فک کنم ب خاطر اینکه فیلتر شکنتون رو روشن نکردید.
ممنونم از راهنماییتون. فکر نمیکردم فیلتر شکن بخواد
خواهش میکنم!
آره چون تلگرام فیلتره میخواد😅 البته اگه از پراکسی استفاده میکنین میتونین لینو کپی کنین داخل تلگرام بفرستین
بعدش دیگه با کلیک روشون مستقیما وارد کانال میشین.
سلام به همه:)
من کتاب چهارباد اثر کریستین هانا رو خارج از زیبوک گوش دادم و واقعا یکی از بهترین کتابهای فیکشنی بود که تو زندگیم گوش دادم.
داستان کتاب زندگی دختریه به اسم السا که تو بازهی زمانی حدود ۱۹۰۰ تا ۱۹۴۰ و توی امریکا زندگی میکنه. بازهی زمانی ای که آمریکا با great depression دست و پنجه نرم میکرده، آب و هوا خیلی گرم بود و طوفانهای وحشتناکی زندگی آدما رو با مشکل روبه رو کرده.
واقعا نمیشه تو کلام کتاب رو بیان کرد. این کتاب دربارهی برابری انسانهاست، فارغ از جنس و نژاد و ثروتشون. دربارهی عدالته، حقوق افراد، آزاد بودن، در مقابل ستمگر ایستادن…
و از همهمهمتر دربارهی عشق یه مادر به فرزندانشه و قدرتی که این عشق بهش میده…
کتابای کریستین هانا کلا اینطورین که تا اشکتونو درنیارن ولتون نمیکنن و اینم از این قضیه مستثنی نیست:)
آدیو بوکش واقعا یه اثر هنریه. لهجهها، مدل صحبت همه چیز دست به دست هم داده تا دونه دونهی کاراکترا رو طوری شکل بده که تا ابد تو ذهنتون و تو قلبتون بمونن.
A warrior believes in an end she can’t see and fights for it. A warrior never gives up. A warrior fights for those weaker than herself. It sounds like motherhood to me.
اگه یه روز بتونم کتابشو میخرم و زیر تکتک درسهایی که ازش گرفتم خطمیکشم که همهچیزش یادم بمونه.
درود بر شما. این موضوعات اشک آور و دوست دارم
معرفی قشنگی بود
لذت بردم
خارج از زبان شناس، از کجا کتاب ها رو دانلود می کنید؟
برا من خیلی عذاب اور بود داشتم حین پیاده روی و تو خیابون گوش میدادم و همینطور هی گریم میگرفتگ آخرش به ماسک پناه بردم همون وسط راه گریه کردم
همون کانال تلگرامی که ریپلای زدم
این برای این کتابه
https://t.me/thefourwinds/6
سلام به همه! من یه کتاب دیگه ام خارج از زیبوک گوش دادم
این کتاب زندگینامهی جنت مککوردی، ستارهی نمایشهای کودک و نوجوان شبکهی نیکلودینه که همین ماه چاپ شده و تو همین یه ماه بستسلر شده. احتمالا صحنههایی از sam and cat رو تو فید اینستاگرامتون یا اینور اونور دیده باشین که جنت و آریانا گرنده نقشهای اصلیش بودن.
این اواخر خیلی این کتاب بهچشمم میخورد و شاید بخاطر تایتلش، شاید بخاطر سریالایی که تو بچگیم دیدم و حس نوستالژیای که به جنت داشتم تصمیم گرفتم بخونمش…ولی با چیزی که فکر میکردم خیلی فرق داشت. کتاب به شکل خیلی خندهداری غم انگیز بود. جنت تو این کتاب از تاثیری که مادرش تو زندگیش گذاشته میگه. از اینکه بخاطر خوشحال کردن مادرش و بدون علاقه بازیگری رو انتخاب کرده و تو بچگی عملا خرج خانوادشو میداده و فشار زیادی روش بوده، از آسیبهایی که مادرش تو زندگیش به جا گذاشته، انورکسیایی که از ۱۱ سالگی گرفته بخاطر اینکه میخواسته “کوچیک بمونه” وبزرگ نشه که جاشو به بولمی خیلی حادی داده.
و از همه بدتر از فساد تهیه کنندهی شبکه حرف میزنه. شبکهای که کارش برنامهی کودکه و گاها از همون نوجوونها سو استفاده میکرده و واقعا معلوم نیست چند نفر سکوت کردن و از سواستفاده های جنسی تهیه کننده حرفی نزدن.
چیزی که خیلی منو تحت تاثیر قرار داد جرات و قدرت بالای جنت بود. که راجعبه اینهمه چیزتو زندگیش حرف زده و علنی کرده. با اینکه میدونه ممکنه قضاوت بشه، ممکنه مورد ترحم واقع بشه و….
خوشحالم که الان بهتره، خوشحالم که با خودش کنار اومده، تراپی رو پیش میبره و علاقش به نویسندگی رو به بهترین شکل داره دنبال میکنه، و شاید بشه گفت، خوشحالم که مادرش دیگه نیست….
واقعا اذیت کننده بود این کتاب.
“I know,” I say to Miranda. “But there are things more important than money. And my mental health and happiness fall under that category.”
معرفیتون عالی و تکان دهنده بود
سلام
من ۳ تا کتاب از تلگرام تو این ۳ هفته خوندم
کتاب Eleanor & Park نوشته Rainbow Rowell
این کتاب رو اصلا دوست نداشتم، احساس میکردم خیلی بیش از اندازه پلاتش ضعیفه و انگار نویسنده میخواسته فقط ی چیزی بنویسه. از طرفیم استایل نویسنده خیلی ساده بود، می تونست خیلی عمیق تر و جالب تر هم کاراکترا و احساتشون و هم موقعیتشون رو توصیف کنه، ب خاطر همین کتاب خیلی… shallow ب نظر میرسید.
کتاب The unhoneymooners نوشته Christina Lauren
این کتاب نسبتا خوب بود. پلاتش قوی نبود، ولی اون همم آبکی نبود. نقطه قوتش طنزش بود، من طنزش رو دوست داشتم، ولی از اون کتابایی بود که ی بار فقط برای خوندنن و همین طوری تفریحی میخونینش.
کتاب Beach read نوشته Emily Henry
این کتاب نسبت ب بقیه ی کتابای این نویسنده مِلو تر ب نظر میرسید، اون فلسفه…یا معنی کلی پشتش خیلی جالب بود و خب من کلا استایل نوشتن این نویسنده رو خیلی دوست دارم، ولی احساس کردم ب اندازه کتابای قبلیش موضوع رو تا تهش نرفته بود، ی جورایی روی بخش رمانتیک داستان ی خورده بیش از حد تمرکز کرده بود. انگار بازم حرف واسه گفتن مونده بود، و این باعث میشه که وقتی شما کتابو تموم میکنین، احساس کنید که ناقصه و تموم نشده. ولی بازم کتاب خوبی بود و برام جالب بود که نویسنده در مورد Writer’s block و کلا استایل کتاباش نوشته بود.
In books, I’d always felt like the happily ever after appeared as a new beginning. But for me it didn’t feel like that. My happily ever after, was a strand of strung-together happy-for-nows, extending back not just to a year ago, but to 30 years before. Mine had already begone, and so this day, was neither an ending, nor a beginning. It was just another good day, a perfect day. A happy for now so vast and deep that I knew, or rather believed, I didn’t have to worry about tomorrow.
این قسمت کتاب رو خیلی دوست داشتم.
و کتاب The lord of the rings نوشته ی J R R Tolkien
رو از زیبوک میخونم. هنوز نصف فصل اول، The fellowship of the ring, رو خوندم ولی با این حال کاملا عاشقش شدم. روند داستان یکم کنده، ولی از هر لحظش آدم لذت میبره. انگار اصلا عجله ای نیست که به ته داستان برسی و از اون مسیر خوندنه که لذت میبری. هم طنز قشنگی داره، هم صدای راوی خیلی دلنشینه و هم اینکه کلا من این داستانایی که حماسین و توشون پره قصه و افسانه های قدیمی رو خیلی دوست دارم.
advice is a dangerous gift, even from the wise to the wise, and all courses may run ill.
…
He deserves death.
'Deserves it!
I daresay he does.
Many that live deserve death.
And some that die deserve life.
Can you give it to them?
Then do not be too eager to deal out death in judgement.
For even the very wise cannot see all ends.
…
It’s a dangerous business, Frodo, going out of your door,” he used to say.
“You step into the Road, and if you don’t keep your feet, there is no knowing where you might be swept off to.”
…
Not all those who wander are lost
#پیشنهاد-مطالعه
شما فوق العاده هستین
نظر لطف شماست.
(◕ᴗ◕✿)