With nothing left to give

سلام دوستان معنی عبارتwith nothing left to give به چه معناست?

======================
این تاپیک مربوط به درس «جورج و اژدها» در اپلیکیشن زبانشناس است (دوره «داستان های بچه گانه»، فصل «بسته ی اول»)

هیچ چیز برای دادن (به اژدها) باقی نموند.

2 پسندیده

مرسی دوست خوبم، فقط با اونwith اولش مشکل دارم، هضم نمیشه اونجا چکارس

تنها معنی‌ای که تونستم برای with پیدا کنم با وجود اینکه، علی رغم اینکه هست.

with : despite
With nothing left to give, the king could only think of one thing to help protect his people.

ترجمه: پادشاه باوجود اینکه هیچ چیز برایش باقی نمانده بود، تنها توانست به یک چیز برای کمک به حفاظت از مردمش فکر کند.

مثال بیشتر،

With all her faults I still love her.
ترجمه: با وجود تمام عیب هایش هنوز دوستش دارم.
with all his boasting, he is a coward.
ترجمه: با وجود تمام لاف زنی اش، آدم ترسویی است.
9 پسندیده

به نظر من هم دقیقا همین معنی مد نظر هست.

3 پسندیده