سلام
فکر میکنم این حرف ها برای نشان دادن اولویت ها باشه
ینی معنی که کنارش A داره بیشترین استفاده رو داره
B کمتر استفاده میشه و به همین صورت تا C و غیره
ممنون دوست عزیز . تو دیکشنری کمبریج که تو برنامه زبانشناس هست من بارها دید که یک.کلمه دو.معنی داره و مثلا c1 هستش مثل فعل recruit.معنی اول c1 و معنی دوم c2 هستش
آشنایی با دیکشنری – بخش اول
دیکشنری یا فرهنگ لغات، یکی از ابزارهای مهم در یادگیری یک زبان خارجی محسوب می شود. به عنوان یک زبان آموز، شما نسبت به یک کلاس زبان معمول (۴ تا ۶ ساعت در هفته) وقت بیشتری را صرف کار با دیکشنری می کنید. هنگام خواندن یک مقاله، تماشای یک فیلم، یا نوشتن یک متن، استفاده از دیکشنری امری الزامی است.
امروزه با یک جستجوی ساده در اینترنت می توان دریافت انواع مختلفی از دیکشنری ها وجود دارند – آکسفورد، لانگمن، وبستر، مک میلان، و خیلی موارد دیگر. شاید سوالی که همیشه ذهن ما را مشغول کرده این است که کدام دیکشنری مناسب است؟ اما پس از انتخاب دیکشنری خود، کمتر شده از خود بپرسیم: «خب، من چطور باید از این دیکشنری استفاده کنم؟!» شاید انتخاب دیکشنری امری مهم تلقی شود، اما اگر فرد نداند چگونه باید از مطالب گردآوری شده در آن استفاده کند، بهترین دیکشنری هم نمی تواند به خوبی در راستای یادگیری زبان به او کمک کند.
به همین منظور تصمیم گرفتیم تا با توضیح بخش های مختلف دیکشنری، و نحوه ی استفاده از آن، بتوانیم زبان آموزان را در جهت یادگیری بهتر زبان انگلیسی کمک کنیم.
همانطور که گفته شد، دیکشنری های متعددی برای یادگیری زبان ارائه شده است، اما اکثر آن ها دارای ساختار مشابهی بوده و تفاوت آنچنانی ای (حداقل در بین دیکشنری های عمومی) مشاهده نمی شود. ما در توضیحات خود از Longman Dictionary of Contemporary English استفاده خواهیم کرد، اما در بخش های بعدی، دیکشنری های دیگر نیز مورد توجه قرار خواهند گرفت.
نمای کلی
- اعداد لاتین ظاهر شده پیش از واژهی موردنظر این موضوع را یادآوری میکنند که واژه بیش از یک نقش دارد.
در مثال بالا، واژه ی effect می تواند به عنوان اسم (noun) ظاهر شود.
اما در صورتی که به نتایج پایین تر نگاهی بیندازیم، نقش فعل (verb) این واژه نیز یافت می شود:
- در این قسمت، بخش های واژه تفکیک می شود تا مشخص شود واژه ی مورد نظر چند بخش دارد.
- آیا واژه ای که به دنبال آن میگردید در انگلیسی روزمره پر کاربرد است؟
حروف S و W به ترتیب مخفف واژه های spoken و written هستند.
اگر در کنار این حروف ۱، ۲، یا ۳ قرار گیرد، بدین معناست که واژه ی مورد نظر بین ۱۰۰۰، ۲۰۰۰ یا ۳۰۰۰ واژه ی پر کاربرد در حالت گفتاری یا نوشتاری زبان انگلیسی یافت می شود.
لذا در مثال بالا، واژهی effort (در حالت اسم) بین ۱۰۰۰ واژهی پرکاربرد در گفتار (S1) و نوشتار (W1) است.
البته ممکن است حروف AC نیز در کنار این دو حرف دیده شود، که مخفف Academic و به این معنی است که واژه ی مورد نظر در محیط ها و متون آموزشی بیشتر کاربرد دارد:
4. در این بخش، با استفاده از الفبای IPA که برای نمایش نحوه ی تلفظ واژگان طراحی شده است،
می توان از تلفظ و بخش دارای تاکید (stressed) واژه آگاهی پیدا کرد.
نکتهای که باید در ذهن داشت این است که گاهی واژهای به چند صورت تلفظ میشود:
5. نقش (Part of Speech) واژه ی مورد نظر (اسم، فعل، صفت …) در این قسمت نمایش داده می شود.
همانطور که اشاره شد، ممکن است واژه ی مورد نظر شما دارای بیش از یک نقش باشد، که در این صورت باید به عدد لاتین پشت واژه توجه شود.
لازم به ذکر است گاهی در کنار این بخش توضیحی اضافه تر ارائه می شود.
به عنوان مثال، قابل شمارش بودن (Countable) یا غیر قابل شمارش بودن (Uncountable) اسم ها،
یا گذرا (Transitive) و یا ناگذر (Intransitive) بودن افعال از این قبیل توضیحات به شمار می روند.
6. گاهی اوقات، بخشی به عنوان Word Family ظاهر میشود و کمک میکند تا واژههای همخانوادهی واژهی موردنظرتان را پیدا کنید.
در مثال بالا، زبانآموز با یک جستجوی ساده متوجه میشد باید به جای واژهی success، واژهی succeed را بکار میبرد
چرا که بعد از افعال Modal باید از یک فعل اصلی استفاده کرد.
7. این بخش از دیکشنری، بیشتر اطلاعاتی در زمینه ی تاریخچه ی واژه میدهد.
برای مثال، اینکه واژهی موردنظر از چه زبانی وارد شده، زمان شروع استفاده از آن و ریشهاش در زبان مبدا:
آشنایی با دیکشنری – بخش دوم
در بخش پیش با قسمت های اولیهی یک دیکشنری آشنا شدیم. به طور مثال، متوجه شدیم چگونه میتوان نقش واژه را تشخیص داد، با تلفظ آن آشنا شد، و یا از میزان کاربرد آن در گفتار و نوشتار زبان انگلیسی آگاهی پیدا کرد.
در این بخش، با قسمت ارائه ی تعریف دیکشنری بیشتر آشنا خواهیم شد.
۱- در این قسمت معنای کلی، یا حوزهای که این واژه در آن به کار میرود ذکر میشود. دلیل اضافه شدن این قسمت جلوگیری از اتلاف وقت در مواردی است که واژه معانی مختلفی داشته، و خواندن تعریف هر کدام از معانی باعث اتلاف وقت میشود. به عنوان مثال، دیکشنری لانگمن برای واژهی break سی و سه معنی متفاوت ارائه کرده است، و یافتن معنای مورد نظر از طریق خواندن تعریف ارائه شده امری زمانبر است:
در مثال بالا، اگر با واژهی Storm breaks روبرو شده باشید، با نگاهی اجمالی به قسمتهای آبی رنگ متوجه خواهید شد که معنی موردنظر خود را در شمارهی ۱۱ پیدا خواهید کرد.
البته، هر چه به معناهای پایینتر مراجعه کنید، عبارتهای کم کاربردتری را خواهید دید. حتی در قسمتهای پایانی، دیگر خبری از قسمتهای آبی نبوده و بیشتر با ساختارهای توضیح داده شده در بخش ۵ (در پایین) روبرو خواهید شد.
۲- قسمت دوم که با رنگ زرد مشخص شده است، توضیحاتی در مورد گرامر واژهی مورد نظر ارائه میکند. در مثال بالا، واژهی break هم میتواند معنی «شکستن» و هم «شکسته شدن» بدهد. به عبارتی دیگر، بسته به موقعیت واژه، Break هم فعلی گذرا (ملزم به داشتن مفعول) و هم ناگذر (بدون نیاز به مفعول) میباشد.
در مثال بالا، واژه ی Hair، هم به صورت غیر قابل شمارش (اشاره به موی سر به طور کلی) و هم به صورت قابل شمارش (تار مو) به کار میرود. حتی در بعضی موارد، دیشکنری موضوعاتی که در آن اشتباهات به وفور رخ میدهد را به صورت جداگانه توضیح داده است (کادر قرمز “Grammar”).
۳- قسمت آشنای دیکشنری، ارائهی تعریف واژهی موردنظر است. در این بخش توضیحی دقیقتر در مورد معنی واژه داده میشود.
۴- یکی از مهم ترین قسمت های دیکشنری که به آن دقت آنچنانی نمی شود، بخش مثال ها است.
در این بخش نمونه هایی از واژه موردنظر در جملات رایج در زبان انگلیسی ارائه می شود.
بخش جالب این قسمت این است که در بعضی نمونه ها، زیر چندین کلمه خط کشیده شده است:
در این مثال، ما متوجه میشویم که برخلاف زبان فارسی که «قرص را “میخوریم”»، در زبان انگلیسی “We take pills”.
لذا در اینجا واژههای همنشین (Collocations) با واژهی موردنظر نیز به صورت خلاصهوار ارائه میشوند.
بعدها با قاعده ی همنشینی بیشتر آشنا خواهیم شد.
۵- ساختارهای رایجی که در آن از واژهی موردنظر استفاده می گردد به این صورت نشان داده میشوند.
در مواجهه با چنین قسمتی، شما نباید تغییری در واژهها ایجاد کرده، یا از واژگان هممعنی کلمات موردنظر استفاده کنید.
لذا در مثال ابتدای صفحه، “نصف کردن” را با “break into half/two” بیان میکنیم. به مثال زیر نیز توجه کنید:
در مثال بالا نمیتوان به جای “train of thought” از “train of thinking” یا “thought train” استفاده کرد.
معمولاً در معناهای پایانی واژه، اصطلاحات و ضربالمثلها بیشتر یافت شده، و بهصورت ساختارهای ثابت (شمارهی ۵) نشان داده میشوند:
در نمونهی بالا، به اصطلاحاتی مثل “کبوتر با کبوتر، باز با باز” و “نقد رو ول نکردن” اشاره شده است.
شایان ذکر است که قسمت سبز به سبک کاربرد آن اصطلاح اشاره دارد (بریتانیایی یا امریکایی، …).
همچنین، اصطلاحاتی وجود دارند که در آنها واژهی موردنظر بکار رفته است، اما تحت واژهی دیگری در دیکشنری مطرح شدهاند.
قسمت زرد نشانگر واژه ای است که باید جستجو شود تا به معنی مورد نظر دست یافت.
ممنون خانم کیومرث.واقعا دنبال یه همچین چیزی بودم.
آشنایی با دیکشنری – بخش سوم: Collocation
بخشی دیگر در دیکشنری که معمولا زبان آموزان به آن ها توجه کافی ندارند “Collocation” یا «همنشینی» می باشد.
تصور برخی از زبان آموزان نسبت به دیکشنری این است که فقط باید واژههایی را در آن پیدا کند که از معنی آنها آگاهی ندارد.
شاید می توان گفت یکی از دلایل مهمی که باعث می شود زبان آموز در بخش گفتار و نوشتار مشکل پیدا کند همین باور غلط است، چرا که گاهی ما معنی واژه مورد نظر را میدانیم، اما نمیدانیم این واژه چگونه در جمله به کار می رود، یا چگونه مفهومی که در ذهن داریم توسط واژه ی مورد نظر ابراز می شود.
شاید واژه ی hair بسیار ساده به نظر برسد، اما چطور می توان گفت «میخوام موهامو بلند کنم»، یا اینکه «فلانی مدل موی دم اسبی داره»؟
آنچه که در بخش Collocation یک دیکشنری اهمیت دارد واژگانی است که همراه با واژهی موردنظر به کار میروند.
این بخش کمک میکند از ترجمه واژه به واژهی ایدههای خود اجتناب کرده و ساختارهای رایجتری در انگلیسی بکار بگیریم.
به عنوان مثال، تصور کنید زبانآموز میخواد در مورد «امتحان دادن» صحبت کند، و لذا از عبارت “give a test” استفاده کند.
با نگاهی به بخش collocation دیکشنری اما میتوان متوجه شد چه فعلی برای test متناسب تر است:
همانطور که مشاهده میشود، فعل take (و حتی do یا sit در انگلیسی بریتانیایی) برای «امتحان دادن» واژهی مناسب میباشد.
اما در عین حال، میتوان با دقت به واژگان دیگر در این بخش اصطلاحات بیشتری در مورد test یاد گرفت:
«خراب کردن امتحان» (fail)، «قبول شدن در امتحان» (pass)، و یا حتی «امتحان گرفتن» (give someone a test).
اگر فعلاً در سطوح ابتدائی یادگیری زبان هستید، استفاده از بخش collocation دیکشنریهای عمومی مثل لانگمن یا آکسفورد کافی است.
با این وجود، دیکشنریهای تخصصی collocation نیز وجود دارند که چه در سطوح ابتدائی یا پیشرفته به کار میآیند.
نمونه ی زیر از دیکشنری Oxford Collocation Dictionary گرفته شده است:
بسته به واژهای که سرچ میکنید، این دیکشنری میتواند فعل، صفت، قید، واحد اندازهگیری، اصطلاحات و اسم همراه واژه را ارائه کند.
سلام وقت بخیر طاعات و عبادات قبول
خواهش میکنم خوشحالم براتون کاربردی بود.
آشنایی با دیکشنری – بخش چهارم: Thesaurus
در مقاله های پیش با قسمت های مختلف دیکشنری آشنا شدیم. حال در بخش آخر، میخواهیم Thesaurus را شرح دهیم.
Thesaurus تا حدودی شبیه به دیکشنری های مترادف و متضاد است، از آنجا که واژه های نزدیک به کلمه ی سرچ شده را به نمایش در می آورد:
در نمونه ی بالا، واژه ی illness سرچ شده است، و در انتهای نتایج دیکشنری لانگمن لیستی از واژه های نزدیک همراه با معنی و مثال آورده شده تا زبان آموز تشخیص دهد تفاوت بین واژه های مورد نظر چه می باشد.
البته قسمت Thesaurus دیکشنری لانگمن مختصر است، و پیشنهاد میشود در صورت نیاز به دیکشنری های اختصاصی مراجعه شود.
دیکشنری استفاده شده در مثال های بعدی MacMillan Thesaurus Dicationary است:
همانطور که گفته شد استفاده از این بخش از دیکشنری می تواند به ما کمک کند تا تفاوت بین واژه های مشابه را بیابیم.
با این حال می توان کاربردهای دیگری نیز برای این بخش در نظر گرفت.
به عنوان مثال، فرض کنید به دنبال واژه ای مثل «بن بست» هستید.
واژهای شبیه به بنبست در زبان انگلیسی را سرچ کنید (مثل street, avenue, road یا هر واژهی همردیف بنبست).
با این کار با صفحه ی زیر روبرو می شوید:
توضیحات ارائه شده در زیر واژهها نشان میدهد که واژهی مورد نظر ما Cul-de-sac می باشد.
حال امکان دارد این موضوع مطرح شود که میتوان از یک دیکشنری فارسی به انگلیسی برای این کار استفاده کرد.
اما فایدهی دیکشنری Thesaurus در این است که شما واژگان مورد نظر را با توضیحات آن دیده، و این خود به یادگیری بهتر و همچنین گسترش دامنه ی لغات (با بررسی واژههای دیگر موجود در لیست واژه ها) می شود.
مــــررسی … خیلی مطلب مفیدی بود و باعث شد که من یه نگاه جدیدی پیداکنم نسبت به استفاده از دیکشنری! …البته یه کم زیادی ریخت و قیافه ی این دیکشنریا خسته کننده و وحشتناکه، من همیشه خوف کرده م برم سر وقتشون چون برای من که خیییلی وقت گیرن! … نمی دونم این همه وقتی که براش میذارم و یه زمانایی گیر میوفتم توی این دیکشنریا ارزششو داره؟
سلام
وقتتون بخیروشادی
خوشحالم کمک کننده بود:rose:
باحرفتون کاملاموافقم دیکشنریهاواقعاجذابیت ندارند اماوقتی بدونیم چطور ازشون استفاده کنیم خیلی وقتها واقعا لذتبخش میشه و آدم رو سرذوق میاره.
انشاالله همیشه موفق باشید وروز به روز پیشرفتتون رو در تالار ببینم:rose:
سلام میترا جان
خداقوت
من که لذت بردم
مقاله ی فوق العاده ای بود باعث شد بیشتر با دیکشنری آشنا بشم و خیلی از سوال های من جواب داده شد.
سپاس از مقاله خوبت میتراجان
خیلی خوب بود ،من همشو کامل خوندم .ممنون از شما⚘
سلام عزیزدلم وقتتون بخیروشادی عروسک
ممنون عزیزم خوشحالم که مورد توجه تون قرار گرفت خانم گل:rose:
سلام عزیزدلم وقتت بخیروشادی گل دختری
خوشحالم که براتون کاربردی بودی وممنون بخاطر وقتی که گذاشتیند و مطالعه کردی فداتبشم
سلام عزیزدلم وقتتون بخیر نازنیینم
شرمنده محبتتون شدم خانم گل وخوشحالم که مورد توجه تون قرار گرفت نازنیین بانو
سلام شما چطور استفاده میکنید میشه به من هم یاد بدید