده) را می دهد اما گویشوران بومی انگلیسی، به خصوص مردم شمال انگلستان، اغلب آن را قبل از یک صفت استفاده می کنند تا آنچه می گویند را تاکید کنند.
Could you tell us a time when you were dead happy, Neil?
نیل، می توانی بگی وقتی که خیلی خوشحال بودی را برای ما تعریف کنی؟
Neil:
Well, when I woke up this morning and found I had another hour until my alarm went off!
نیل:
خب، وقتی امروز صبح بیدار شدم و فهمیدم یک ساعت دیگر تا زنگ ساعتم وقت دارم!
I was dead thrilled!
من خیلی هیجان زده بودم!
Feifei
Not quite, Neil!
فیفی
نه کاملا درست نیست، نیل!
You were dead happy, but not dead thrilled!
تو خیلی خوشحال بودی، اما خیلی هیجان زده نبودی!
You can’t use ‘dead’ with extreme adjectives.
نمی توانی از ‘dead’ با صفات حدی استفاده کنی.
Neil:
Oh OK, so you can say ‘dead cold’ but not ‘dead freezing’ Or ‘dead good’ but not ‘dead fantastic’.
نیل:
اوکی، پس می توانی بگی ‘خیلی سرد’ اما نه ‘خیلی یخ زده’ یا ‘خیلی خوب’ اما نه ‘خیلی فوق العاده’.
Feifei:
That was a dead good explanation, Neil!
فیفی:
این توضیح خیلی خوبی بود، نیل!
I see you have woken up a bit now, but I’m still dead tired.
می بینم الان کمی بیدار شدی، اما من هنوز هم خیلی خسته ام.
Neil:
Well how about you make us both a coffee while I finish the programme - it’s your turn to make the coffees!
نیل:
خب چطوره تو قهوه درست کنی تا من برنامه رو تموم کنم - نوبت توئه که قهوه درست کنی!
Feifei:
Err, no, Neil - I always make the coffee!
فیفی:
اِه، نه، نیل - من همیشه قهوه درست می کنم!
I’ll go make a coffee for me, not you, while you finish the programme!
من میرم برای خودم نه تو قهوه درست کنم تا تو برنامه رو تموم کنی!
Neil:
Uh oh.
نیل:
اوه اوه.
I’d best go and make the coffees - she’s dead sensitive when she hasn’t had enough sleep!
بهتره خودم برم قهوه درست کنم - وقتی کافی نخوابیده باشه خیلی حساس میشه!
Well, bye everyone, see you next time!
خب، خدانگهدار همگی، تا برنامه ی بعدی!
این تاپیک مربوط به درس «Dead» در اپلیکیشن «زبانشناس» است. دوره «زبان انگلیسی روزمره ی ما»
سلام
خوبی فاطمه جان؟
عزیزم من یک مدت باز سرم خیلی شلوغ شده نرسیدم بقیه ترجمه ها رو بزارم، از امروز سعی میکنم بازم کم کم ترجمه ها رو برسونم دستت…
بخش: دروس وب سایت های معتبر
آموزش انگلیسی با VOA _سطح ساده____قسمت 33
آموزش انگلیسی با VOA _سطح ساده.docx (16.6 کیلوبایت)
انگلیسی در یک دقیقه
قسمت18___play hooky
Play Hooky.docx (12.3 کیلوبایت)
@fateme871