میشه یه چند مورد از فایده ها شو مثال بزنیذ؟
باعث میشه به fluency یه قدم نزدیک تر شین.
میشه راهنمایی ام کنید ک چجوری این کارو استارت بزنم؟
راستش من خودم هم نمی دونم از کی و کجا فک کردن به زبان انگلیسی رو شروع کردم. ولی اینو خوب می دونم که تا زمانی که سطح زبانی تون به سطوح بالا نرسه عملاً این کار شدنی نیست یا حداقل به سختی انجام پذیرِ. با این حال وقتی به سطوح بالا می رسید، دیگه لازم نیست نگران این باشید که کی و چطور به زبان انگلیسی فک کنید چون ناخودآگاه انجامش میدید. اگه واقعاً می خواید که به اون مرحله برسید باید زبان رو کم کم جزئی از زندگیتون کنید. مثلاً فیلم که میبینید با زبان اصلی ببینید. بعد سعی کنید زیرنویس ش هم انگلیسی باشه. اولش ممکنه تا ذهنتون بیاد به موقعیت جدید عادت کنه اذیت بشین ولی اون اذیت شدن رو به جون بخرین چون کم کم درست میشه. اگه به کتاب خوندن علاقه دارین نسخه ی انگلیسی شون رو بخونین. می تونین اول برای اینکه با موضوع کتاب آشنا بشین نسخه ی فارسی ش رو بخونین و بعد نسخه ی زبان اصلی رو بخونین. برین تو یوتوب در مورد موضوعات مورد علاقه تون فیلم ببینین. اگه راجع به موضوعی کنجکاوین سعی کنین به انگلیسی راجع بهش بخونین. یادتون باشه که چیزی رو تو مسیر به زور به خودتون تحمیل نکنین. سراغ چیزایی برین که واقعاً بهشون علاقه دارین و بدونین که لازم نیست کلی زمان در طول روز صرف یادگیری تون کنین جاش استمرار به خرج بدین.
من تلاشی نکردم با این حال بعد بازه های طولانی در معرض محتوای انگلیسی بدون ترجمه قرار گرفتن میتونه باعث شه جرقه هایی از فکر کردن به انگلیسی رو ببینید مثلاً بازه های ۵ دقیقه ای بنظرم بیشتر از سطح به این مربوطه که مغز چقدر کلمه انگلیسی و مفهوم خارجی رو مرتبط میبینه
در باره فایدش هم عصب شناسی به ما گفته که استفاده از ارتباطات ذهنی باعث تقویتشون میشه و اگر انگلیسی فکر کنید مدام دارین ارتباط گرامر ، مفاهیم و کلمات رو قوی تر میکنید.
مغز ما مفهوم رو ميفهمه و اين فهم چطور صورت ميگيره و مرزهاي معنايي يك جمله و كلمه و داستان چه طور در ذهن شما نقش ميبنده فرض كنيد جمله ساده من گرسنه هستم رو بخواهيد به زبان چيني ياد بگيريد و بايد من هستم و گرسنه رو اول به زبان چيني بلد باشي سپس همه رو بعنوان يك واحد يك نيتيو بي سواد چيني راحت ميگه و ميشنوه حالا فرض كن ميخاهي بگي بهش رو نده پررو ميشه يا كفشم پامو ميزنه يا ناز نكن وگرنه گرسنه ميموني يا هر مضمون و مفهومي كه ميخاهي براي بار اول بسازي موقع تفكر چه بخواهي چه نخواهي اينا مياد به ذهنت ميتوني امتحان كني ببيني تو مغزت چه رخ ميده حتي رسمي هم نمياد تو ذهنت كاملا غير رسمي مياد تو ذهنت به هر موضوعي كه قبلا به انگليسي نساختي فكر كن ميبيني تو مغزت اين اتفاق مي افته امتحانش مجانيه حالا بعدش چه اتفاقي مي افته بر اثر تكرار زياد و اينكه مغز نخاد گلوگز زيادي بسوزونه الگوها تو ذهنت شكل ميگيره يعني جادوي تكرار اينقدر برات آسونش ميكنه كه مثل زبان فارسي ميگيش و حتي فكر نميكني داري جمله ميسازي ودرس ميخوني ولي جمله اي كه نساختي و مفهومي كه تا الان نساختيش چه مبتدي باشي چه حرفه ايي اگر در ساختار قالب ها نباشند كه فرضا با يك عوض كردن فعل ساخته بشن بايد زياد تكرار كني كه اتومات بشه و غير از همه ي اينا سبك نيتيو ها هم براي خودشان متفاوت هست كما اينكه سبك خود ما فارسي زبان ها هم متفاوت هست يعني مفهوم يكسان در سبك هاي مختلف بايد براي جذب اطلاعات از مغز و زبان فارسي استفاده كني و با جادوي تكرار براي صحبت كردن ديگر بايد فقط به اون الگوها كه فعال كردي و جادوي تكرار تكيه كني و فقط در مواردخاص از مغزت براي به ياد آوردن يك مطلب استفاده كني بايد تا ميتواني به فارسي فكر كني تا به نقطه اي برسي كه خودت ميبيني داري ناخوداگاه به انگليسي حرف ميزني
نمونه ي بارزشم مترجم هاي هم زمان هستند كه همزمان به فارسي و انگليسي ترجمه ميكنند
قشنگ بود
Thanks
Great