خخخ اشکال نداره بهتر:joy:
شماهم عاااالی بودین خانوم قربانی این اعتماد به نفستون فوق العادست
خیلی خوب بود عزیزم افرین:clap:
الان گوش دادم
خوبه سطحتون که
چرا تو تاپیک تعاملی داستان نمی نویسید؟
آفرین باز
همگی عالی هستید
اگه می دونستم بداهه حرف زدن من اینقد تاثیر مثبت داره زود تر ضبط می کردم
دمه همگی گرم
من اعتماد به نفسم زیر صفره:sweat_smile: باید کلا یه مدت طولانی فقط رو همین یه موضوع کار کنم تا بتونم اعتماد به نفس اینو داشته باشم:sweat_smile:
تصمیم دارم امشب دوباره یه داستان بنویسم بفرستم دعا کنین موفق بشم
خیلی ممنونم محدثه جان😍
واقعا؟؟
وویسم در مورد این دوروز تعطیلی بود…
من اعتماد به نفسم واسه حرفیدن خیلی کمه
تازگیا دارم رو خودم کار میکنم و سعی میکنم که بتونم راحت و بدون استرس صحبت کنم
ناامید نیستم؛ به امید روزی که بشه
هیچوقت دیگه اینو نگو. حتی به شوخی
داری با گفتن این به خودت تحمیل می کنی که اعتماد بنفس نداری. به جای این بگو من میتونم و اعتماد بنفسم بالاست.
سعیت رو بکن. هیچکس اینجا مسخرت نمیکنه و حق مسخره کردن هم نداره.
هر کی احساس کردی مسخرت میکنه محلش نکن چون آدم cheap یه. وقتتو واسه آدمای پوچ هدر نده.
با قدرت به کارت ادامه بده. اگه از یه موضوع می ترسی نشون میده داری پیشرفت می کنی. به ترست غلبه کن و از نتیجه بعدش لذت ببر.
آفرین خوبه.
ببینید واسه صحبت کردن عجله ای نیست.
قبل از صحبت کردن ما نیاز داریم که زیاد گوش بدیم در وهله اول فهمیدنه که مهمه وقتی به حدی رسیدید که یه مطلب رو می فهمید اون موقع هستش که باید درباره اون موضوع حرف بزنید.
واسه همینه که تکنیک بازگویی داستان آخرین بخشه ماجرائه شما باید به داستان مسلط شی و داستان رو درک کنی بعد دربارش حرف بزنی. حتی اگه نتونستی هم مهم نیست صبر داشته باشید و اجازه بدید که زبونتون باز شه.
وقتی به قدر کافی گوش دادید مثلا 2 یا 3 ماه اون موقع کم کم وارد مکالمه کردن شید. از هر فرصتی برای مکالمه و نوشتن استفاده کنید.
عجله ای نیست. مهم اینه از روندتون لذت ببرید.
همین که این وویس رو فرستادید یعنی اعتماد بنفس لازم واسه پیشرفت رو دارید.
صداتون و بیان کلماتتون هم واضحه، دارم روزیو تصور می کنم که دایره لغاتتون و سرعت مکالمتون بالا رفته باشه. اون روز مطمئنا همه از صحبت کردنتون لذت می برند چون الان واضح حرف می زنید.
درست مثله خانوم قربانی و خیلیائه دیگه.
پس 1. صبر به قدر کافی و گوش دادن های زیاد.
2.غلبه به ترس و مکالمه.
کلا خیلی خوشحالم روز به روز داره به گروه متقابلمون عضو اضافه میشه.
روزای اول فقط منو آقا امیرحسین و آقا فرزاد و آقا حسین و نسیم خانوم بیشتر فعال بودیم.
اون موقع با اینکه کم بودیم و سطحمونم زیاد قوی نبود( بجز آقا حسین البته ) ولی با این حال با فعالیتمون خودمون یادآور این شدیم که هنوز داریم می خونیم. واسه همین من بچه ها رو می دیدم میگفتم خب من نخونم عقب می مونم واسه همین منم تلاشم رو کردم. یه روز هم بدون انگلیسی نموندم از پاییز تا الان هر روز انگلیسی خوندم و به جایی رسیدم که از انگلیسی الان لذت می برم.
الان که گروه داره بزرگ تر میشه و فعالیت ها بالا تر رفته شرایط عالی تر از قبل هم شده. الان همه درگیر این باید بشیم که به هم کمک کنیم و همو بالا بکشیم و از همه مهم تر این که بخونیم و عقب نمونیم.
ممنون بخاطر اینهمهههه انرژی مثبت:heart_eyes:
و ممنون بخاطر اینکه از تجربه هاتون واسمون میگین و امثال من رو امیدوار میکنین🤗
یا خدا
یه اسپند داش کامبیز برای خودت دود کن
من اگه 10 سال پیش یه رفیق پر انرژی و اکتیو مثل خودت داشتم الان شرایطم جور دیگه ای بود
آخه چرا آدم به وجد می آری هر روز بجای 2 ساعت بیشتر بخونه:rofl:
مرسی داداش شما لطف داری
سلام به همه
من هنوز فرصت نکردم پادکست ها رو گوش بدم
ولی خوشحالم که خانوم مژده و خدیجه پادکستاشونو گذاشتن
آقا کامبیز هم که ترکونده دیگه
دم همه گرم
خیلی خوب بود خانوم
چرا ضایعه؟
پادکست منو اگه گوش ندید تازه بیشتر خوشحال میشم:sweat_smile:
ممنونم خانوم
اره اعتماد بنفسم که بالاست
زبانم سطحش پایینه:grin:
خودم احساس میکنم وقتی حرف میزنم بیشتر حواسم به متنیه که دارم میگمش
واس همین هیچ کدوم از کلمه هام حس نداره و بالا و پایین ندارن
همه رو یه سطح میگم…
اینو وقتی متوجه میشم که صدای خودمو ضبط میکنم و بعد گوشش میدم
خخخ واسه همین ضایس:sweat_smile:
کامبیز جان
واقعا ممنونم
واقعا انرژی میده قیافه من از زمان ارسال ویس تا الان
البته از نوع تا بناگوش
خیلی خوشم اومد
بازم دمت گرم کلی انگیزه گرفتم…
وای دقیقا حسه منه
وقتی گوش دادم دیدم چقدر رباتی حرف میزنم
البته بگم تقصیر شوهرمه …مدام میگه تو عالی حرف میزنی…تازه فهمیدم میخواسته بهم روحیه بده:blush:
آقا خواهش میکنم ی ذره آرومتر برید جلو مام به شماها برسیم:sweat: