20 جمله با didn't have همراه با معنی

امکانش هست برای ساخت جمله با didn’t have کمکم کنید؟ به 20 جمله با didn’t have نیاز دارم.

2 پسندیده

در انگلیسی امروزی برای سوالی کردن و منفی کردن جملات با استفاده از فعل have با این فعل مثل یک فعل معمولی رفتار می شه یعنی باید از فعل کمکی do برای سوالی کردن و منفی کردن استفاده کنیم.
کتابای قدیمی انگلیسی و گاها کتابایی که تو ایران بعد از سالها تجدید چاپ میشن ممکنه از haven’t استفاده کرده باشن ولی از نظر گرامری اشتباهه
پس در جواب باید از don’t have یا گذشته اون didn’t have استفاده بشه و حذف فعل کمکی do از نظر گرامری امروزه صحیح نیست

8 پسندیده

راهنمایتون خیلی خوب بود.ممنون

2 پسندیده

واقعا این مورد یکی از خطاهای مرگبار بوده که معلمان ما هیچوقت درستش رو به ما نگفتن. یا شایدم نمی‌دونستن.

همچین خطای فجیعی رو به خوردمون دادن و راحت هم از کنارش گذشتن. امیدوارم نسل جدید با این موارد رو به رو نشن. فک میکردن do, does, did, have, has, had کاربردی جز فعل کمکی ندارند. درحالی که اینها جدا از نقش فعل کمکی، در ذاتشون میتونن فعل اصلی هم باشن به معنی داشتن و انجام دادن.

5 پسندیده

در کتابِ basic grammar in use میگه در صورتی میشه do حذف بشه که got بعد از haven’t بیاد
مثال:
I don’t have a car
Or
I haven’t got a car

2 پسندیده

کاملاً درسته، فقط یه نکته:
Have got معمولاً تو زمان حال استفاده میشه و برای زمان گذشته و آینده باید از have استفاده کنیم، مثل:

I had got a problem. (اشتباه)
I had a problem. (صحیح)

I will have got a car tomorrow. (اشتباه)
I will have a car tomorrow. (صحیح)

منبع

3 پسندیده

ممنون از این نکته که مطرح کردید.پس در جمله ارائه شده در تاپیک بدلیل زمان آن گذشته است نمیشه بگیم
He haven’t got a cell phon

1 پسندیده

میتونیم بگیم ولی معنای این دو جمله با هم فرق میکنه.
He didn’t have a cell phone یعنی او تلفن همراه نداشت.
ولی He hasn’t got a cell phone یعنی او تلفن همراه ندارد.
در ضمن برای He/She/It از has استفاده میکنیم نه have.

3 پسندیده

تو این جمله چرا have اومده مگه سوم شخص نیست؟
مگه نباید has میومد

He didn’t have a cell phone

1 پسندیده

سلام
ببینید
از has درسته که برای سوم شخص استفاده میشه اما فقط در زمان حال
در زمان های دیگه یعنی اینده و گذشته از همون had have استفاده میشه
مثل
He didn’t have a car
He had a car
He will have a car
He hasn’t a car
Ha has a car

2 پسندیده

I didn’t have any breakfast yet.

من هنوز صبحانه نخوردم.

It was one of the first times that I didn’t have to cook lunch myself.

این یکی از اولین دفعاتی بود که مجبور نبودم خودم ناهار درست کنم.

I wanted to write a poem for all of them, but I didn’t have time.

می‌خواستم برای همه‌ی آن‌ها شعر بنویسم اما وقت نکردم.

She bought him a car, but he didn’t have a driver’s license so he couldn’t drive it anywhere.

او برایش ماشین خرید، اما گواهینامه رانندگی نداشت، بنابراین نمی‌توانست آن را جایی براند.

We didn’t have much fun.

زیاد به ما خوش نگذشت.

She advised him to see the dentist, but he said that he didn’t have enough time to do so.

او بهش توصیه کرد که به دندانپزشک مراجعه کند، اما او گفت که وقت کافی برای این کار ندارد.

I realized that even though I wanted to eat, I didn’t have enough time.

فهمیدم با اینکه می‌خواهم غذا بخورم اما وقت کافی ندارم.

She didn’t have any money, so she couldn’t go with me.

او هیچ پولی نداشت، بنابراین نمی‌توانست با من بیاید.

Tom wishes he didn’t have to help with the housework.

تام آرزو می‌کند که ای کاش مجبور نبود در کارهای خانه کمک کند.

Ken didn’t have the courage to try it again.

کن جرات نداشت دوباره آن را امتحان کند.

I didn’t have time to watch TV yesterday.

دیروز وقت نکردم تلویزیون ببینم.

I wish I didn’t have to work.

کاش مجبور نبودم کار کنم.

we didn’t have the evidence for that.

ما مدرکی برای آن نداشتیم.

Imagine if we didn’t have to rely on artificial lighting to get around at night.

تصور کنید برای تردد در شب مجبور نبودیم به نور مصنوعی وابسته باشیم.

We didn’t have any evidence whether planets like the Earth are out there.

ما هیچ مدرکی نداشتیم که آیا سیاراتی مانند زمین وجود دارند یا خیر.

Of course, they didn’t have the same mother, either.

البته آنها مادر یکسان نداشتند.

He didn’t have computers or even a calculator.

او کامپیوتر و حتی ماشین حساب نداشت.

We didn’t have the opportunity to prepare for the exam.

ما فرصت نداشتیم برای امتحان آماده شویم.

It was all so fast that she didn’t have time to think.

همه چیز آنقدر سریع بود که وقت فکر کردن نداشت.

She didn’t have time to think about that.

او فرصت فکر کردن در مورد آن را نداشت.

1 پسندیده