سلام یه سوال دارم من نمیتونم وقتی ازم سوال میشه خیلی درموردش حرف بزنم وکوتاه پاسخ میدم چه کتاب یا روشی میتونه بهم کمک کنه
به زبون مادری چطور؟ زیاد توضیح میدین؟ ینی انرژی زیاد توضیح دادن رو دارید فقط بلد نیستید انگلیسی توضیح بدید؟ چون ممکنه دلایل عمیقتری تو پرسنالیتیتون داشته باشه تا صرفا میزان مهارتتون توی اسپیکینگ
سلام وقت بخیر
پکیج هایی که از روش پرسش و پاسخ تهیه شده استفاده کنید. یه منبع مناسب سطح خودتون رو انتخاب کنید
و مورد بعدی اینکه باید متن زیاد بخونید که جزییات زیادی بکار رفته مثل کتاب های علمی، رمان
متن هایی که انتخاب کنید که حدود بالای ۸۵ یا ۹۰ درصد رو متوجه میشید و گسترده خوانی کنید
کلا پرحرف نیستم
خیلی ممنون از راهنماییتون .
در مورد زبان که دوستان راهنمایی کردن اما در مورد کمحرف بودن به طور کل…
اولا بگم من هیچ تخصصی ندارم صرفا نظرم رو بر اساس مطالعات مختصری که داشتهم میگم پس احتمال غلطبودنش رو هم در نظر بگیرین
ریشهش ممکنه عزتنفس پایین باشه؛ اینکه آدم خودش رو به اندازهی کافی خوب ندونه. این باعث میشه طرف یه شرمی رو همیشه از درون با خودش حمل کنه. و خب این باعث ایجاد نگرانی از قضاوتهای احتمالی دیگران میشه
شما وقتی مدام نگران باشین که کوچکترین حرفتون ممکنه قضاوت بشه، یا ممکنه بار مسئولیت رو دوشتون بذاره (آدمهای بیش از حد مسدول رو میگم نه هر شخصی رو)، یا حتی به دیگران تجربهی حسی بدی بده، اینها در مجموع باعث امتناع از صحبتکردن میشه
البته آدمی که درونگراست اصولا انرژی کمتری برای ارتباط با دیگران داره و بیشترین انرژی رو از درون خودش دریافت میکنه. اما خب خود من هم درونگرام و میدونم اینطور نیست که تاثیر مخربی روی مکالماتم داشته باشه. نهایتا تعدد مکالماتم کمتره چون نیاز بیشتری به تنهایی وقت صرفکردن دارم. اما به کیفیت ارتباطاتم آسیبی نمیزنه
پس بیشترین احتمال همونه که خودتون رو پایینتر (یا در مواردی بالاتر!) از دیگران میبینین و ترجیح میدین کمتر حرف بزنین. یعنی یا علتش آزاردهنده بودنِ ناهماهنگی بین سطح خودمون و دیگرانه و مشخصا کمتر دونستن بقیه، یا وجود نوعی از احساس حقارت و خود کمبینی. (که دومی شایعتره)
شما باید حرفتون رو بزنین مهم نیست اگه غلط باشه؛ میشه حتی در مورد درست و غلط بودنش بحث کرد.
از طرفی نباید نگران قضاوت دیگران در مورد غلط بودن حرفتون باشین
یه مورد خطرناکتر اینه که گاهی تو ناخودآگاهمون تصورمون اینه که قراره از هر حرفی که من میزنم بعدا علیهم استفاده بشه
خب مسلمه که این نوع نگرش چه تاثیری داره
اشکال کار اینجاست که این باورها تو ضمیر ناخودآگاه رخ میدن و ممکنه اصلا متوجه وجودشون نباشیم
سلام دوست عزیز
ممنون از توضیحات درستتون
فکر میکنم من دائم نگران قضاوت دیگران هستم
باید به فکر تغییر باشم
من دیگه یه جاهایی واسه اینکه لحن متن یکنواخت نشه از ضمیر دوم شخص استفاده کردم
وگرنه اصن در مرتبهای نیستم حکم بدم (باز کسی بگه متواضع شل و پلش میکنما من متخصص نیستم قاعدتا)
و اینکه بهترینا رو واسهت آرزو میکنم
کمحرفی همیشه هم بد نیست؛ اتفاقا یکی از شریفنربن خصلتایی که آدم میتونه داشته باشه خویشتنداریشه. منتها به شرطی که کنترلش دست خود آدم باشه و مانع ارتباطی ایجاد نکنه.
در مورد زبان هم نگران درست و غلطش نباشید
من همونجایی که خودم میفهمم سوتی دادم مطلب حک میشه تو ذهنم
مهم نیست دیگران چه فکری راجع بهمون بکنن
قراره فکر کنن چیزی بارمون نیست؟ چه اهمیتی داره
چندسال دیگه که تو این وضعیت نمیمونیم
کی اون موقع یادش میاد فلانجا صدتا غلط بوده تو هر پاراگراف حرفمون
سخت نگیر
کمالگراها مدام ذهنیتشون اینه که یه عده نشستن روبروشون و هر هر حرکت اینا رو قضاوت میکنن
اینطوری نیست
ما قراره تو مسیر زندگی رشد کنیم و آرومآروم به کمال نزدیک شیم نه اینکه از اول کامل باشیم
اینکه عیب و نقص داریم اصن به این معنی نیست که آدم بدی هستم
بیشتر قدر خودتو بدون و بیشتر با خودت مهربون باش لطف
خیلی ممنونم حتما هرجا انگیزم ضعیف شد از کمک شما بهره میبرم
باعث افتخارمه بتونم کمکی بکنم:)
اما فقط به عنوان یه دوست که نظر شخصی خودشو میگه