چالش سوم EF POV 🔴 ( درس ۳ قدرت )

عه شاعر چه خوب می فرمایهه
من نشنیدم این آهنگ رو میفرستین اینجا یه listen کنم؟
:joy:

10 پسندیده

عه ، یه آهنگ هم با همین نام listen یادم اومد :joy:
میگه :

Listen, I am alone at a crossroads
I’m not at home in my own home
And I’ve tried and tried
To say what’s on my mind
You should have known
Now I’m done believing you
You don’t know what I’m feeling
I’m more than what
You’ve made of me
I followed the voice, you gave to me
But now I’ve gotta find my own
You should have listened

بله . خدمت شما
اسم اهنگ try
خواننده pink

http://dl.mp3lyric.com/Musics/P/PINK/Try-PINK.mp3

11 پسندیده

چه جالب You دایره المعارف music تشریف داری :joy::+1:
از حفظ re write می کنید؟

ممنونم البته موزیکتون لود نشد رفتم یه سایته دیگه گوش دادم. به مفهوم این آهنگ big like :+1:
برم listen هم سمع کنم.

10 پسندیده

اولی رو اره ، دومی رو تقریبا :joy:

برا beyonce هست . قشنگه :blush:

این خواننده از این آهنگا چندتا داره
یکی هم just like fire هست که اونم قشنگه مثل همین

12 پسندیده

Cool
اولی رو بیشتر دوست داشتم :+1::grin:

خوبه تو مطب دکترم راحت الان هی سرچ میزنم :joy:

12 پسندیده

متن وویس :point_down:

Elvis is a spider. It’s weird, isn’t it? I think it’s weird. A Spider has a name. Anyway, Elvis is a spider and he has eight legs. He has a problem. Again weird. What kind of problem does a spider have? As far as I know, he can’t swim. Of course this is not weird. No spider can Swim. But As you may know Elvis is not a normal spider. He doesn’t want to be like the other spiders. He wants to be unique, and he wants to learn how to swim. Elvis lives in London. Yeah, he is a British spider. No wonder he is weird. He is as weird as British accent. Elvis has a goal. Can you believe it? He is a spider and he has a goal. Why don’t you have a goal? Shame on you. Look at Elvis and look at yourself.

Anyhow Elvis wants to swim from London to New York city across the Atlantic Ocean. It’s freaking mad. Oh poor Elvis. Does he make it possible? Does he die? I don’t Know. Maybe, maybe not. We’ll see soon. He decides to practice. He chooses the North Sea as a training pool. You can probably imagine how it’s cold in the North Sea. Elvis freezes. He’s going to die. Actually he almost drowns. So he lets go about the North sea. He decides to do the right thing and he goes to the gym. He practices there every day. Every day while practicing in the pool he pictures New York city in his mind.

He imagines it very clearly and vividly in his brain. Finally the moment of truth comes. He stands on the edge of the Atlantic ocean, takes a deep breath and dives into the ocean. He starts swimming madly toward New York city. While swimming in the ocean, he goes through loads of trouble. Sharks want to eat him up but he hits them with his legs. He thinks “, Finally these legs came in handy”. He undergoes storms, bad weather, rain, but none of them can disappoint him, he doesn’t give up. Because he has a goal. A vivid and certain goal. After a long time swimming, he arrives in New York city and his journey is finished. He has done it. He feels wonderful. He has achieved his goal. Because of his Success, the mayor of New York city gives him the key to the city. There is a big parade for Elvis to celebrate his success all over the city. Now Elvis is a famous and rich spider. He decides to stay in New York and live there forever.

And he is going to change his British accent.

the moment of truth «» لحظه‌ی سرنوشت‌ساز

19 پسندیده

پروین جان خدا قوت بهت.
خلاقیتت رو دوست داشتم و اینکه صداتون تو این ویس نمیدونم چرا متفاوت از ویسای گذشته تون بود، خیلی واضح و رساتر بود اینبار.
در کل لذت بردیم :rose::rose::rose::clap:

13 پسندیده

الان گوش کردم به ویستون واقعا خوب بود لذت بردم.شما دیگه استادی هستید برا خودتونا . دوست داریم بیشتر ازتون بشنویم

12 پسندیده

به به خانم بیانی خوش صدا.بابا ای ول یک لحظه فکر کروم باید جواب هارو من بدم‌
واقعا لذت بخش بود از شما هم بیشتر بشنویم بانو

11 پسندیده

واااااای چقدر جالب بود :heart_eyes:
منم یه داستان ترسناک نوشتم اگه تونستم همین امشب ضبط میکنم و روش افکت کار میکنم اگه امشب نشد فردا حتما میفرستم

12 پسندیده

وای وای وای وای وای وای وای الی آخر
بابا چقدر خوبید شما.متن و همه چی عالی.
فقط نمیدونم چرا با شنیدن این ویس یاد اون خانم ناظم تو فیلم ورود اقایان ممنوع افتادم.
بابا یکم هیجان بهش میدادی دیگه.هرجا میومد خندم بگیره یاد صورت جدیت میوفتادم خندم بند میومد که نکنه خط گش بیاد تو سرم

دارم به یه استند اپ کمدی به زبان انگلیسی درباره یکی از داستانا فکر میکنم ولی خب حالا کر داره تا ایده کامل بشه .میخوام به گفته شما جامعه عمل بپوشونم .

راستی پروین خانم من قول فیدبک تخصصی دادم به پشتوانه شما ها.
این انا خانم رو دریاب

15 پسندیده

مرسی عزیزم. :heart_eyes: یهویی pop-up کرد به مغزم :joy:

سعی کردم واضح‌تر صحبت کنم. گرچه خسته بودم و تازه از سر کار اومده بودم.

خیلی هم عالی. شما که ثابت قدم دارید به سوی مستری پیش میبرید خودت رو. منم دوست دارم افکت و اینا بذارم ها ولی وقت نمی‌کنم :grimacing:

والا میخواستم بخندم بعد گفتم جلف‌وار نشه :joy:
ولی خدایی خستگی از وسط چشمام زده بود بیرون همونم با کلی مشقت ضبط کردم. حالا شما هرچقد دلت میخواد بخند من نمیدونم چرا این حس رو القا میکنم اصلا ترسناک نیستما. :joy:

قولی نده که پاش نتونی وایسیا :face_with_raised_eyebrow: ما استنداپ کمدی میخوایم ازت

ایشون که عالی‌ان. کارش درسته و خودش پیگیر مسائلش هست. ولی چشم حتما فیدبک میدم.

13 پسندیده

تنها فیدبکی که می‌تونم به آنا خانم بدم اینه که یه کم از سرعت بازگوییش کم کنه :joy:

تلفظ ing رو هم به مرور بهتر کن.

عالی بودی :clap:

@anahitassff

13 پسندیده

مرسی آقا آرمین گرامی، شما لطف دارین :rose::rose:

استاد که نه ی فاطمه ی معمولی که در حال زبان آموزیه :joy::joy:

با چالش های شما ایشالا :+1::rose:

سلام پروین جان
بابا رو کن این خلاقیت های نهان رو :grin::clap::clap:
لذت بردم
دمت گرم :rose::rose:

12 پسندیده

درست فکر کردین خب باید جواب میدادین دیگه :expressionless::joy:
ممنونم لطف دارین.

عه یه چیزایی Unlocked شده پس :joy::unlock: عالی عالی

10 پسندیده

سلام عزیزم

شبا کلی ایده میاد تو ذهنم بعد میگم فردا اجراش میکنم، فردا کلشو یادم میره :joy:

این یکی تو روز روشن اومد سراغم. دیگه اجراش کردم

البته این داستان یه base خاصی داشت و حتی میشد بیشتر روش کار کرد.

:grimacing:

13 پسندیده

سلام دوستان
امروز داشتم لیست ویس های ریکورد شده رو نگاه میکردم
دقیقا اولی ویسی که برای دوره قدرت ضبط کردم و به اشتراک نذاشتم ، برای این درس هست
دوس داشتم به اشتراک بذارم ، اما بعد فکر کردم بهتره که یه روخوانی شبیه به بازگویی :grin: از این درس داشته باشم
و همراه با اون ویس به اشتراک بذارم
هم تجدید خاطره میشه
هم اون ویس قدیمی فکر میکنم انگیزه بخش باشه برا دوستان :joy::joy:

خلاصه که فردا منم شرکت میکنم
گفتم اینجا بگم که تعهد ایجاد کنم برا خودم و حتما این کارو انجام بدم
چون امروز حوصلم نشد :neutral_face:

13 پسندیده

سلام دوستان شبتون بخیر اینم داستان این هفته
مطمئن نبودم آخر هفته بتونم براش وقت بزارم برای همین امشب آماده اش کردم
امیدوارم خوب شده باشه

17 پسندیده

سلام دوستان
خداقوت به همتون :muscle::muscle:
ماشالله یک پا زبان آموز حرفه ای تو این تاپیک جمع هستن من فکر میکنم خیلی آروم و بی سر و صدا خودمو از چالش بکشم کنار بهتر باشه :joy::joy:

9 پسندیده

من این پیامو دیر دیدم فکر کنم تو فایلی که امشب فرستادم بازم سریع صحبت کردم :grimacing:
از هفته بعد بیشتر توجه میکنم

حتما

خیلی ممنون :rose:

خیلیم عالی…منتظریم :blush:

چقدر تواضع… چقدر فروتنی آخه :upside_down_face:
بخدا اگه من بزارم جایی برید :face_with_raised_eyebrow:
حضورتون دلگرمیه :blush:

11 پسندیده