وای قیافشو
3 پسندیده
خیییلی باحال بود
دارم بلند بلند به صورت آهنگ رپ میخونمش
خیلی لطف کردی
بهم افتخار دادی 
فدات منتظر کلماتت هستمآ، مجبورم نکنی برم بیرون داد و هوار کنم که بهم کلمه بگنآ
3 پسندیده
Gallant
Shriek
Inhabit
numb
Peril
اومدم جانم به قربانت داد چرا بفرماید
3 پسندیده
خب ویسشو بفرس جالب میشه هاا
3 پسندیده
مرسی فدات شم
خیلی صدا م خوبه که بخونم 
3 پسندیده
لغات کتابه 504
3 پسندیده
به کسی بگو که صداتو نشنیده باشه
اولین باره که باز کردم کتابو 
3 پسندیده
میبینی!.. عجیب دلبری هستم
اون صداقتی که تو چشام موج میزنه رو ببین
اختیار دارید شما لطف کردین مارو به این چالش قشنگ دعوت کردین…
البته سبکش رپ نیست اخه میدونی من صاحب سبکم!!!
نامب دوست
… یه آهنگی لینکین پارک داره به همین اسم من خیلی دوست… یاد اون افتادم ییهو!
2 پسندیده
خوبه
دیر گفتی، به سبک رپ خونده شد رفت
2 پسندیده
Uncoo that bizzar and mysterious creature that inhabited in a golden flower in an vulture’s nest over a cliff was extremely gallant.
It usually put its own life in peril to rescue people who were in jeopardy. Zargol was a shepherd girl whom had been compelled by the rancher to work the night shift. Zargol was looking after the cattle, she was miserably on a boulder and holding a cane in her hands in the pitch dark in extreme coldness. She was shivering in the cold air, her hands and legs were numb.
All of a sudden, she heard the wolf howling, she shrieked, her body started to tremble with fear. Uncoo felt her scream. It reached there in less than one minute. Thankfully, Uncoo took Zargol with itself in the golden flower.
@uncoo
@zargol6
3 پسندیده
نمیخوای برنامه ای بریزی
یه مجموع داستان های کوتاه بنویسی بفرستی زیر چاپ؟!
Achievement
Professional
Furniture building
Walking
Origami
2 پسندیده
انکو فرشته نجات گلیِ چوپان
عرفانه جون خیلی خوشگل مینویسیا
با انکو موافقم … برای داستان نوشتن
3 پسندیده
Healing doesn’t mean the hurt never existed,
it means the hurt no longer controls your life.
التیام یافتن به این معنی نیست که دردی دیگه اصلاً وجود نداره،
درواقع به این معنی هست که درد و رنج دیگه زندگیت رو کنترل نمی‌کنند
2 پسندیده
ممنون آنکوی مهربان و گل گلیِ عزیز بابت کلمات محبت آمیزتون که باعث میشه تشویق بشم و از جمله نوشتن دلسرد نشم
3 پسندیده
That village school had a professional teacher who was purely supportive for students.
She was proud of her students’ achievement, specially one of them whom earthquake had left his family destitute, and now had been condemned to work hard in a furniture building workshop.
He was a bookworm, but unfortunately he didn’t have spare time, therefore, he had to sleep less to be able to read more books. His classmates called him a waking encyclopedia, because he was a very knowledgeable person who had knowledge in every field, from literature to geography, psychology even origami.
3 پسندیده
سلام عرفانه جون ببخشید دیر شد یکم درگیر بودم …
Incongruous
Stipulate
Condolence
Bristle
denote
اینم از نوبت من
3 پسندیده
ولی عالی بود مرسی مثل همیشه
2 پسندیده
سلام فدات شم
ممنون
3 پسندیده