بازم مثل همیشه عالی.
خیلی قشنگ احساس رو در کلامتون پیاده میکنید.( مادر بزرگ عالی بود)
صداسازیتونم حرف نداره.
ممنونم بابت تشکرتون:blush:
فقط یسوال: به نظرتون ماها که هنوز ابتدای بسته قدرتیم این بازگویی داستان چقدر میتونه موثر باشه؟
البته من که امروز واقعا لذت بردم. ادم دوتا کلمه هم بلد نباشه میره دنبالش یادش میگیره.
ولی همیشه تو جمله بندی ترس دارم.
باورت میشه اصلا اعتماد بنفس فرستادن صوت نداشتم. 
اخه صوت انگلیسی اولین بار بود که ضبط کردم. دیدی ادم خودش از صدای ضبط شدش جقدر بدش میاد:joy:
یعنی دو دل بودم بفرستم ایا. نفرستم ایا. ولی دل را زدیم به دریا:grinning:
شمام عالی بودی عزیزم بی تعارف. هر دو هنوز اول راهیم ان شا الله موفق میشیم تا اخرش:revolving_hearts:
انقدر گفتین سریع لایک میکنی ، لایکدونیم تموم شد
بله منم هی گوش میدم صدا خودمو بعد میگم این چی بود آخه حداقل میذاشتی صبح میشد یکی بهترشو میفرستادی
ولی جدن و جدن و جدن شما اصلا به نظر نمیاد اول راه باشی 
موفق باشی همیشه گلم
و ما همچنان انتظار می کشیم …
2ساعت گذشتاا
چه سوال خوبی. اتفاقا من امروز داشتم کتاب گویا رو ترجمه می کردم که ای جی درباره همین موضوع تو کتابش داشت توضیح می داد.ببینید قانون سیستم انگلیسی بدون تلاش، بازگو کردن داستان بعد از تسلط بر سوال جواباست
یعنی شما مثلا یه مینی استوری رو ده بار گوش میدید و میبینید خیلی خب من به همه سوالا با سرعت خوب یا عالی پاسخ می دم پس الان وقتشه که بعد از اتمام هر مینی استوری یه دور داستان رو بازگو کنم.
بازگو کردن داستان هم مهم نیست چجوری باشه، میتونید به اطلاعات داستان اضافه کنید میتونید کم کنید میتونید برای کسی تعریفش کنید و…
ولی اصل قضیه اینجاست که شما باید اون رو بلند تعریف کنید و تا می تونید سریع این کار رو انجام بدید
چون یکی از اهدف مینی استوری ها ( سوال و پاسخ) ایجاد سرعت خوب برای زبان آموزه و بازگو کردنشم به همین شکله.
پس اگه می خواید در آینده مکالمتون سریع باشه بهتره به مینی استوری ها سریعاً پاسخ بدید، و وقتی که مسلط شدید اون رو با حداکثر سرعت ممکن بازگو کنید.
حالا میایم به بحث تاپیک خودمون:
اول از همه بهتره هر داستانی که انتخاب می کنید که تغییرش بدید و دوباره نویسیش کنید رو بهش مسلط باشید.
مثلا من هر جمعه درس جدید رو که می خونم داستان کوتاه درس قبلی رو ضبط می کنم چون یه هفته یعنی به قدر کافی با مینی استوری کار کردم. پس داستانو درک کردمو حالا با خیال راحت میتونم روش کار کنم.
دوم اینکه ارائه دادن مخصوصاً با صدا میتونه به اعتماد بنفستون کمک کنه و در آخر تلفظتون هم پیشرفت ببخشه
من یه مدت صدامو به انگلیسی گوش میدادم، یه داستان مثلا میخونم یه چپتر که تموم میشد دوباره بر میگشتم و همون چپتر رو این بار با صدای خودم ضبط می کردم. البته نه به شکل خشک و معمولی، معمولا ادای اشخاص داخلشون رو در میاوردم. اگه عصبی بودن داد می زدم اگه داشتن شوخی می کردن با طعنه و مسخره کردن حرف میزدم و شاد بودن می خندیدم و…
این کار باعث میشه شما به صداتون تو انگلیسی ریتم بدید.
پس نتیجه می گیریم بازگویی داستان و ارائه اون فوق العاده مثبت و کمک کنندست.
Here We Come
اینم از پادکست من ، امیدوارم خوشتون بیاد
خیلی کوتاهه ولی تجربه خوبی بود
اینم متنش:
ممنون میشم اگه تو نظر سنجیم هم شرکت کنید. آیا کارم خوب بود یا نه؟
0 رأی دهنده
کارتون عالی بود، 
میتونید تو خونه برادرتون یه رادیو راه بندازید،خیلی زود معروف میشید 
خیلی خوب بود آفرین آقا فرزاد
ادامه بده ایشالا بازم از صدات بشنویم
دست مریزاد
قربانت آقا کامبیز، ممنون که این تاپیک رو راه انداختتی تا این قدرت رو تو خودمون حس کنیم 
ایراد گرامری داشتم آیا؟ 
استاد فرمودن ایراد نگیریم آقا فرزاد 
زرنگید میخواید ایراد پیدا کنیم بگیم برطرفش کنید دیگه پادکست منتشر نکنید؟؟!!
چند وقت دیگه پادکست ویدیویی هم منتشر میکنم
که هم طولانی تر باشه و هم جذاب تر 
خیلی خوبه این ایده ؛فک میکنم استقبال خوبی بشه ازش
اووووه چه با کلاس…
بسیارعالی بود…یه لحظه فک کردم اومدم شبکه پرس تی وی ماشاالله به این سرعت خوندنتون…موفق بااااااشید شوالیه قهرمان:blush:
سلام احسنت. باریکلا.
خوشحالم که همه ماشا الله یه پا استادن.
با ارزوی موفقیت روز افزون براتون.
شما لطف داری. ولی شاید باورتون نشه نه از رادیو خوشم میاد . نه از معروف شدن:joy:
این رسالت رو به شما واگذار میکنیم.
من امشب انقد از اینجا انرژی گرفتم رفتم و یه داستان نوشتم اما میدونم ک توش اشتباهم زیاد داره اما بازم داستانو مینویسم خوشحال میشم بهم بگینکه در چه سطحی هستم و کمکم کنین ک بهتر بشم
Hi.I want to tell the story it’s a real story let’s start
12years ago a first day of school there was a girl named Mary she so alone and upset😞 because she didn’t have a friend in this school…
At the end of the first class one of her classmate came to the Mary and said:(hi. My names Buny your pencil case similar to my pencil case but mine is blue and yours pink.)
Mary and Buny became good friend simply:joy:
Today Mary and Buny very very like each other and after 12years they are still good friends…
By 
البته میدونم ک داستانم به گرد پای داستانای شماهم نمیرسه اما خواستم منم شرکت کرده باشم و خودمو یه امتحانی بکنم:grin:
عالی بود از نظر گرامری از من بهترید:grin:
وای خدا خیلی باحال داستان رو تعریف میکنید. یعنی از اولش ادم ناخودااگاه خنده بر لبانش جاری میشه.
خصوصا که در ضمیر ناخوداگاهم همزمان با اینکه داشتم صوتتون رو گوش میدادم مدام شاخ مجازی تو ذهنم ریپیت میشد:joy:
موفق باشین
ممنونم از انرژی مثبتتون امیر اقا
به به محدثه جون. باریکلا به مشارکتت و داستان نوستالژیکت. یعنی گمونم همه تو روزای اول مدرسه شاهد این مدل ادما بودن.
یعنی دورانی بودا. یادش بخیر
موفق باشی عزیزم. با ارزوی بهترین ها برات:heartpulse: