من چند تا از جملات این درس رو اینجا آوردم و توضیحاتی که به نظرم میرسه رو میگم، امیدوارم مفید باشه
توی دو جمله زیر کاملا مشخصه که کارهایی صورت میگیره که براشون برنامه ریزی کرده و قصد کرده و بهشون فکر کرده، بخاطر همین going to اومده:
Aron is going to quit his job as an engineer and set a world record for climbing.
He isn’t going to tell anyone where he is going.
چند جمله زیر که درواقع نقل وقایع داستان در آینده هستن و پیش بینی اون وقایع هستن، پس میتونه will بکار بره :
In the future, he will almost be killed by an avalanche while skiing.
(قطعا برای یه همچین خطری برنامه ریزی نکرده بوده)
Aron will be an experienced adventure athlete.
He won’t expect it to be dangerous.
On the first day he will hike about twenty miles into the desert when he will fall into a hole.
این مورد زیر یه نکته ای داره به نظر من :
As he falls, he is going to move a large rock that weighs 360 kilos. The rock is going to land on his arm.
اینجا قطعا برای حرکت دادن سنگ بزرگ و افتادنش روی دستش، برنامه ریزی و تصمیمی نداشته
اما چرا going to اومده ؟
چون اتفاقی که می افته به خواست و میل او هم نیست که از will استفاده کنه، و پیش آمدیه که در نتیجه ی رخداد دیگه ای ( پرت شدنش به پایین) صورت میگیره