من برای اینکه معنی کلمات بیادم بمونه غالبا هر وقت ک درسی رو میخونم از نو برای خودم معنی میکنم
گاهی خسته کننده میشه ولی برای اینکه بهتر برام جا بیفته خودمو مجبور ب تکرار معنی میکنم .
سلام خانوم احمدی عزیز
من شدیددداا به مغزم فشار میارم که خیلی تو ذهنم دنبال معنی نباشم … مثلا
I take her world the wrong way برای این تو ذهنم ی ادمو تصور میکنم که ی چیزی گفته من دچار سوعتفاهم شدم از حرفش نمیدونم شاید حرکت خوبی نیس … ولی دارم سعی میکنم دنبال معنی نباشم … بیشتر اینطوری تو ذهنم حک کنم با شکل شمایل اون کلمه… البته اگه شکلی داشته باشه … خیلی سخته ولی تلاشمو میکنم که بشه …
سلام،
گرچه گفته شده تجزیه تحلیل نکنید، حفظ نکنید، ولی این که کسی از ما که بومی زبان انگلیسی نیستیم و در محیط بومی اون ها هم قرار نداریم بگه من اصلا" برا خودم معنی نمی کنم - نمی دونم - به نظر می رسه و یا شاید کمی بعید باشه.
اما، من بیشتر از روش تصویر سازی ذهنی استفاده می کنم. به این صورت که سعی می کنم زمینه ی اون بحث و یا اون عبارت رو مثل فیلم بخاطر داشته باشم.
واقعیت هم به نظرم همین باشه. چون، متن بدون در نظر گرفتن زمینه ( text بدون context ) شاید خیلی دقیق نباشه.
والله، حقیقت این که من در موقعیتی نیستم که بگم چی درسته و چی اشتباهه. چون منم در حال یادگیری هستم. فقط تجربه ی شخصی ام رو خواسته بودید گفتم.
به نظر من یادگیری هر کسی، شاید با یک روشی بیشتر مطابقت داشته باشه.
اونی که من گفتم شرح بیشترش اینه:
یادگیری کودکان چه جوریه؟ کلمات و عبارات رو با تکرار عبارات در موقعیت های مشابه بخاطر می سپارن. مثلا" مامانش در موقعیت های مختلف کلمات و یا عباراتی رو بهش می گه. اون هم اینا رو با اون موقعیت ها بخاطر میاره و بعد با سعی و خطا به زبان میاره و با تکرار درستش رو می گه.
یا مثلا" اگه ما در یک کشور انگلیسی زبان بودیم، تو صف اتوبوس، تو فروشگاه، تو فرودگاه، تو تاکسی و … کلمات و عبارات متناسب با اون موقعیت ها رو می شنیدبم و بعد با یادآوری اون موقعیت ها بخاطرمون میومد.
منطور من از تصویر سازی این بود.
ولی قطعا" منم مثل خیلی های دیکه یادداشت برداری دارم. و اول پیام قبل هم گفتم که بعیده کسی بگه من تجزیه تحلیل نمی کنم.
پیشنهاد می کنم، درس پنجم (بویژه بخش اولش) از پادکست " همین حالا انگلیسی صحبت کن" تحت عنوان :
“خواندن، نوشتن، صحبت کردن، گوش کردن” رو یک نگاهی کنید.
چهار مهارت زبان رو به دو مهارت ورودی و دو مهارت خروجی تقسیم کرده و تو ضیح می ده.
پیداش کردم و کمی گوش دادم .
من فکر میکردم پادکست ها فقط صوتی هستند
این متن هم داشت .
و آیا عمدا ترجمه نداشت ؟
شاید جزو دروسیه ک در انتظار ترجمن؟
البته سطحش بالاتر از سطح من بود
پادکست هایی که من دارم گوش می کنم، مثل ESL , همین حالا انگلیسی صحبت کن و یا بریتیش کنسول همه شون متن رو دارن. در مورد ترجمه نمی دونم. شاید تو نوبت باشن. می تونین از پشتیبان و یا مربیان سوال کنید.
مثل این مقاله زیاد هست در تالار خودتون سرچ کنید.
روش شخصی من که خیلی خوب هم جواب داد و واقعا دایره لغاتم زیاد شد یادگیری لغات در جاهای مختلف بود مثلا در یک متنی لغت جدیدی میدیدم بعد همونو در فیلم یا کلیپی می دیدم یا در پادکستی میشنیدم و اینجوری در ذهنم کاملا حک میشد. یعنی یادگیری لغات در منابع مختلف و متنوع
کلمات رو تصادفی نمیاره برای همین ذهن شما کلمه و ترجمه رو یاد نمیگیره ترتیب رو حفظ میکنه. مثل پلی لیست آهنگ های تلفن یا اتومبیلتون.
همه ی کلمات رو رو هم انبار میکنه و یهو میریزه رو سرت.
میتونست تصادفی و تعداد مثلا 20 تا کلمه روزانه پیشنهاد بده.
حالت جبر پیدا میکنه.و لذت یادگیری رو کم میکنه. این مورد بیشتر تو کلمات زرد رنگ شده داخل داستان ها خودش رو نشون میده ( ای بابا اینو چند بار خوندم ک چرا یادم نیست پس)
4.با توجه به اینکه معمولا در شروع یادگیری روزانه سر وقت لایتنر میریم. هر باری که شما چند کلمه رو درست نتونید حدس بزنید حس منفی بهتون میده و انرژی رو کم میکنه.
و در جمع بندی. واقعا یادگیری لایتنری نسبت به یادگیری کلمه تو جمله اصلا قابل مقایسه نیست.