چرا من هر چی بیشتر میخونم، بیشتر نمیفهمم منظورتونو
۳۵۰… یک
۳۵۰… دو
۳۵۰… بزنم … یا برم رو مخ نفر بعد
اینجوری که شما تهدیدش کردی بجای هشتصد روز تو سیصدوپنجاه روز شیرینی بده من بودم از ترس روز سی و پنجم شیرینی فروشی رو تقدیم میکردم نه شیرینی
عجیب نیس معمولا هنری های احساسی اینطورین
قشنگ گفتید…
با پشم و مقراض چطوری؟
به نظر من باید کاری کنیم که تمام حس ها در یاد گیری در گیر بشه یعنی همزمان که می بینید نشنوید و حتی بنویسند تا بفهمیم
شما سر مقراضی شنیدین؟ میگین؟
اینجا بومیا !!! قدیمی به تکه پارچه هایی که از دوخت لباس یا چیزی اضافه میاد (که با قیچی چینده شده ) میگن سر مقراضی.دیگه خیلی از موضوع تاپیک دور شدیم.
من تا حالا نشنیدم،. شایدم شنیدم ولی دقت نکردم به هر حال واسم خیلی جدید بود
سلام رفقا من صبا ام تازه وارد تالار شدمامیدوارم کنار هم چیزای خوبی یاد بگیریم و حسابی زبانمون رو تقویت کنیم
نع
ولی بیا و خواهری کن مخ دیگه ایی رو نزن
تا قبل اینکه بگی ی عبارت عادی بود برام
ولی بعد این که گفتی … واقعا یجوری شد برام
حس میکنم این بدتر شد که
… موافقم باهاتون
الان که مخ اصلا نیست که بزنیم
دوستان من تا این پایین اومدم روش های انگلیسی خوندنتونو ببینم ولی هیچی پیدا نکردم
آره فاطمه جون،متاسفانه چن نفری داخل تالار هستن که خیلی شیطنت میکنن
سلام رفیق
خوش اومدی
با تلاش و استمرار حتما بهش میرسی و میرسیم
چشم بصیر که میگن اینجاها کاربرد داره
باشه
آره حال خودمم بد شد از نظر من جفتش یکیه! البته هنوز ریش بطاقتر از پشمه سلیقه اس دیگه عرفانه پشم دوست
روم سیاه… این همه راه از اون بالا تا به این پایین… زحمت کشیدین…اومدین
دست خالی نرید حالا… یه نگاه به باغ وحش من بندازین
موثرتین روش برای من فان بودن مسیریه که دارم طی میکنم!
از این شاخه به اون شاخه هم خیلی میپرم
گاهی خیلی اندک بسیار اندک روی درسام دقت و فکوس میکنم
گاهی هم نه! به صورت طولانی فقط اینطوریم!
گاهی هم روی یک درس دوهفته گیر میکنم و میلی به جابجایی ندارم!
گاهی هر چی میخونم نمیفهمم 🫏
گاهی کلافم میکنه! فهمیده یا نفهمیده ردش میکنم بره عین
یه وقتی خیلی چست و چابک و درنده رو بجلو میخونم!
گاهی هم عین فقط نگاه میکنم!!!
نوعا با خودم به یه صلحی رسیدم… که خودمو اذیت نکنم! ولی یاد بگیرم…
دیگه اگر اجازه بدین در باغ وحشو ببندم
@sabaradfar صبا خانم سلام به جمع زبانشناسیا خوش اومدید…
چرا بخود گرفتم!!!