سلام
راستش من اصلا فرصت این کار رو ندارم
ترجمه ام هم خیلی ضعیفه
سلام من هم با نهایت احترام مخالف هستم چون برگشت ذهنی از فارسی به انگلیسی روش مفید و موثری نیست
با نهایت احترام ولی من این رو قبول ندارم.تو زبان اموزی اومده وقتی کتاب میخونی چکیدش رو برای خودت با هر کلمه ای که بلدی و لپ مطلب رو ادا میکنه بگو.دوم اینکه وقتی از شما در رابطه با کتابها یا فیلم ایرانی و.محتویاتش سوال میشه جوابی نمیدید؟ایا نمیشه کتاب داستان های ایرانی روو به زبان ساده انگلیسی برگردوند.
البته نظرات همگی محترم هستن
اوه اوه خدا به دادم برسه اقا کامبیز داره مینویسه:wink:
حرف شما مثل این میمونه بگید چرا تو کنسرت شهرام شب پره اندازه کنسرت ادل مردم شرکت نمیکنن.
آقا فرزاد دو سال و خورده ایه اینجا عضو هستند. پستهای ابتدایی ایشون هم مثل شما مخاطب نداشت
میبینید که زیر پست ایشون فقط آقا ناصری پاسخ دادند. که بعد ماه ها دومین پست رو زیرش دریافت کردند. به مرور سیستم کمی جا به جا شد که تعداد لایک و… بالا رفت.
شما تازه وارد هستید و معمولا اکثر پستهاتون مشارکتی نیست و معمولا سوالیه.
از سمت دیگه تم ارسالی پست هاتون هم با سایرین فرق داره و کمی بی نظمه که خب چشم رو جذب نمیکنه.
نمونش پست آخرتون که عنوانش خیلی بلند بود.
برای اینکه مخاطب دریافت کنید باید یه سری فاکتور ها رو رعایت کنید. ( چون اعتراض کردید اینو دارم خدمتتون عرض میکنم)
نه فکر نکنم این طور باشه من قبلا پست شما رو دیده بودم ولی یادم نبود شما معرفی کردید یا کس دیگری؛ در پست هم آقا فرزاد اشاره کردند اگه قبلا معرفی نشده و این بیانگر این است که ایشون اطلاعی از پست شما نداشتند
من نظرم نفی کلی قضیه نیست؛ با توجه به شرایط تالار ؛ شاهد هستم چالشهای مفید مثل دیسکاشن؛ رایتینگ اون مشارکت در قیاس با تعداد کاربران وجود نداره که از موثرترین روشها در یادگیری زبان هست تا زمانی که ذهن به خوبی نتواند به اون fluency مقبول برسد چه بسا با کتابخوانی بر عکس تداوم فکری فارسی حاکم باشد.
اما درباره آقا آرمین عزیز.
داداش ایده خوبیه اما یه مشکلی که داره اینه که خیلی زمان میگیره.
دیروز یه ویدئویی دیدم گری ویرنرچاک که یه شخص خیلی معروف و یکی از کارآفرین های برتر آمریکاست یه مورد جالبی گفت.
گفت من اگه برای کارمندان ایمیل بنویسم 70 درصد ایمیلم رو تو تایتل خلاصه میکنم که بهشون فشار نیاد یه ایمیل رسمی و خشک بخونن. سریع ایمیل رو بتونن هضم کنن.
به این کارش گفت یکدلی
حالا میام رو بحث چالش ها. اگر بخوایم کاربرارو به مشارکت دعوت کنیم باید در وهله اول اونارو یک دل کنیم و بهشون سختی وحشتناکی وارد نکنیم.
یعنی از چالش های کوچیک شروع کنیم بعد برسیم به چیز گولاخی مثل این.
الان مثلا چالشهایی که من زدم رو دقت کنی تنها یه گوشی میخوان و یه برنامه ضبط.
ضبط میکنن و میفرستن تو تاپیک.
یا مثلا WSD هم فقط بنویس و بفرسته
ولی چالشی که شما گفتید اینجوریه که باید یه کتاب رو بخونن، بعد از فارسی به انگلیسی برگردونن. خب این خودش کلی زمان میگیره. و سخت میشه یه نفر بیاد اینو پیاده کنه. مثل همون ایمیل بلند بالا و رسمی و خشک میشه.
باید این ایده رو جور دیگه پیاده کنید که برای کاربرا یکدلی ایجاد کنه که مخاطب بگیره و مشارکت کنن.
خب بپرسید. پرسیدن عیب نیست، نداشتن عیبه. به آقای ناصری یه پی ام میزدید میگفتید لطفا براتون پاک کنه.
مشکلات همشون برای حل شدن هستند.
متوجه منظورتون نشدم انصافا
کاملا با این موضوعی که فرمودید واقفم و صد در صد قبوله.حالا بریم سر هدف اصلیم.هدفم این بود که مثل داستان های بچه گانه که کلا 1 پاراگراف بود مثل مکبث یا جوجه اردک زشت یا امثال این داستانا برگردانده بشه به انگلیسی تازه اونم به عنوان چالش که چه چیزی از این داستاهای فارسی دستگیرت شده و میتونی به انگلیسی بگی در نهایت هر داستانی که بیشترین بازخورد رو داشته باشه تبدیل به انگلیسی درست بشه و روایت بشه
این رو هم در تکمیل صحبت های کامبیز اضافه کنم که اینجا ما Cult تشکیل ندادیم و هر کسی میتونه هر سوالی خواست بپرسه و هر تاپیکی دوست داشت بذاره
اگه میبینید پست هاتون دیده نمیشه مطمئن باشید قصد و غرضی پشتش نیست و یا اینکه طوری برداشت کنید که افراد قدیمی فقط بخوان هوای خودشونو فقط داشته باشن
فقط یکم صبوری میخواد
و اینکه هدف من از حضور در تالار به شخصه کسب تجربه و همینطور کمک به کسانی که در راه اعتلای علم تلاش میکنن و به اشتراک گذاری تجربه هام هستش
نه کسب لایک و کامنت و تحسین
موفق باشید
متن اصلی ویرایش شد.و یک داستان کوتاه بهش اضافه شده فقط همین
من نظرم اینه:
میشه گفت یه نمونه لتس تاک ولی ورژن نوشتاریش
مثلا Let’s write
هر چی خوندی رو بیا دربارش بنویس. ( فارسی یا انگلیسی)
چطوره؟
اینجوری حق انتخاب میدیم به مخاطب، و زبان هر چی دوست داشت مینویسه.
وقتی قراره زبانی رو بخونیم اون زبان رو باید با ساختار خودش خوند. وقتی بخوایم از فارسی به انگلیسی برگردونیم گاهی به ساختارهایی عجیب و غریب برمیخوریم که آدم مغزش هنگ میکنه. الان سطح اعضا در حدی نیست که بخوان ترجمهی فارسی به انگلیسی انجام بدن. اونایی هم که این توانایی رو دارن، متاسفانه وقتشو ندارند.
مورد دیگه اینکه این روش خیلی خیلی وقته منسوخ شده، همون روشی که ما رو توی دبیرستان بدبخت کرد یعنی GTM. و سوای اینها این چالش همونطور که آقا کامبیز گفتن وقت و انرژی زیادی از مخاطب میگیره، مخاطبی که کارش گوش دادنه اگه بخواد همچین کاری انجام بده دیگه وقتی برای گوش دادن نمیمونه و از پروسهی لسینینگش عقب میمونه.
و مورد مهمتر که باعث میشه من صد در صد با این ایده مخالف باشم اینه که وقتی زبانآموز میشینه به ترجمهی فارسی به انگلیسی با ساختارهایی رو به رو میشه که نمیدونه چطور اینا رو برگردونه به انگلیسی، و با خودش فکر میکنه من باید اینا رو بلد باشم. چرا بلد نیستم. چرا نمیدونم فلان ساختار چطوره؟ این زبانآموز شاید وقت حرف زدن راحت این ساختار رو به کار ببره اما توی ترجمه براش مانوس نیست. و این باعث میشه اعتماد به نفس و انگیزهی زبانآموز رو به زوال بره. زبانآموزی که مدتهاست تلاش میکنه تو این پروسه بمونه یهو به یه مانع برمیخوره که نمیدونه چطور از روش رد بشه.
مورد آخر هم من اصلا وقتی برای این کار ندارم.
البته اگه داستان کوتاه انگلیسی باشه و بخوایم نقد و بررسی کنیم توی تالار، هستم. قبلا هم پیشنهاد این کارو داده بودم و یه داستان رو معرفی کردم که متاسفانه فقط آقا کامبیز مشارکت کردند.
اصلا اینطور نیست. من خودم مدت زیادی توی تالار بودم و هیچکس هم منو نمیشناخت. فقط مقالات و مطالب دیگران رو میخوندم تا کم کم با اعضا آشنا شدم.
هرکسی هم هر مطلبی بذاره که به دردم بخوره هم لایک میکنم هم فیدبک میدم. مهم نیست که صاحب پست کی باشه
خب اشتباهتون اینجاست که دارید میگید ساختاری.من اصلا به ساختار و ترجمه فارسی به انگلیسی کار ندارم.من میگم برگردان که منظورم دیدگاه و چیزهایی که شما میتونی به انگلیسی بگی.
فرض کن من یه فرد خارجیم.حالا به سوالام جواب بده. خب شما بگو امروز چیکار کردی؟ایا میتونی به انگلیسی بگی؟
شما بگو امروز چه کتابی خوندی به زبان فارسی؟ ایا میتونی محتواش رو برام توضیح بدی؟
حالا متوجه شدید منظورم چیه؟
وقتی میگم برگردان یعنی این.بعدشم کی گفته کتابهای چندید صفحه ای. منظور من کتابهای ساده و حتی داستانهای یک پاراگرافی بود.مثل انشا های دوران مدرسه منتها به زبان انگلیسی
خب به جاش بهتر نیست یه داستان انگلیسی بخونه و نظر بده درموردش؟ چون هم ریدینگو پوشش میده هم رایتینگ. هم اینکه میتونه بیاد درموردش حرف بزنه.
کتاب فارسی باشه باز باید به مغزش خیلی فشار بیاره که اون محتوایی رو که ازش گرفته برگردونه به انگلیسی. این روش شاید برا کسی که بخواد مترجمی حرفهای بشه کاربرد داره.
اینارم بذاریم کنار، وقت و انرژی زیادی از مخاطب میگیره.
این نظر کلی من بود.
خب الان هم چالش WSD داریم که یه چیزی شبیه همینه. چالشها زیاد هستند و من خودم بعضیها رو اصلا نمیرسم شرکت کنم. بهتره چالشهای مشابه رو تو یه چالش جمع کرد.