معنی : هر چه، هر چه، انچه، هر انچه، ابدا، هر قدر معانی دیگر: هر چه که، آنچه که، هر چیز که، هرآنچه که، (برای تاکید - از what قوی تر است) پس چی، آخر چه، هر گونه، هر نوع، هر کس، هر که، آن کس که، هیچگونه، اصلا، (شعر قدیم: whate’er می نوشتند)، (شعر قدیم: whateer می نوشتند)
ضمیر ( pronoun )
• (1) تعریف: anything or everything that.
- Take whatever you like.
[ترجمه A.A ] هر چی دوست داری بردار
2|1
[ترجمه ترگمان ] هر چی دوست داری بردار
[ترجمه گوگل ] نگاهی به هر چیزی که دوست داری
[ترجمه شما ] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: no matter what.
- Whatever happens, you can count on me.
[ترجمه مم ] هر چه اتفاق می افتد، می توانیدروی من حساب کنید.
4|0
[ترجمه ترگمان ] هر اتفاقی که بیفته میتونی روی من حساب کنی
[ترجمه گوگل ] هر چه اتفاق می افتد، می توانید بر من حساب کنید
[ترجمه شما ] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: any or only one of several specified or unspecified items; anything else.
- napkins, cups, plates, or whatever
[ترجمه ترگمان ] دستمال سفره، فنجان های، بشقاب یا هر چیز دیگر،
[ترجمه گوگل ] دستمال سفره، فنجان، بشقاب، یا هر چیز دیگری
[ترجمه شما ] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: which thing; what.
- Whatever shall we do?
[ترجمه ترگمان ] حالا باید چکار کنیم؟
[ترجمه گوگل ] چه کاری باید انجام دهیم؟
[ترجمه شما ] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: of any kind, number, or amount.
- Whatever clothes you need I will give you.
[ترجمه ترگمان ] هر لباسی که بخوای بهت میدم
[ترجمه گوگل ] هر آنچه را که لازم دارید، به شما بدهم
[ترجمه شما ] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: all of.
- It will take whatever energy we have left to finish on time.
[ترجمه A.A ] هرمقدار انرژی برداشت شود ما قول نداده ایم کار سروقت تمام شود
0|0
[ترجمه ترگمان ] این کار هر نیرویی را که برای رسیدن به آن جا گذاشته باشیم به دست خواهد آورد
[ترجمه گوگل ] این انرژی را که ما برای گذر زمان به پایان رسانده ایم، خواهیم گرفت
[ترجمه شما ] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: of any kind.
- No sweets whatever are allowed on this diet.
[ترجمه ترگمان ] در این رژیم غذایی که اجازه داده می شود، شیرینی وجود ندارد
[ترجمه گوگل ] هیچ شیرینی در این رژیم مجاز نیست
[ترجمه شما ] ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
- whatever action the government takes will affect me individually
هر اقدامی که دولت انجام بدهد شخصا مرا تحت تاءثیر قرار خواهد داد.
- whatever did she mean by that?
آخر منظورش از آن (عمل یا حرف) چه بود؟
- whatever god wills no man can change
آنچه را که خداوند مقدر کرده است هیچ بشری نمی تواند عوض کند.
- whatever is willed strongly will be achieved
آنچه که سخت اراده شود انجام خواهد یافت.
- whatever man told you that, it is not true
راوی هر کس که می خواهد باشد،این حرف صحت ندارد.
- whatever position you assume, she will take the converse position
هر موضعی که اتخاذ کنی او موضع عکس آن را انتخاب می کند.
- whatever works best
هرچه بهتر (بیشتر) به درد بخورد (به کار آید).
- whatever you do, you’ll be caught in the middle
هر کاری بکنی در مخمصه خواهی بود.
- take whatever you want!
هر چی دلت می خواد ور دار!
- (or) whatever
(عامیانه) و غیره،(یا) هر چیز دیگر
- he botches whatever he puts his hand to
به هرچه دست می زند بد از آب در می آید.
- she lost whatever she had
هر چه داشت از دست داد.
- resign yourself to whatever god ordains!
به آنچه که خداوند مشیت می کند تسلیم شو!
- he will disagree with whatever i say
او با هرچیزی که من بگویم مخالفت خواهد کرد.
- i have no plans whatever
اصلا نقشه ای ندارم.
- salt is added to whatever spoils . . .
هر چه بگندد نمکش می زنند . . .
- i asked him to make whatever repairs are needed
از او خواستم که هر گونه تعمیرات لازم را انجام بدهد.
- there can be no doubt whatever about it
هیچ گونه شکی در آن مورد وجود ندارد.
- she indulged the sick child in whatever he wished to eat
او هرچه که بچه ی مریض می خواست بخورد به او می داد.
- as the case may be (or whatever the case may be)
در هر صورت،در هر حال،به هر وجه
- you can use a pencil, pen (or) whatever
می توانید از مداد یا قلم و غیره استفاده کنید.
- those phrases that can be twisted to mean whatever governments want
آن عباراتی که می توان آنها را طوری پیچاند که معنی دلخواه دولت ها را برسانند
- Wherever you go, whatever you do, I will be right here waiting for you.
[ترجمه ترگمان ]هر جا که بری، هر کاری که بکنی، من همینجا منتظرت می مونم
[ترجمه گوگل ]در هر کجا که بروید، هر کاری که انجام می دهید، من در اینجا برای شما انتظار دارم
[ترجمه شما ] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We shall never leave you, whatever befalls.
[ترجمه ترگمان ]ما هرگز تو را ترک نخواهیم کرد، هر اتفاقی که رخ دهد
[ترجمه گوگل ]ما هرگز شما را ترک نخواهیم کرد
[ترجمه شما ] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We will accept ultimate responsibility for whatever happens.
[ترجمه ترگمان ]ما مسئولیت نهایی هر آنچه که رخ می دهد را می پذیریم
[ترجمه گوگل ]ما مسئولیت نهایی را برای هر اتفاق می پذیریم
[ترجمه شما ] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Whatever his shortcomings as a husband, he was a good father to his children.
[ترجمه ترگمان ]به هر حال این نقطه ضعف او به عنوان یک شوهر، پدر خوبی برای فرزندانش بود
[ترجمه گوگل ]هرچه کمبود او به عنوان یک شوهر بود، او پدر خوبی برای فرزندانش بود
[ترجمه شما ] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Whatever you do, try your best.
[ترجمه ترگمان ]هر کاری می کنی، سعی خودت رو بکن
[ترجمه گوگل ]هر آنچه را که انجام می دهید، بهترین را امتحان کنید
[ترجمه شما ] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I’ll try to do whatever is right.
[ترجمه ترگمان ]سعی می کنم هر کاری را که درست است انجام دهم
[ترجمه گوگل ]من سعی خواهم کرد که درستی انجام دهم
[ترجمه شما ] ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف
هر چه (صفت)
whatever
هر چه (ضمیر)
whatsoever, what, whatever
انچه (ضمیر)
what, whatever
هر انچه (ضمیر)
whatever
ابدا (قید)
nowhere near, nohow, aught, never, nowise, anywise, no, not at all, eternally, whatever
هر قدر (حرف ربط)
howsoever, whatsoever, whatever
تخصصی
whatever
[ریاضیات] بدون توجه به، اگر، هر چه باشد، هر چه، هر آنچه، اصلا، هر، دلخواه، هر قدر
whatever process
[ریاضیات] هر پردازشی