سکانسی از سریال بازی تاج و تخت - #48 by zahra
ترجمه خودم
TYRION: Father, I wish to confess! I wish to confess.
تیریون:پدر، من میخواهم اعتراف کنم!من میخواهم اعتراف کنم
TYWIN: You wish to confess?
تایوین:تو میخواهی اعتراف کنی؟
TYRION: I saved you. I saved this city and all your worthless lives. I should have let Stannis kill you all–
تیریون:من تو رو نجات دادم. من این شهر رو با تمام جان های بی ارزشش نجات دادم. باید میگذاشتم که استنیس همه تون رو میکشت.
TYWIN: Tyrion. Do you wish to confess?
تایوین:تیریون. آیا تو میخواهی اعتراف کنی؟
TYRION: Yes, father. I’m guilty. Guilty. Is that what you want to hear?
بله،پدر. من گناهکارم. گناهکار. این چیزی هست که تو میخواهی بشنوی؟
TYWIN: You admit you poisoned the King?
تایوین:تو میپذیری که شاه را مسموم کرده ای؟
TYRION: No, of that I’m innocent. I am guilty of a far more monstrous crime. I am guilty of being a dwarf.
تیریون:نه،در آن مورد بی گناهم. من برای یک جرم بسیار بزرگ گناهکار هستم. گناه من این است که من یک کوتوله هستم
TYWIN: You are not on trial for being a dwarf.
تایوین: تو برای کوتوله بودن تحت محاکمه قرار نگرفته ای.
TYRION: Oh, yes I am. I’ve been on trial for that my entire life.
اوه،بله من برای این تحت محاکمه قرار گرفته ام. من تمام طول عمرم را برای آن تحت محاکمه قرار داشته ام.
TYWIN: Have you nothing to say in your defense?
تایوین:آیا چیزی برای دفاع از خودت داری که بگی؟
TYRION: Nothing but this: I did not do it
تیریون:هیچ چیز به جز این:من آن را انجام ندادم
TYRION: I did not kill Joffrey but I wish that I had. Watching your vicious bastard die gave me more relief than a thousand lying whore.
تیریون:من جفری رو نکشتم ولی ای کاش که کشته بودم.تماشای مرگ آدم فاسد و حرامزاده ای مانند تو،آرامش بیشتری از هزاران بار هم بستر شدن با آدم های هرزه بهم میدهد.
TYRION: I wish I was the monster you think I am. I wish I had enough poison for the whole pack of you. I would gladly give my life to watch you all swallow it.
تیریون:ای کاش من آن هیولایی بودم که تو فکر میکنی هستم.ای کاش من به مقداری کافی سم برای تمام دارودسته تو داشتم.
من با شادی، زندگانی ام را برای تماشای قورت دادن آن توسط تمامی شما میدهم.
TYWIN: Ser Meryn, escort the prisoner back to his cell–
تایوین:لرد مرین،زندانی را تا بازگشت به سلولش همراهی کنین.
TYRION: I will not give my life for Joffrey’s murder. And I know I’ll get no justice here, so I will let the gods decide my fate.
تیریون:من زندگی خویش را برای قتل جفری نمی دهم. و میدانم که من عدالت را در اینجا خواهم گرفت،بنابراین من اجازه خواهم داد که خدایان سرنوشت مرا تصمیم گیری کنند.
I demand a trial by combat!
من تقاضای محاکمه به واسطه یک مبارزه را دارم.