ببین ، خودتون اصرار میکنید
کتاب چهارم نیم ساعت دیگه تموم میشه
اصلا هم قیافه ام الان این شکلی نیست
کاملا این شکلیم
آره . دقیقا
من الان به سختی میفهمم چی میگن بعضیاشون
امیدوارم همیشه همینطوری باشید
مثل وقتی که داری سریالی که از دوستت گرفتی میبینی ، یهو نصف سیزن نیست و اینترنت هم نداری
دوستان گرامی و فرهیخته ام الان مکالمات شما رو خوندم. به نظرم خیلی حاوی نکات مهمی بود که قطعا سوال ذهنی خیلی از زبان آموزاس. دمتون گرم استفاده کردیم.
اگر تمایل دارید مجموع این مکالمات رو تاپیک جداگانه بیارید تا همه استفاده کنن. ممکنه خیلیا اینجا سر نزنن یا قاطی چت و اسکرین ها محو شه.
بازم سپاس
سلام . خواهش میکنم
من که فقط سوال پرسیدم
زحمت راهنمایی رو استاد پری خانم کشیدن
البته سوال اصلی که منجر به بحث شد رو هم آقای @firo744 پرسیدن
خیلی خوبه به نظرم
من پیام های پری خانوم رو نشانک گذاشتم که گم نکنم
واقعا بحث مفیدی بود
پیشنهاد شما هم خیلی خوبه
خب میزنید آیا؟ یا برم پا لپ تاپ خودم دست به کار شم
چه امکاناتی داره تالار
من دقت نکرده بودم . مرسی
بالاخره مجربی گفتن ، استادی گفتن
قیچی هم که دارید همگی
خب پس با ذکر صلوات میریم که قیچی انتقال رو بزنیم . من برم لپ تاپ رو onکنم
چشمتون روشن تازه میخواستم اون کلمهی استاد رو حذف کنم، بعد گفتم این تجاوز به حریم خصوصیه
آقا مهران آیا شما فَنِ بارسلونا و رئال نیستین که در این تایم در تالار حضور دارید؟
من فن زبانشناسم
سلام . فَنِ بارسلونا بودم جوونیام
چند ساله که تلویزیون نگاه نمیکنم و همچنین فوتبال
الانم دارم آماده میشم برم تو bed
چکار خوبی میکنید. منم از کنکور سراسری دیگه یادم نمیاد ۱ ساعت کامل جلو تلویزیون نشسته باشم
بسیار عالی
منم خدا قسمت کنه میرم فیلم ببینم
شبتون بخیر باشه
ممنون ، شب شما هم خوش
سلام. ظهر سرد همگی به خیر و سرشار از حس خوب
دیروز و امروز خیلی دنبال یه کتاب خوب در سطح خودم می گشتم…حتی ویدیوهای زیبوک رو هم نگاه کردمو کمی
بالاخره امروز خوندن کتاب چرخش پیچ/ The Turn of the Screw از مجموعه کتاب های خیلی ساده یک ساعتی رو مطالعه کردم. …عنوان خوبی انتخاب نشده…فکر می کنم باید تغییرش بدم به اگر عنوان انگلیسی کتاب همونی باشه که ذکر کردم!
اصطلاح turn the screw یا tighten the screw به معنای افزایش فشار هست و یا عملی که یه اوضاع بد رو بدتر می کنه؛ به خصوص اونی که کسی رو وادار می کنه کاری رو انجام بده
به نظرتون عنوان “سخت تر شدن اوضاع” که تو ویکی پدیا براش گذاشتن، مناسب نیست؟ اگه پیشنهادی دارید بفرمایید تا تغییر نام بدیم عنوان این مجموعه رو…متشکرم
ماجرای این داستان: زنی که به عنوان معلم سرخونه/ governess دو بچه؛ دختر و پسری میشه و در اونجا با چندین روح مواجه می شه (معلم گمان می بره که روح بچه ها توسط دو خدمتکار سابق اونجا، که چندی قبل مرده بودن، تسخیر شده!)…خلاصه، آخر داستان من یکی که به این نتیجه رسیدم که یه این داستان رو نوشته…شاید هم خوب گرید نشده بود…امیدوارم نویسنده ش ایرانی نباشه! و مطلب منو نخونده باشه. (ظاهرا نویسنده یکی از بزرگ ترین نویسنده های واقع گرای قرن 19 س)
می تونست خیلی بهتر به پایان برسه…حتی اگه مثل اولین داستان از مجموعه گوسبامپس هم می بود بد نمی شد…
در هر حال، متن و صوت خوبی داشت…داستان خوبی می بود اگر پایان بهتری می داشت!!!
تا درودی دیگر، بدرود
There are seven days in the week and someday isn’t one of them
سلام بر دوستان عزیزم .خب دیشب وقت نشد گزارش بدم چون تا دیر وقت مشغول بودم پس گزارش شب قبل رو خدمتتون عرض میکنم
کتاب شرق بهشت یا east of Eden از مجموع کتاب های کاغذی خودم بود که تموم شد.کتاب برای انتشارات اکسفورد هست که سطحش به گفته خودشون پیشرفته بود.
داستان نصبتا قشنگی داشت خیلی فراز و نشیب انچنانی نداشت.
در مورد یه زن و مرد و بچه هاشون بود که …
در ادامه کتاب گروه بیتلز رو از مجموع کتابهای طبقه بندی شده سطح متوسط خوندم و تمام شد.
این کتاب در مورد افراد گروه بیتلز از شکل گیری و کنسرتها و اهنگهاشون تا جدایی و مرگ و زندگی پش از گروه رو در خودش گنجونده بود.
تو اتوبوس موقع برگشت به خونه هم یک فصل از رمان متن اصلی تصویر دوریان گری رو هم خوندم. نسبت به رمان سطح بندی شده که تو قسمت کتابهای طبقه بندی شده سطح متوسط هست کلمات و ساختارهای پیچیده تری گفته شده که برای من سخته ولی خب باید یاد بگیرم دیگه.
سلام.
من هفته پیش کمی از این داستان رو گوش دادم ولی فکر می کردم حالت داستانی نداره…می شه بیشتر در مورد محتوای داستانش بگید…ممنون میشم