معنی کلمه fumble

خود aj میگه مترادفش میشه drop و be clumsy ولی درک درستی ازش ندارم

example, contrast two different boys, boy one and boy two. They’re both learning how to ride their bicycles and they’re both fumbling about and falling down. Boy one says ‘I keep failing and failing at this again. Maybe I can’t do this. Maybe I’m just a failure.’ Say this enough and he starts feeling like a total failure and he’s not going to continue very long.

“By two thinks differently. H

======================
این تاپیک مربوط به درس «درس اصلی» در اپلیکیشن زبانشناس است (دوره «بسته ی انگلیسی قدرت»، فصل «شکستی وجود ندارد»)

3 پسندیده

منظورش اینه هر جفتشون تلو تلو میخورن روش و میوفتن. نمیدونم واژه خوبی استفاده کردم یا نه. ولی مطمئناً همه بار های اول که سوار دوچرخه میشن این حس رو دارن. یه جورایی در شرو افتادن میشه گفت.

5 پسندیده

اشتباه کردن، کورکورانه جلو رفتن

3 پسندیده

سلام میشه این جمله رو معنی کنید
Yes, he fumbled around. He fumbled his tools. He dropped his tools. He was clumsy. He made a lot of mistakes. Watt fumbled around the second time.

1 پسندیده

سلام

بله ، او دور و بر هم رفت. او وسایل خود را قاطی کرد. وسایلش را انداخت. او دست و پا چلفتی بود. او اشتباهات زیادی مرتکب شد. وات برای دومین بار ناامید شد

1 پسندیده