به نظر من همه پتانسیل زبانشناس شدن رادارند. منظورم این است که هرکسی قادر است در زبانی دیگر به سلاست برسد. نیازی به نخبگی و تحصیلات والا ندارید. در دیکشنری خلاصهشده آکسفورد “زبانشناس” در چند واژه کوتاه معنی شده است:
زبانشناس: (اسم) کسی که در زبانهای خارجه مهارت داشته باشد.
حتی اگر شخصی یکزبان خارجه صحبت کند، میتوان او را زبانشناس خواند. برای زبانشناس شدن باید انتخاب کرد و نیازمند شرایط ذهنی مشخصی است. یکزبانشناس از زبانهای خارجه لذت میبرد و راههای مختلفی که در فرهنگهای مختلف ایدهها ساخته و شرح داده میشوند را مفتخر میداند. یکزبانشناس با مردمی از زبانهای دیگر بهراحتی ارتباط برقرار میکند و در زبان جدید احساس راحتی دارد.
اولین گام برای زبانشناس شدن، یادگیری زبانی دیگر این است که بدانیم موفقیت بر زبانآموز بستگی دارد نه معلم. هر زبانآموز باید زبان را بهتدریج به روش خود کشف کند. معلم فقط میتواند محرک و الهامدهنده باشد. شرکت در مدارس زبانآموزی و گذراندن دوره هیچ تضمینی بر سلاست در زبان نیست. اگر زبانآموز این حقیقت ساده را قبول نکند، هزینهها و زمان صرف شده برای برنامههای زبانی اسراف می شوند، مدارس زبان، و سیستمهای یادگیری زبان شاید آموزش دهند، ولی زبانآموز تنها مسئول یادگیری است.
بزرگشده در منطقه انگلیسیزبان مونترال، کانادا که شهری مملو از زبان فرانسوی است، به یاد دارم که تا سن 17 سالگی، تنها قادر به مکالمه انگلیسی بودم. با اینکه به من از سال دوم در مدارس فرانسوی آموزش میدادند و توسط زبان فرانسوی در شهرم محاصرهشده بودم، علاقهای به یادگیری زبان دیگری نداشتم. ولی حالا میتوانم به 9 زبان مختلف صحبت کنم و از رضایت خاطر بیکران و تشویق مردم از اینکه قادرم به زبانهای چینی مادریانی، فرانسوی، ژاپنی، اسپانیایی، آلمانی، سوئدی، کانتونیایی و ایتالیایی صحبت کنم، برخوردار هستم.
برای اینکه بهروشنی این موضوع بپردازم، شروع به نوشتن خاطرات این مسیر یادگیری زبانهایم کردم. متوجه شدم که تنها وقتی میلی خالص برای ارتباط داشتن و یادگیری موضوعی مفهومی در زبان جدید داشتم، قادر به یادگیری زبان بودم. وقتیکه موضوع آموزشی من به شکافتن خود زبان بست داده میشد، مقاومت میکردم. وقتی معلمها سعی در تحمیل اصول و قواعد گرامری و گرفتن امتحان از من داشتند، احساس تنبلی به من دست میداد. ولی وقتیکه تصمیم میگرفتم که به آن زبان برای ارتباط با مردم واقعی یا فرهنگی نو نیاز دارم، تمام وجودم را برای یادگیری آن زبان با عشق و عزم راسخ میگذاشتم. و من نیاز به عشق و لذت داشتم چراکه برای من یادگیری زبان بهشدت سخت بود.
درست زمانی که مشغول یادگیری کانتونیایی در سن 55 سالگی بودم متوجه شدم که یادگیری زبان آسانتر شده است. فنّاوری الکترونیکی مدرن و اینترنت یادگیری زبان را دچار تحول عظیمی کرده است. اولازهمه برای انتخاب زبانآموز، اینترنت فراهم آور حجم عظیمی از مطالب جالب و واقعی از زبان دوم است. دوم اینکه منابع قالببندی شده الکترونیکی به خواننده این امکان را میدهد که بلافاصله به نرمافزارها دیکشنری و لینک سیستمهای مختلف یادگیری درزمینه ها متفاوت دسترسی پیدا کند و در آخر، اینترنت میتواند برای زبانآموزان همانند شبکه ای باشد که با بومی زبانها ارتباط برقرار کنند.
همزمان که داستان خودم را مینوشتم، تصمیم گرفتم که به توسعه نگرشی جدید در یادگیری زبان برحسب اصولی که برای من کارساز بودند، بپردازم. با این تفاوت که از فنّاوری امروزی برای بهتر شدن استفاده کنم تا اطمینان دهم که نسل جدید زبانآموزان میتوانند خیلی سادهتر از من زبان بیاموزند. با کارگردانی من، گروهی کوچک از زبانآموزان و برنامه نویسان کامپیوتری سریعاً ایدهها رو تبدیل به سیستمی جدید برای آموزش زبان کردند. هر چه بیشتر بر روی این پروژه کار میکردیم، بیشتر هیجانزده میشدیم که تعداد زبانشناسان واقعی را با بهصرفه ، لذتبخش و موثر کردن یادگیری زبان در سطح جهانی، بالا ببریم.
واژه " جهانیسازی" برای توصیف شدت مبادلات جهانی که امروزه ما به تجربه آنان میپردازیم، به وفور استفاده میشود. بعضی از مردم خود را مدیون جهانیسازی میدانند و بعضیها در مقابل جهانیسازی قرار میگیرند. برای من، جهانیسازی گرایشی غیرقابل نادیده گرفتن و مسیری غیرقابلاجتناب از تحول جهانمان است. در مقابل این امری اجتنابناپذیر قرار گرفتن غیر هدفمند و بیهوده است. خالی از لطف نیست که با سرمایهگذاری زمان، انرژی از طریق زبانشناس شدن قادر به لذت و سود بردن از جهانیسازی شویم.
من همچنین احساسی ندارم که جهانیسازی فقط به یکزبان مانند انگلیسی منتج میشود. بلکه من این را فرصتی برای همه مردم، حتی انگلیسیزبانان میبینم که بیشتر با سایر فرهنگها آشنا شوند. متناقض اینجاست که حالا که جهان به نظر تبدیل بهجایی کوچکشده، ما در حال دیدن علایق بسیاری برای یادگیری زبانها و هویتهای جزئی هستیم. روز به روز بر درخواست روشهای موثر یادگیری افزوده میشود. نه فقط برای زبانهای معروف همانند انگلیسی بلکه زبانهایی که مردم کمتری آنها را مورداستفاده قرار میدهند. هزینه صرف شده برای تهیه مواد یادگیری اینگونه زبانها و تلاش موردنیاز میتواند با نگرش ما تا حد زیادی کاسته شود.
من اطمینان دارم که این کتاب و روشهایی که در آن توصیهشده میتواند به مردم کمک کند تا به زبانشناس تبدیل شوند. من تمام تلاشم را خواهم کرد که این امر را ممکن سازم.
======================
این تاپیک مربوط به درس «02. Introduction. Are You a Linguist?» در اپلیکیشن زبانشناس است (دوره «راه زبانشناس»، فصل «قسمت ۱»)