به صورت جدا نمیشه دانلود کرد. باید مجموعه پاور انگلیش رو دانلود کنید اونجا هستش.
هر چند میشه خودمونم آپ کنیم. فرصت شد تو تالار آپ میکنم.
سلام آقا محسن.
دقیقا این بخش صحبتتون پاسخ همون گیجی شماست. trail، tale و… درسته شبیه هم هستند ولی اگه در جمله یا متن و داستان دیده بشن کاملا تفاوتشون ملموسه. اگه تک واژه بخواید یاد بگیرید نمیتونید آموزش ببینید و گیج میشید.
پس حتما اگه میخواید واژه ای وارد لایتنر کنید یک مثال خوب پیدا کنید واسش و اون رو در لایتنر قرار بدید
کاملا با شما موافقم.تا برنامه کاربردی ننویسی برنامه نویس محسوب نمیشوید.اینقدر استاد دیدم تو پروژه جلوی دانشجو کم آورده.یه دوره سخت افزار با بقیه کشورها داشتم.جونم بالا اومد نتونستم از ترس یه کلمه حرف بزنم.504لغت رو حفظ بودم.تا اینکه سر صبحونه یکی از هندیها داشت نون رو با قیچی گرد میبرید.همه تعجب کردن یکی از بچه ها گفت آخه نونهای اینا کوچیک و لقمه ای هست.دوستم گفت حداقل از یه قیچی دیگه استفاده می کردی من صبح با این سیبیلام رو کوتاه کردم.چنان منفجر شدیم که ترسمون ریخت وتازه فهمیدیم بقیه هم مثل خودمون تو حرف زدن غلط غلوط هم دارن.البته بجز یکی از استادا که انگلیس بود.حتما تو یه گروه با اعضا خارجی عضو بشید.اینجوری بار احساسی وجایگاه هر کلمه دقیقا دستتون میاد
سلام اقا کامبیز ممنون بابت زحماتتون و پاسخهای عالیتون. میخواستم سوال کنم. من دارم داستانهای کودکانه میخونم دوهفته شروع کردم بعد از اینکه درس رو کاملا متوجه شدم بعداز چنبار گوش دادن در مرحله اخر قبل بازگویی داستانو بازنویسی میکنم رو کاغذ منتها ازروی متن فارسی میبینم به انگلیسی ترجمه میکنم ایا این روشم درسته که فارسیو به انگلیسی تبدیل میکنم یا بهتره داستانو تو ذهنم مرور کنم و به انگلیسی بنویسم؟
برگردوندن فارسی به انگلیسی از نظر من خسته کننده و زمان گیره. در دراز مدت هم اذیتتون میکنه
اگه میخواید داستان رو بازگو کنید یا بازنوشت از نظر من کمک کنندست
مثلا داستان رو سعی کنید از حفظ بنویسید
نوشتن برای حفظ شدن کمک کنندست. وقتی سطحم پایین بود معمولا عباراتی ک بلد نبودم رو مینوشتم.
البته مرور نمیشد کنم چون تنبل بودم. با این حال باز مشکلی نیس از نظرم. حتی فقط بنویسید و مرور هم نکنید میتونه ذهنتون رو درگیر لغت کنه که خوبه
البته این هم بگم زیاد ننویسید. سعی کنید بیشتر زمانتون رو به گوش دادن بپردازید مخصوصاً در سطوح پایین
چرا که ۱. زمان و انرژی کمتری میگیره
۲. تکرار در شنیدن آسون تره
۳. تلفظ هارو بهتر یاد میگیرید
۴. مغز آنالیزی نمیشه چرا که فایلهای صوتی سریع تر هستند پس مجبوره اونم سریع بفهمه
بله من متنو زیاد گوش میدم و کاملا هم متوجه میشم همون دفعات اول ولی باز به فرموده شما چندین بار بیشتر گوش میدم منتها واسه اینکه مکالمم قوی بشه و بتونم صحبت کنم و راحت بتونم اون درسو خلاصه تعریف کنم واسه خودم چکار باید بکنمتوی هر درس؟ من احساس میکنم زیاد که مرور میکنم انگار جملاتو دارم حفظ میکنم و یکجور تقلب میشه یعنی منظورم فلبداعه نمیگم چون حفظ شدم میتونم داستانو تعریف کنم
اگر در سطوح پایین هستید بداهه زوده. حفظ هم مشکلی نداره. من خیلی از دروس قبلی رو حفظ کردم
اگه حفظ کردن شما غیر عمدیه پس میشه یادگیری
اگه طوطی وار یا عمدیه میشه رفع تکلیف
پس اگه با تکرار ها یه درس رو حفظ کردید بدون اینکه بخواید هیچ مشکلی نداره و خیلی هم خوبه
من لغت هایی که توی مجموعه ای که دارم مطالعه میکنم رو روی فلش کارت های رنگی مینویسم و میچسبونم به در کمد اتاقم(یه جایی که خیلی توی دیدم هست)،اصلا سعی نمیکنم حفظشون کنم،فقط تا زمانی که اون دوره تموم میشه لغتای دشوارش هم جلوی چشممه،وقتی مدام اونارو میبینم و دوره رو مطالعه میکنم،میبینم که خود به خود دیگه خیلی راحت متوجه میشم همه ی درس رو و بدون فکر کردن میتونم اون لغات رو بخاطر بیارم.
نمیدونم چقدر موافق باشین با این شیوه،البته که یادگیری برای هرکس متفاوته ولی تا حالا این روش برای من جواب داده:rose:
سلام دوستان. از اونجایی که آلمانی رو از صفر و با روش TPRS دارم میخونم، تجربیاتمو در این زمینه هرجا که لازم باشه در اختیارتون میذارم.
برا یادگیری لغات اومدم یه روشی رو برا خودم آزمایش کردم ببینم آیا صرف لغت خوندن جوابگوه یا نه.
برا این کار دو تا درس رو انتخاب کردم، یکیشون رو با همین روش بالا خوندم یعنی داستان و بخش پرسش و پاسخ رو مرتب گوش دادم.
درس دیگه رو بدون اینکه بخونم، لغاتش رو توی لایتنر یادداشت کردم که مرور بکنم.
در روش اول ناخودگاه و حتی بدون مرور، لغات توی ذهنم تثبیت شده بود و هرجایی لغات مورد نظر رو میدیدم فوری معنی و کاربردش رو حدس میزدم و توی جملات جدید هم نیازی به دیکشنری نداشتم برا پیدا کردن معنی.
اما در روش دوم، هنوز لغات توی خونهی اول لایتنرم بود. اصلا تو ذهنم فرو نمیرفت.
همین درس رو که لغاتش رو برده بودم داخل لایتنر اومدم به روش TPRS خوندم. همون لغات ناآشنا رو خیلی راحت و بدون هیچ فشار اضافی یاد گرفتم.
ولی در حد سلام و احوالپرسی، قیمت و آدرس پرسیدن بلد بودم.
کمی هم با شباهت فعلها با انگلیسی آشنا بودم مثلا tanzen که میشه همون dance یا trinken به معنی drink.
ولی نوشتار رو اصلا نخوندم. فقط تو مینیستوریها میبینم و از رو تلفظها خودم تشخیص میدم که ترکیبهای خاصی چه صداهایی دارن.
آقایی که روش تکنیک سایه رو معرفی کرده بود کارش دقیقا مثل شما بود
بدون اینکه از زبان دومی که داره یاد میگیره اطلاعات خاصی داشته باشه ی صفحه ترجمه داشته ی صفحه متن اصلی بعد اول از طریق ترجمه تک تک کلمات رو متوجه میشده و بعد میرفته سراغ متن اصلی
همون موقع من برام سوال شده بود که مثلا معنی کلمه رو اشتباه متوجه نمیشده؟ مثلا ما تو فارسی موقع ترجمه فعل رو میبریم آخر جمله یا اسم و صفت رو برعکسش میکنیم تو ترجمه( مثلا دختر خوشگل به جای خوشگل دختر تو ترجمه beautiful girl)
اینجا احساس میکردم که دونستن معنی مثلا خوشگل و دختر در اینجا لازم بوده
تا تجربه ای که شما مطرح کردی رو دیدم، الان این اشتباه واسه شما پیش نمیاد؟
یکی دیگه هم تکنیک tprsبرای کلماتی که قابلیت اجرا ندارن رو چطور اجرا میکنی؟
پیشاپیش ممنونم
شباهت زیادی بین آلمانی و انگلیسی هست. بحث لغات سادهترین بخش آلمانیه چون آلمانی جزء زبانهاییه که حالت (dative, nominative و…) داره و برا اینها آرتیکلهای مختلف داره و بیشتر سختیش برا من تو این موارده. به خود اون آقا هم ایمیل دادم که اینها رو آیا لازمه بخونم که ایشون گفت فعلا لازم نیست اینارو بخونی و به مرور و با تکرار باهاش آشنا میشی.
در مورد ترجمه هم تا الان که مشکلی پیش نیومده چون کلمات مدام توی داستانها تکرار میشن. البته اینو من برا زبانی میگم که خیلی شبیه به انگلیسیه.
بیشترین مشکل من با قیدها بوده. و کم بهشون برخوردم و ساختار عجیب غریبی داشته. با این وجود دنبالش نرفتم و میخوام در طول پروسه به ساختارش برسم.
ولی کسی که بخواد فارسی یاد بگیره قطعا کارش بسیار سخت خواهد بود چرا که اصلا سیستم نوشتارش فرق میکنه و ساختار متفاوتتری هم داره.
من اینها رو ول میکنم تا به گستردهخوانی برسم.
پیشرفتمو به صورت اپسیلونی حس میکنم و همین باعث میشه وفادار باشم به این روش. تا ببینم به کجا میرسونم