سلام.
شب پاییزی همه به خیر و پرامید
شنیدم که کلان شهرا اونقدر آلوده ن که
ما هم از زمین لرزه بهره مند! شدیم…و البته باران لطیف پاییزی
امروز خوندن کتاب کشور وحشی / Wild country از مجموعه کتاب های سطح فوق ساده/دوساعتی رو خوندم. سطح واژگان رو برا من 83 زده بود ولی خیلی خیلی خیلی راحت تر به نظر می رسید.
خداروشکر این مجموعه هم متن و گوینده خوبی داشت…و داستان پرماجرا
دختر جوانی/ Tess که به عنوان لیدر تور مجبور شده تو شرکت پدرش/ wild country مشغول به کار بشه. می شه گفت که تا حدی دختر دست و پاچلفتی/ clumsy اما مهربان و صادق. اون عاشق نقاشیه و بالاجبار نقش لیدری رو پذیرفته.
این بار پدرش اون رو مجبور کرده که با یکی دیگه از لیدرای شرکت/ Grant، رهبری تور رو به عهده بگیره. مرد جوانی که Tess از اون دل خوشی نداره.
خلاصه، این مجموعه پر شده از درگیری این دو تا آدم و بدشانسی های پی درپی تس
این هم سه خط پایانی این داستان:
It was the summer holidays and I’d returned to Provence to work as a tour leader for Wild Country again. Or at least half a tour leader, because Grant was the other half. He organised everybody, and I kept them happy.
We’re a good team.
امیدوارم شما هم مثل من از خوندنش لذت ببرید.
Time you enjoy wasting is not wasted time.