مدارسی که ما را کند ذهن می کنند - سلاح های آموزش جمعی (معرفی کتاب)

از همه بدتر آدم هان
اونها رو اصلا نذارین بفهمن که ترسیدین :rofl:
جدی میگم
در آیین سامورایی شجاعت واقعی، شجاعت برای انجام کار درست تعریف می شد.

چند روز میخوای بالای درخت بمونی؟
بهتره مواجه شدن باهاشون رو یاد بگیری
همون طور که گفتی خیلی زیادن
بهتره یاد بگیری و مدیریت کنی، تا فرار کنی
اما قبول دارم، اگه بشه فرار کرد گاهی گزینه خیلی خوبیه
اما یادت باشه حتی اون موقع هم
از روی عقل و با قلبی مطمئن فرار کن، نه از روی احساس و با قلبی ترسیده

3 پسندیده

بچه ها
من چند روزی کار دارم، اجتمالا تالار نیام چند وقت
اگه ندیدم، جواب ندادم، حمل بر بی ادبی و کم توجهی نشه
اگه احیانا چیزی گفتم کاری کردم کسی ناراحت شد ببخشید
به خدا می سپارمتون
خدانگهدارتون :raised_hand:t4:

2 پسندیده

وااای خدااااا عجب لحظه سختی رو تجربه کردی اونم تو موقعیتی به اون حساسی که امتحان داشتی:blush:

منم همینطور از بعضی از حیوانات میترسم ولی خودم یه سگ گنده پشمالو دارم که خیلییییی نازه:hugs:

وااای وقتی از دور منو میبینه میدوعه تو بغلم خودشو بهم میچسبونع:kissing_heart::heart_eyes:باهم دیگه که بازی میکنیم من میدوعم اون دنبالم میکنه و وقتی که بهم میرسه از سرو کولم بالا میره اصن یه شییییطوووونیهههه:heart_eyes:
این چند روز سپردمش دست چالاک(یکی از نگهبانامونه)خیلی هواشو داره و سگ دوسته.

اصن طوطی و اسب که کلا ترس ندارن

3 پسندیده

چقدرجالبه این موضوع. حتی وقتی بخوره وازتومعده اش بیرون آورده بشه،دارم فکرمیکنم کی وچطوری اولین بارپی باین موضوع برده،چقدرعلم زیباست وچقدرقشنگه باعلم دوست باشیم وازخرافات وتوهمات دوری گزینیم.
عجب جمله ی نابیه بزرگترین دشمن انسانها جهل ونادانی وناآگاهیشونه.
مرسی ازین اطلاعات کاملاتازه وجديد :pray::pray:

2 پسندیده

خواهش :pray:t4:

3 پسندیده

welcome back

2 پسندیده

Thanks Zahra :pray:t4: :deciduous_tree:

2 پسندیده

I’m not Zahra, in fact I’m Awin
:blush:

1 پسندیده

Sorry
I though Awin is your nickname
Then why you named yourself Zahra?

2 پسندیده

My real name is Awin
Zahra is my close friend who gave me her account

3 پسندیده

یادمه سر آیه تجدی خیلی با من بحث کرد پس شما نبودید چون سر سخت دو آتیشه بود و میخاست یه آیه مثل قرآن بسازه نتونسته بود

خیر من نبودم.ولی اتفاقا اون روز منو دوستم زهرا پیش هم بودیم و داشت باشما بحث میکرد نههههه اون نمیخواست یه آیه مث قران بیاره!!!اصلاااا جرعت همچین جسارتی رو نداره اصلااا

اون داشت از قران دفاع میکرد و میگفت هیچکس نمیتونه یه آیه مث آیات قران بیاره‌ ارادت زیااااادی به قران داره
حالا بگذریم بیخیالش بحث دینی خوب نیس دوست منم مذهبی‌ نیس درسته قران رو خیلی قبول داره ولی مذهبی نیس من خودمم باوجود اینکه مامانم یهودیه ولی خیلی قران رو دوس دارم مذهبیم نیستم یعنی هییییچکدوم از خونوادمون نیستیم.

این اکانت مال اون بود از اول، که دادش به من.فقط اسمش مال زهرا بود که اونم امروز دادم سپیده جون برام عوض کرد:blush:وگرنه کلا دست من بود حالا میومد از گوشی من میخوند ولی خیلی کم چیزی مینوشت و اگرم مینوشت از گوشی من مینوشت چون تالار رو گوشیش پاک کرده بود.خلاصه که دیگه ن میاد میخونه نه مینویسه:joy::joy:

1 پسندیده

من پسر عمه ي خودم رو وقتي ١٦ سا اش بود فقط صرفا به خاطر اعتقادات اعدام كردند و واقعا نفرت از اعتقادات طالباني اسلامي دارم چون به برادرخودشان هم رحم نمي كنند ولي من تازه فهميدم شما اون نيستيد ولي مثل گذشته سخت نميگيرم حتي تو خصوصي هم راهنمايي خواست هر چي ميدونستم بهش گفتم هر جا هستيد خودتان و دوستتان سالم و موفق باشيد

3 پسندیده

خیییلی متاسفم که اینو میشنوم.روحش در آرامش ابدی…

ببینید وقتی زهرا کاربری رو درست کرد تمااام بحثا و تاپیکای اون اوایلش مربوط به اونه بحثای خاصیم نیستن مربوط به زبان و راهنمایی خواستنو دوره های ای جی هوگو یه چنتاییم وویس فرستاده بود تو یه تاپیکی که مخصوص وویسه من خودم هیچ وویسی تو تالار نفرستادم تاحالا.

از یه جایی به بعد اکانتش رو داد به من و دیگه تالار رو حذف کرد رو گوشیش.کلاااا کاربری دیگه دست من بود و گاهی وقتا از گوشی من نگاه میکرد و میخوند و توی بعضی بحثا شرکت میکرد مث همون بحثی که مربوط به قران و اینا بود و باشما صحبت کرد.

از یه جای دیگه‌ایم به بعد دیگه ن از گوشی من نگاه میکرد و ن مینوشت و نه چیزی دوس نداشت دیگه.تا امروز دیگه گفتم بزار به سپیده جون بگم اسمش رو تغییر بده به اسم خودم یعنی آوین.

لطف کردین:bouquet:

بزرگوارید:bouquet:خیلی ممنونم از شما همچنین.
امیدوارم بتونم در آینده نزدیک شمارو ملاقات کنم:bouquet:هر کدوم از کشورای عربی رو بیاید فرقی نمیکنه میتونیم همو ببینیم کشور هفت شیخ نشین هم بیاید باز میتونیم همو ببینیم امارات منظورمه:joy::joy:

1 پسندیده

ولی ما شعرو ب ترانه ترجیح میدیم

عادت کردیم چون خودمونم ترانه میگیم بعضی وقتا

سرودن ترانه بی نهایت لذت بخشه …

در کل با ترانه نفس میکشیم…

و بیشتر از همه به شعرای معاصر خارج از کشورمون رو میاریم…

کاش ی روزی همشون بتونن برگردن ب کشورمون دوباره

شهیار/ اردلان/ ایرج جنتی

مسعودامینی ومسعود فردمنش… و،،، خیلیای دیگه

3 پسندیده