اصطلاحات کاربردی انگلیسی

سلام من هم میخوام چند اصطلاح باحال رو بهتون بگم که کاربردیه:

give me car:سوار ماشینم شو

Let me do my job:بذار کارمو بکنم!

Follow me:دنبالم بیا

Leave me alone:تنهام بذار

بازهم چیزای خوب پیدا کردم میفرستم براتون😊

10 پسندیده

درمورد این مطمئنید. من تابه‌حال همچین چیزی به این معنی نه دیدم و نه شنیدم

4 پسندیده

تو فیلم priesoner این دیالوگ رو شنیدم

1 پسندیده

فک کنم get in my car باشه

7 پسندیده

یدونه هم من بگم بهتون :grin:
اگه رفتی جایی به یکی میخوای بگی بیا دنبالم منو بردار ببر .
میگی : pick me up

8 پسندیده

اصطلاحات ریاضی و نمادها:

Plus sign جمع +
Minus sign علامت تفریق
Times Sign علامت ضرب X
division sign ( obelus) تقسیم ÷
equal مساوی =
strict inequality کمتر از >
strict inequality بیشتر از <
inequality کمتر و یا مساوی ≥
inequality بیشتر و یا مساوی ≤
Power توان *
Square root جذر √
Percent درصد %
lemniscate بی نهایت
sigma سیگما ∑
probability function احتمال (P(A
braces آکلاد {}
bracket براکت []
function of تابع (F(x
similarity تشابه (~ )
limit حد Lim
union اجتماع A ∪ B
intersection اشتراک A ∩ B
single vertical bar قدر مطلق
Addition عمل جمع کردن +
Subtraction عمل تفریق کردن –
Multiplication عمل ضرب کردن X
Division عمل تقسیم کردن ÷
degree درجه °
Angel زاویه Â
Right Angle زاویه قائمه یا ۹۰ درجه
pi constant عدد پی π
decimal point ممیز /
standard deviation) انحراف معیار σ
integer اعدادصحیح Z
natural numbers اعداد طبیعی N
prime number اعداد اول p>1
average میانگین X

برخی از مهمترین اصطلاحات ریاضی به زبان انگلیسی

۱- وجه : Face

۲- دکارتی : Cartesian

۳- مختلط :Complex

۴- قدرمطلق : Absolute value

۵- راس : Vertex

۶- ضریب : Coefficient

۷- ریاضیات =mathematics

۸- اعداد صحیح =integers

۹- اعداد صحیح مثبت =positive integers

۱۰- اعداد صحیح منفی =negative integers

۱۱- اعداد فرد =odd numbers

۱۲- اعداد زوج =even numbers

۱۳- صورت کسر =numerator

۱۴- مخرج کسر =denominator

۱۵- اعمال ریاضی =math operations

۱۶- اضافه کردن =add

۱۷- تفریق کردن =subtract

۱۸- ضرب کردن =multiply

۱۹- تقسیم کردن =divide

۲۰- حاصل جمع =sum

۲۱- حاصل تفریق =difference

۲۲- حاصل ضرب =product

۲۳- حاصل تقسیم =quotient

۲۴- مساله ریاضی =a math problem

۲۵- مسائل لغوی =word problem

۲۶- متغیر =variable

۲۷- معادله =equation

۲۸- حل.راه حل =solution

۲۹- نمودار.گراف =graph

۳۰- جبر =algebra

۳۱- هندسه =geometry

۳۲- مثلثات =trigonometry

۳۳- حساب =calculus

۳۴- پاره خط =line segment

۳۵- نقطه پایان =endpoint

۳۶- خط راست =straight line

۳۷- خط منحنی =curved line

۳۸- خط عمودی =perpendicular lines

۳۹- خطوط متوازی =parallel lines

۴۰- زاویه۹۰درجه/قائمه =right angle/90 angle

۴۱- زاویه منفرجه =obtuse angle

۴۲- زاویه حاده =acute angle

۴۳- مستطیل =rectangle

۴۴- مربع =square

۴۵- ضربدری =diagonal

۴۶- مثلث =triangle

۴۷- متوازی الاضلاع =parallelogram

۴۸- دایره =circle

۴۹- شعاع دایره =radius

۵۰- محیط دایره =circumference

۵۱- قطر دایره =diameter

۵۲- احجام هندسی =geometric solids

۵۳- مکعب =cube

۵۴- هرم =pyramid

۵۵- مخروط =cone

۵۶- محیط =perimeter

۵۷- رویه =face

۵۸- استوانه =cylinder

۵۹- کره =sphere

۶۰- پایه =base

۶۱- کسرها =fractions

۶۲- اندازه گیری =measuring

۶۳- مساحت و حجم =area and volume

۶۴- به اضافه =plus

۶۵- منهای =minus

۶۶- خطوط =lines

۶۷- زاویه =angles

۶۸- ۱۵ ضلعی= ۱۵ gon

۶۹- نابرابری آبل = abel inequality

۷۰- مشتقات = aberrational

۷۱- فرمول جمع جزئی آبل = abel partial summation formula

۷۲- میانگین = average

۷۳- اعداد اول = prime number

۷۴- اعداد طبیعی = natural numbers

۷۵- عدد پی = pi constant

۷۶- حد = limit

۷۷- اجتماع = union

۷۸- احتمال = probability function

۷۹- مشتق گیری = differentiation

۸۰- توان = exponentiation

۸۱- ماتریس = matrix

۸۲- هندسه کروی = spherical geometry

۸۳- اعداد گویا/ اعداد نسبی = rational number

۸۴- شاخص = index

۸۵- ضرب خارجی یا ضرب برداری = cross product / vector product

۸۶- دستگاه مختصات = coordinate system

۸۷- رادیان = radian

۸۸- – قدر یا اندازه = magnitude

۸۹- متوازی الاضلاع = parallelogram

۹۰- وتر مثلث قائم الزاویه = hypotenuse

4 پسندیده

سلام فوق العاده است…

این مگه loop نمیشه؟
هر دوشو میگن؟!

1 پسندیده

سلام وقت بخیر :tulip::blossom::sunflower::hibiscus::hibiscus::rose::cherry_blossom::bouquet:والا در ریاضیات و جبر و گسسته که در ۳سال دبیرستان خواندم بهش همین میگفتیم. :thinking::thinking::thinking::thinking::thinking::cherry_blossom::bouquet::tulip::blossom::hibiscus::hibiscus:

2 پسندیده

معنی این کلمه میشه: حلقه، انحنا (تمام معانیش روی همین ریشه چرخش داره.) :bouquet::tulip::blossom::rose::rose::hibiscus::blossom::tulip:

1 پسندیده