احساس پیشرفت در زبان انگلیسی ندارم

سلامی دوباره. زمان خاصی نداره. شما هر موقع احساس کردید که وقتشه باید انجام بدید هر چند اگر سخت باشه. اصلا فکر نکنید که زبان هم مثل وزنه زدن مشخص نیست. بلکه کاملا مشخصه. همه چی حس شدنی و قابل درک.
الانی که شما این تاپیک رو زدید یه چیز رو حس کردید که زدید.

ضمنا زیاد به خودتون سخت نگیرید. در نا امیدی بسی امید است.

نا امید برای چی؟
بخشی از روال کاره. خب شما که خودتون فرزند دارید. به حرکات بچتون نگاه کنید، آیا از اشتباه کردن میترسه ؟ به هیچ وجه. بچه ها عاشق اشتباه کردن هستن و با اشتباه کردن هستش که چیز ها رو یاد میگیرن.

پس اگه بد شده دلیل بر این نمیشه که شما بدید. اتفاقا خوشحال باشید چرا که میفهمید هنوز جای پیشرفت دارید و باید بیشتر تمرین کنید.

در این باره هم چند مورد رو خدمت شما عرض کنم.

با توجه به شرایط حال حاضر شما که فرمودید باشه من میگم شما آدم پر مشغله ای هستید، پدر خونواده هستید و درگیر زندگی هستید و صد در صد بهتون حق میدم.

ولی بیاید یه موضوع رو روشن کنیم. روشن سازی این موضوع فقط برای اینه که خیالتون راحت شه و بتونید بهترین برنامه رو برای خودتون بسازید.

در وهله اول شدت با سرعت یادگیری زبان رابطه مستقیم داره.
یعنی مثلا شما اگه روزی 8 تا 10 ساعت زبان بخونید مشخصا در 8 تا 10 ماه به درجه سلاست یا Fluency زبان می رسید.
و اگه روزی نیم ساعت بخونید 5 سال…

این اعداد تقریبی هستند.

حالا متوجه منظور من شدید؟ یکی از دلایلی که پیشرفتتون رو نمیتونید در حال حاضر ببینید همین موضوعه که اونقدر کم پیشرفت می کنید که قابل مشاهده نیست ولی… ولی… ولی… شما یک میلیموم پیشرفت دارید. چرا که روزی 20 تا 30 دقیقه می خونید.

به قول رونالدو فاصله صفر و کم خیلی خیلی زیاده.

سوال پیش میاد آیا من باید نا امید بشم؟ و بگم 5 سال طول میکشه؟

مشخصه که نه. به هر حال زمان در حال سپری شدن هستش چه 5 سال چه 1 سال بالاخره زمان میگذره مهم اینه شما چطور ازش استفاده کنید.

در وهله دوم هم همونطور که گفتم باید شما درباره زبان بیشتر بدونید. و صد البته هدفی مناسب برای خودتون تعیین کنید.

بزارید درباره پیشرفت به شما چیزی بگم.

من آخرین باری که خیلی احساس پیشرفت کردم بهار امسال بوده. دقیقا 7 ماهه هیچ حس پیشرفتی ندارم.

دوتا موضوع پیش میاد.

  1. چون پیشرفت نداشتم بگم بیخیال و کم بیارم و تسلیم شم.
  2. به جای فکر کردن به پیشرفت از خود زبانی که می خونم لذت ببرم

که خب انتخاب من مورد دوم هستش. چرا که مشخصه من مثل گذشته نمیتونم پیشرفت کنم ولی میدونم اگه یه روزم هم بخونم از روز قبل به مقصد نهاییم نزدیک تر شدم.

به جای فکر کردن به پیشرفت خودم رو وقف مطالبی کردم که دوستشون دارم. مثلا چالش های الان من دیدن فیلم ها با زیرنویس انگلیسی یا بدون زیرنویسه ( کاری که تا دو هفته پیش میترسیدم انجام بدم) یا گوش دادن به پادکست های تخصصی که تا همین 3 هفته پیش میترسیدم انجام بدم چون فکر می کردم سطحم پایین تره و صد البته آموزش ( که فکر می کردم در حد آموزش نیستم ولی برعکس متوجه شدم تاثیر آموزش من روی دوستام فراتر از اون چیزی بوده که فکرش رو می کردم) و صد البته خوندن کتاب هایی که دوستشون دارم.

توجه می کنید؟ هیچکدوم از این مواردی که گفتم منوط به خوندن منبعی خاص نمیشه. چرا که دیگه قصد دارم فقط از انگلیسیم لذت ببرم.

جالب اینجاست تو تمامی موارد از اون چیزی که فکر می کردم بهترم. و صد البته شما هم همینطورید. یادتون باشه ذهن ما به شکل طبیعی مارو از انجام ریسک دور میکنه. وقتی دو دل شدید زیاد فکر نکنید فقط انجامش بدید.

ضمنا هدفتون از یادگیری زبان هم ببینید چیه

من خودم فهمیدن زبان رو بیشتر از صحبت کردنش دوست دارم. واسه همین input من خیلی خیلی بیشتر از خروجیمه.

10 پسندیده