مثلا خودم وقتی یهو یه متنیو میبینم میتونم متوجهش بشم (البته سطحم پایینه) این بهم انگیزه میده برای ادامه دادن شما چطور ؟
و چه چیزایی بهتون کمک میکنه که زبانو ترک نکنید چون خودم هر روز حداقل ۱۰ دقیقه زبان کار میکنم اما بنظرم کمه چجوری بیشترش میکنید و از اون حس تنبلی فرار میکنید ؟؟؟
سلام من بیشتر موزیک ها و فیلمای سینمایی بهم انگیزه میدن.
خیلی لذت بخش میشه وقتی همه دارن با دقت زیر نویس رو میخونن و بعضی سکانسا از دستشون میره شما بدون نیاز به زیرنویس متوجه فیلم بشی
یا خوشایند تر ازون زمانیه که یه موزیک اینگیلیسی که پلی میشه رو کامل بفهمید هیچی نمیتونه جایگزین اون حس خوب بشه. من اینا برام انگیزه بخشن
اگه منظورتون اینه که چی باعث میشه که هر روز مقداری از زمانو به زبان اختصاص داد،بدون حس اجبار…به نظر من فیلما یا کتابای مورد علاقتون رو پیدا کنید…من خودم به شوق دیدن ادامه فیلمی که داشتم میدیدم اپ زبانشناسو باز میکنم.
البته احتمالا فیلمای مورد علاقم که اینجا تموم بشن که تقریبا هم شدن دیگه روند یادگیری زبانم متوقف میشه
اینم جالبه
خیلی خوب بود
سلام
هدف بهم انگیزه میده
باید براش وقت بزاری و حواست رو پرت نکنی
مهاجرت
کتاب هایی میتوانم با خیال راحت به زبان اصلی بخوانم 
سلاممم
می‌دونی چی ب من تاالان انگیزه دادع؟
اینکه من کلا عاشق زبانم و وقتی ک اون چیزهایی که توی فارسی بنظرم خیلی فانه رو میتونم ب انگلیسی برای خودم ترجمش کنم این حس خوبی رو بهم میدع…
و من همیشه گفتم و الان هم میگم جملاتی ک با احساس اونارو بیان میکنیم توی زبان انگلیسی ب طرز جالبی با احساس تر بیان میشن…و من مطمئنیم شیرین ترین زبان برای شخص خودم میتونه زبان انگلیسی باشه…!
شما فرض کن ما توی زبان میگیم wowww
ولی توی فارسی میگیم وااااااااااییی
و بنظر شمااا کدومشون حس خوبی رو منتقل میکنه؟
فارغ از اینک من همیشه ب نیتیوا حسودیم میشه…چون واقعا بدون هییییچ استعدادی اونا دارن ب راحتی این زبان شیرین رو متوجه میشن و میتونن همه ی خواسته هاشونو بیان کنن…
و مهم تر از همه اینه ک من برای هدفی ک دارم نیازه که زبان رو کاملا حرفه ای بلد باشم…این خودش انگیزه نیس برای نزدیک تر شدن ب هدفم؟
اما هر وقت بی انگیزه شدن ب خودم میگم مگ ت نمیخواستی ب هدفت نزدیکتر بشی…؟الان با این کارت داری همون قدمایی رو ک رفتی برمیگیردی!و این یعنی تلف کردن زمانایی ک ت میتونسی ب بهترین نحو ممکن ازشون استفاده کنی…!
سومین چیز خودمم …ی نگاه ب خودت بنداز…!
خودتو با نیتیوا مقایسه کن…!
مقایسه ن اینک خودتو تخریب کنی!نه…!منظورم اینه ک از اونا تقلید کن…بعد چند مدت میبینی لهجت ب قدری عوض شده ک اصلاااا اون شخصی ک قبلا بودی رو ی شخص مبهم برای خودت میبینی…
ت ک دوص نداری برای خودت تا ابد مبهم بمونی؟
معلومه که عاشق زبانید اما زبان فارسی هم شیرینی های خاص خودشو داره 
با این تلاشی که داری تا چند سال دیگه native های انگلیسی زبان باید به شما حسودی کنن چون شما یه فرد bilingual هستید 
اینم قشنگ بود
(از اتاق‌فرمان اشاره می‌کنن همون دکمه‌ی لایک رو اگه فشار بدی همچین کارکردی داره)
مرسیییی لطف دارید
من خب یک هدف یک ساله برای خودم تعیین کردم و ضمن این که یک هدف بلند مدت دارم اونم خیلی دوست دارم معلم زبان بشم و اینکه زبان خیلی میتونه اینده ام رو تغییر بده مورد دوم دوره هایی که تو زبان شناس هست علاوه بر یادگیری زبان بهم انرژی میده و حالم رو خوب میکنه و اطلاعات جذابی یاد میگیرم مثلا دوره های ای حی هوگ که روانشناسی هم توش هست یا داستان های واقعی که چیز هایی رو فهمیدم قبلش نمیدونستم در مورد ارن لارستون که دستش رو قطع کرد
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه من چون سال دیگه کنکور دارم و درگیرشم اونجوری سفت و سخت نمیتونم زبان رو اونجوری گه دوست دارم ادامه بدم ولی فعلا سعی میکنم شده روزی در حد ۵ کلمه هم یاد بگیرم خیلی خوبه
و یه جورایی دارم تفریحی زبان میخونم و تابحال احساس بی انگیزگی نکردم من از ۶ سالگی به کلاس زبان رفتم ولی ۱۰ سال هی ول میکردم هی ادامه میدادم و پیشروی خوبی نداشتم که دو دلیل زیر رو داشت :
۱. علاقه ای به زبان یاد گرفتن نداشتم
۲. اهمیت یاد گرفتنش رو درک نکرده بودم
ولی بعدا مثلا یه رفرنس یا یه رمانی رو میخواستم بخونم همش محدود بودم(و هستم) ک ترجمه شده باشه حتما و من شخصی ام که داشتن مهارت بهم احساس قدرت و استقلال میده و این دوتا حس از بهترین حس هایی هستن که من میتونم تجربه کنم
یا مثلا وقتی به یک زبان دیگه صحبت میکنم یا میفهمم احساس میکتم آدم جدیدی هستم که دارم فرهنگ و دنیایی جدید رو تجربه میکنم و کم کم که هی بیشتر انگلیسی گوش دادم آوا های لغات انگلیسی به گوشم بیشتر زیبا اومد و قشنگ میشد
و خیلی اتفاقات شبیه این درباره ی برخوردم با زبان کلا باعث شده من عاشق زبان یاد گرفتن باشم
و تصمیم دارم بعد از انگلیسی
ژاپنی ، فرانسوی،آلمانی و اسپانیایی رو هم یاد بگیرم
حرفم اینه لازم نیست حتما از اولش به یک کاری علاقه داشته باشی تا شروعش کنی ،خیلی وقتا باید خیلی چیزا رو امتحان کنی باهاشون درگیر بشی ،کار کنی باهاشون و به خودت زمان بدی تا بتونی بفهمی آیا به اون کار علاقه داری یا نه ،(یعنی علاقه قابل شکل گرفتنه و لزوما سریع نمیتونی تشخیص بدی از کاری خوشت میاد یا نه) که علاوه بر زبان در رابطه با نقاشی و ریاضی هم همین اتفاق ها برام افتاد چونکه قبلا ازشون متنفر بودم ولی الان با طی کردن اون روند هایی که گفتم فهمیدم دوستشون دارم
نتیجه گیری حرفم اینه شجاعت داشته باشید و چیزای جدید رو امتحان کنید نه صرفا براساس اینکه علاقه دارید یا نه
برای فرار از تنبلی جدای از هدف و علاقه ترجیحا زمان زبان خوندن رو وقتی انتخاب کنید که سرحالید و انرژی دارید و بیشتر از حد توانتون از خودتون کار نکشید چون کارایی تون میاد پایین و با سطح خودتون شروع کنید نرید یه کتاب سطح بالا مثلا در که در سطح شما نیست (مثلااااااااا) انتخاب کنید چون برای هر فهمیدن هر پاراگرافش هفت خوان رستم رو باید طی کنید که زده میشید
سعی کنید مسیر رو برای خودتون راحت کنید تا حد ممکن
اول اینکه امیدوارم تو کنکورت موفق باشی
آره واقعا منم همین حس شما رو دارم قبلا اهمیتی نداشت زبان برام پس مسلما علاقه ای هم نبود
ولی بازم که الان تو این سن داری زبانو میخونی واقعا عالیه
من یادمه همیشه میگفتم از من گذشته که فلان کارو بکنم اما وقتی الان به اون حرف دقت میکنم به خودم میگم کاش چند سال پیش شروع کرده بودم که اصلا دیر نبود بلکه زمان مناسبی هم بود . کلا نباید دست دست کرد و تو مسیر حرکت کرد هرچند آهسته اما پیوسته
هدف داشتن از انجام کار یه چیزه(لازمه هرفمون از انجام هر کاری رو مشخصا بدونیم)
انگیزه داشتن برای اجرایی کردنش یه چیز دیگه‌س
دنبال انگیزه نباشین
دیسیپلین لازم داره
کار کنید انگیزه به مرور ایجاد میشه
وگرنه لذتبخش‌ترین فعالیت‌ها هم موقع برنامه‌ریزی و عمل به اون ممکنه کسالت‌بار به نظر برسن
به نظرمن اینکه بتونی همیشه انگیزتو بالانگه داری کار سختیه به هر حال برای همه ما پیش میاد که یه روزایی حال نداریم یا شاید تنبلی میاد سراغمون حالا برای اینکه باهاش مقابله کنیم یه راه اینه که به هدفمون فکر کنیم تا دوباره شارژ بشیم و ادامه بدیم و یک چیز خیلی مهمی که به من خیلی کمک کرده ساختن عادت هاست . عادت های قوی باعث میشن وقتی انجامشون ندیم عذاب وجدان بگیریم.
در مورد اون قسمت که گفتین فکر میکنین زمانی که میزارین کافی نیس به نظر من اگه وقتشو دارین کم کم بیشترش کنین ولی اگه وقتشو ندارین به همین اکتفا کنین و بی انگیزه نشین
اینکه چرا ما اثر مرکب ( یعنی اثر کارهای کوچیک در بلند مدت ) رو نادیده میگیریم رو دکتر شکوری خیلی خوب توضیح دادن
و گوش دادن اینم توصیه میکنم
اوه
سلام ، تاپیک خوبیه، به نظرم باید زبان رو متصل کنیم به دنیای واقعی، مثلا یه تست(مثل تافل ایلتس و …(خودمم فکر نمیکنم ایت تست ها دلایل خوبی باشن اما یه چالش واقعی ان))، یه شغل،مسافرت یا حتی مهاجرت و…
وگرنه بدون داشتن دلیل بخوای کاری کنی مخصوصا بخوای یه زبان جدید یاد بگیری واقعا کار سختیه،حالا مثلا فهمیدن فیلم و اهنگ و خوندن کتاب نکات خوبین اما به نظرم نمیتونن یه دلیل خوب باشن که تو رو تو مسیر نگه دارن.
موفق باشید