اگر خدا قبول کنه بله
چند نفر دیگه هم بیان عکس از گربه آپلود کنن؛ جا داره این روز رو به نام روز ملی حمایت از گربههای خیابانی، در تقویم ثبت کنیم
تا الان دقت نکرده بودم که چجوری بغلش میکنم!!!
ولی الان که فکر کردم دیدم با یه دست از زیر شکمش میگیرمش با اون یکی دست هم زیر پاهاشو میگیریم… بعد خودش لم میده تو بغلم. با دستاش منو میگیره.وقتی هم میخوام ببرمش دام پزشکی چون میترسه کلا خودشو منگنه میکنه تو من این حالشو خیلی دوست دارم…لامصب کنده نمیشه کلا پنجه هاش تو منه
آخی چرا انگاری اذیته حیوونی اسمش چیه این گوگولی؟
از کجا بفهمم؟
چه باحال اون حالتی که دست و پاهاش آویزونه، از گردن میگیریم؟ یا تو هر حالتی؟ با رسم شکل توضیح دهید اذیت نمیشه حیوون بیزبون؟
داداش من مگه میذاره از این چیزا بدم بهشون
معمولا وقتی میره پتشاپ واسه خرید، واسه منم شیر و غذای مخصوص میخره. واسه خودم نه البته؛ واسه حیوونا
چون از نظر روحی یه ترس شدید داشت. و بیماری گوارشی و همچنین پوستی . سه تا مشکل . با درمان های متفاوت ۶ ماه طول کشید تا خوب شد. خیلی سخت بود.
اگر دوست نداشته باشه مقاومت میکنه! یا خیلی صدا میده یا حالت دفاعی میگیره و پنجولت میکشه… خلاصه اینکه حالیت میکنه.اگرم دوست داشته باشه که دیگه مشخصه میاد خودشو لوس هم میکنه…
اینم رسم شکل
دقیقا فقط چشماشون کار میکنه
در مواقع ضروری این کارو میکنن مسلما که خوشایندشون نخواهد بود.
اینطوری میبغلمش
اما گربه رو حتما اول بازی کن باهاش تا اشنا شه باهات… ییهو بغل کنی ممکنه بهت آسیب بزنه.
خب پس… مالت خیلی دوست دارن. سمنو هم همینطور.
راستی گفتی شیر!
دستگاه گوارش بیشتر گربه های بالغ با لاکتوز شیر مشکل داره پس شیر ندی بهشون بهتره. فقط نی نی هاشون شیر میخورن.
ای وای. چون لایک کرده بودی فکردم خو ندی دیگه! الان هم پریده!
تو پست بعدی بغل کردنشو نوشتم عکس هم گذاشتم در مورد غذا هم که گفتم مجدد. کدوم قسمت واست سوال هنوز بگو بنویسم واست.
فیلمشو ندیدم. نمیدونم چرا دوسش نداشتم یکی این. یکی
میلیارد زاغه نشین.
(لند لورد این تاپیک خیلی تمایلی به بحث های متفرقه ندارن. خواستی ادامه بدی یه تاپیک دیگه انتخاب کن)
بهتره تسویه حساب باقی بمونه چون خوشبختانه یا متاسفانه خودم تنهایی خوردمش و طفلان دوست نداشتن
بس ک این بچه ما چلوندشون والا حق دارن همه جاشون فر بخوره
ب خیابان رفته و گربه شکار کنید بسی راحتتتت
فدای تو عزیزم
باورت میشه نمیدونستم کفت چیه رفتم گوگل کردمصلواتی عنایت کنیم جهت شادی اموات مخترعششش
بعله بعله ، برای یکبار هم که شده به ترسم ام غلبه میکنم و امتحانش میکنم، هر چند زیاد بیرون نمیرم
گادددد
چی گفتم
سلام، تبریک میگم، قلم توانایی دارین، اگه روش کار کنین نویسنده ی بزرگی میشین.
ماشالله، خدا براتون حفظش کنه.
درود
زنده باشید
محبت دارین
ساعاتی در اورژانس داخلی
وارد ک میشوم دور تا دور تخت های بیماران و همراهانشان را میبینم
اکثریت عرب زبان هستند و از طبقه پایین
آه و ناله بیماران را ک میشنوم استرس و دلشوره ب سراغم می آید
بیماری ک بر بالینش هستم هم حال خوشی ندارد
بهت زده نگاه میکنم
پرستارها و دکتر هایی ک ماشین وار و بدون احساس کار میکنند با هم گپ می زنند و میخندند ولی نگاه سردی ب بیماران دارند
صدای یوما یومای (مادر) یک بیمار آقا توجهم را جلب میکند ب سویش می روم
گفتم الان مادرت می آید می گوید گرمم شده ب مادرم بگو بیاید بی تاب و بیقرار است و درد میکشد از کنار قفسه سینه اش لوله ای آویزان است قلبم فشرده میشود…
پیرمردی ک با دشداشه و چفیه و دست و پا شکسته با پرستاران حرف میزند مرتب میگوید اگر خانه میماندیم بهتر بود و گوش شنوایی برای حرف هایش نمی یابد آخر حراست می آید و او را ب بیرون میبرد
بیمارانی ک ب خاطر نبود تخت وسط سالن روی هر تخت رها شدند و همراهانی ک ب خاطر نبود صندلی روی زمین نشسته اند
تنها واژه ای ک ب یادم می آید مظلومیت و بی عدالتی است
این خاک و این مردم لیاقتشان این نیست …
سلام فاطمه خانم، متنتون عالیه.
بلا دور باشه انشالله.
خدا نکرده کسالتی به وجود اومده؟
زنده باشید آقا وحید و ممنون از لطفتون
یکی از بستگان بستری هستند
خدا شفاشون بده انشالله.