ببخشید من تا ۱۲ تو کتم نمیره، تا الان داشتم مرور میکردم
2 پسندیده
فاتحه صلوات برای مرحوم آدمک!
2 پسندیده
۳ شب!؟
جز دسته شب بیدار ها هستین پس
2 پسندیده
آره خیلی سعی میکنم زود بخوابم ولی از بس به خودم ور میرم میبینم شده ۲ و ۳، دیگه ولش میکنم میگم هر وقت خوابم اومد که من یاد نمیدم زودتر از ۲ خوابیده باشم.
مثلا همین دیشب ساعت ۶ و نیم خوابیدم تا ۱۲ ظهر
ولی به طور میانگین همون حول و حوش ۳، با اینکه دوست هم ندارم ولی نمیشه، دوست دارم سحرخیز باشم، نمیدونم میشه سیستم خوابمو عوض کرد یا نه.
2 پسندیده
سلام و درود بر شما
یه چالش سحر خیزی هم اینجا داریم، اگه دوست داشتین یه سَر بهش بزنید.
برای شروع بنظرم خوبه که در کنارِ دوستان سحرخیز قرار بگیرید تا روی شما هم تاثیر بزاره.
بنظرم چیزایی که انگیزشی باشن میتونن فقط برای چند روز باعث بشن صبح ها زود بیدار شید.
پس اینارو ول کنید و واقعیت رو ببینید.
همه چی بستگی به هدف و دلیل و نوعِ زندگیه خودتون داره.
مثلا شاید تمرکز یکی یا ارامش یکی در شب بیشتر باشه.
من یه دوست برنامه نویس داشتم کلا شب ها کار میکرد.
خلاصه نباید به دیر پاشدن و اینا به چشم بد نگاه کرد.
مهم بازدهیه ما هست.
من خودم بشخصه از ساعتِ ۵ صبح تا ۳ بعدازظهر به اکثر کارهام میرسم.
اکثریتِ ادم های موفقی هم که توی زندگیم دیدم کارشون از همون صبح شروع میشه.
خلاصه نکته ی مهم اینه که خودمونو گول نزنیم.
ساعات مفید رو در شب و روز بنویسیم و مقایسه کنیم که در چه صورتی به کارهای بیشتری میرسیم.
پ ن: من خودم ماه رمضون به شدت خوابه بهم ربخته ولی قبلا سعی میکردم ۵ اینا بلد شَم چون یه سری کارها بود که حتما در صبح تا ظهر چیده بودم و میگفتم باید تا قبل از ۳ بعدازظهر انجامشون بدم.
3 پسندیده
خودمم!! 
بعلت تعداد زیاد کلمات لایتنرم خفه شدم تا تموم شه!!
2 پسندیده
رحم الله
2 پسندیده
خدا نکنه، ابتکار قشنگی بود
2 پسندیده
خنده ی تلخ من از گریه غم انگیزتر است.
2 پسندیده
خیر
بعضی از افراد از درون غمگین هستن اما در جامعه و در ظاهر شاد هستن و این بده…
3 پسندیده
خوش برگشتید 
1 پسندیده
مخلصیم یوسف جان،
هستمون فقط نمیدونم چرا حس تالار نیست
2 پسندیده
سلام وقت بخیر
ی تجربه میدین در این باره ک ب چ صورت تونستید مدیریت کنید لایتنرو
بعد مرورتون ب چ صورته مثال رو می‌بینید یا نه؟
سلام
چه گیری دادین به این جمله
بنظرم اتفاقا خوبه ادم از درون غمیگن باشه ولی لبخند بزنه
چراکه باعثِ پخش کردنِ شادی میشه
من خودم توی مترو افسردگی میگیرم
یکی هم که میاد ساز میزنه یا یه گیتاری چیزی
مردم بلانسبت مثل عقب مونده های غمگین جوری نگاش میکنن که انگار یه گداعه بدبخته…
خلاصه اگه به همون طرف حتی پولم ندن ولی یه دستی بزنن یا حداقل با یه نگاهِ شاد تری نگاش کنن میتونن دلِ یا نفرو حداقل شاد کنن.
لبخند زدن قیمتی نداره…
و جمله ی شما رو به این صورت مینویسم.
اینکه بیای بگی من از درون غمگینم و الکی لبخند میزنم تا بقیه شاد بشن این بَده.
یَنی همین بَیانِ این حرف که بخوایم مردم دلشون به حالِ ما بسوزه و احساسِ ترحم رو نسبت به خودمون بدیم بَده…
5 پسندیده
سلام من همیشه اول لایتنر رو مرور می کنم بعد میرم سراغ مطالعه برای تکمیل زنجیره
در مورد لایتنر سعی می کنم کلماتی که می خوام مرور کنم خیلی زیاد نشن مثلا همون ۸۰ تا ۹۰ تا پس بعضی کلمات رو مرور بدون لایتنر می زنم
اگر کلمه رو یادم نیاد یا نسبت به معنیش شک داشته باشم مثالش رو می بینم و سعی می کنم از ذهنم فراخوانی کنم و اگه بتونم با مثال کلمه رو بفهمم مرور بعدی رو در فاصله نزدیکتر می زنم
1 پسندیده
