فکت یک کلمهی انگلیسی بهمعنای حقیقت، واقعیت و شواهد است. فکت آوردن هم یک اصطلاح مندرآوری ترکیبی از فارسی و انگلیسی است به این معنا که شما برای اثبات حرف خودتان شواهدی ارائه کنید. در ادامه در مورد این کلمهی پرکاربرد انگلیسی بیشتر بخوانید و چند اصطلاح جذاب هم با این کلمه یاد میگیرید.
فکت یعنی چه؟
احتمالا در شبکههای اجتماعی یا گفتوگوهای روزمره این کلمه را شنیدهاید و برایتان سوال شده که فکت به چه معناست؟ این کلمه در انگلیسی کاربردهای زیادی دارد و در چند اصطلاح رایج و پرکاربرد هم از آن استفاده میشود که بد نیست آنها را بدانید.
کلمهی fact در جایگاه اسم در جمله به کار میرود و ممکن است یکی از ۵ معنی زیر را داشته باشد:
۱. یک رویداد یا اتفاقی که افتاده یا چیزی که وجود دارد. بهخصوص در مورد مطلبی که شواهد و اطلاعاتی وجود دارد.
I don’t know all the facts about the case.
من تمام حقایق را در مورد این پرونده نمیدانم.
۲. معنی دوم این کلمه حقایقی است که از طریق مشاهده و تجربه کردن میتوانید آن را تایید یا تصدیق کنید.
No decision will be made until we know all the facts.
تا زمانی که همهی حقایق را ندانیم، تصمیمی گرفته نخواهد شد.
۳. معنی سوم آن «بخشی از اطلاعات» است. معمولا در مورد پروندههای قانونی از این مورد استفاده میکنند.
Get me all the facts of this case.
تمام حقایق این پرونده را برای من بیاورید.
۴. کاربرد بعدی کلمه در مباحث قانونی است و معمولا به شکل جمع استفاده میشود. در این صورت معنایی شبیه حقایق پرونده و اطلاعات پرونده دارد.
۵. در فلسفه به گزارهای میگویند که ممکن است درست یا نادرست باشد، برخلاف یک بیانیهی ارزیابی.
در ادامه چند مورد از کاربردهای این کلمه را در جمله ببینید:
I’m not angry that you took my car - it’s just the fact that you didn’t ask me first.
من از اینکه ماشینم را گرفتی عصبانی نیستم – حقیقتش ناراحتم که اول از من نپرسیدی.
He knew for a fact that Natalie was lying.
او به درستی میدانست که ناتالی دروغ میگوید.
It’s sometimes hard to separate fact from fiction.
گاهی اوقات تفکیک واقعیت از تخیل دشوار است.
Facts are pieces of information that can be discovered.
حقایق، اطلاعاتی هستند که میتوان آنها را کشف کرد.
The lorries always left at night when there were few witnesses around to record the fact.
کامیونها همیشه شبها میرفتند، در حالی که شاهدان کمی در اطراف بودند تا این واقعیت را ثبت کنند.
اصطلاحات کاربردی با کلمهی fact
این کلمه را در اصطلاحات متعددی میشنوید که کاربرد زیادی دارند و در زندگی روزمره و از رسانهها زیاد آنها را میشنوید. در ادامه چند نمونه از این اصطلاحات را ببینید:
اصطلاح as a matter of fact
این اصطلاح را میتوان «در واقع» ترجمه کرد. از این اصطلاح برای تاکید کردن روی مطلبی که میگویید استفاده میکنید یا برای اینکه نشان دهید مطلبی که میگویید مخالف یا متفاوت با آن چیزی است که قبلا وجود داشته است.
I don’t work. In fact (as a matter of fact), I’ve never had a job.
من کار نمیکنم. در واقع من هرگز شغلی نداشتهام.
اصطلاح a fact of life
این اصطلاح به معنی حقیقت زندگی به حقایقی اشاره دارد که معمولا ناخوشایند هستند و نمیتوان در زندگی از آنها اجتناب کرد. مثلا از دست دادن عزیزان، یکی از حقایقی است که نمیتوان با آن جنگید.
Going bald is just a fact of life.
کچل شدن یکی از حقایق زندگی است.
اصطلاح facts and figures
این اصطلاح در مجموع یعنی اطلاعات دقیق و همراه با جزئیات.
We are getting some facts and figures together and we will then have a full board meeting.
ما در حال جمعآوری برخی از اطلاعات دقیق با هم هستیم و سپس یک جلسه با کل هیئت مدیره خواهیم داشت.
اصطلاح the facts of life
این اصطلاح تقریبا شبیه a fact of life است ولی کاربرد و معنی متفاوتی دارد و ممکن است شما را به اشتباه بیاندازد. برای ترجمهی این اصطلاح باید به محتوایی که در آن مورد استفاده قرار گرفته دقت کنید چون معنای اصلی آن با معنای ظاهری اصطلاح بسیار تفاوت دارد. معمولا برای اشاره به جزییاتی در مورد روابط جنسی و نحوهی شکلگیری فرزند که معمولا از بچهها پنهان میشود، میگویند.
He decided to have a talk with his son about the facts of life.
او تصمیم گرفت با پسرش درباره روابط جنسی صحبت کند.
عبارت In fact
به عبارتهایی شبیه این در زبان انگلیسی discourse marker یا نشانگر گفتمان یا نقشنمای کلامی میگویند. از این عبارت برای اضافه کردن اطلاعات جزیی و دقیق به آنچه که قبلا گفته شده استفاده میکنند.
Did she pass her driving test?
Yes, she did; in fact, she’s now taking an advanced driving test.
آیا او در آزمون رانندگی خود موفق شد؟
بله موفق شد؛ در واقع، او اکنون در آزمون پیشرفته رانندگی شرکت میکند.
عبارت In fact معمولا در ابتدای یک عبارت قرار میگیرد اما در گفتوگوی غیررسمی ممکن است در انتهای عبارت هم قرار بگیرد. مثال:
The holiday was really disappointing – a complete disaster, in fact. It just rained all the time.
تعطیلات واقعاً ناامید کننده بود - در واقع یک فاجعه کامل. دائم باران میبارید.
از دیگر نشانگرهای گفتمان که معنی مشابهی دارند میتوان به این موارد اشاره کرد:
in actual fact
as a matter of fact
in point of fact
actually
in truth.
فکت آوردن یعنی چه؟
با توجه به معنی این کلمه میتوانید متوجه شوید که فکت آوردن یعنی برای حرفی که میزنید شواهدی ارائه کنید یا اینکه اطلاعات جزئی و دقیق در مورد چیزی که میگویید ارائه کنید.