سلام دوستان
رمان تصویر دوریان گری به اتمام رسید. چون از ایده ی داستان خوشم اومد مایلم اینجا به صورت مختصر در موردش کمی بنویسم.
امیدوارم براتون مفید باشه.
خلاصه داستان:
دوریان گری جوان خوش سیما و برازنده‌ای است و پس از آنکه دوست نقاشش از او نقاشی ای در کمال زیبایی و جوانی می‌کشد، او با دیدن آن از اندیشه گذشت زمان، نابودی جوانی و زیبایی در اندوه عمیقی فرو می‌رود و در همان لحظه آرزو میکند که چهره خودش پیوسته جوان و شاداب بماند و در عوض، گذشت زمان و پیری و پلیدی‌ها بر نقاشی او منتقل شود. پس از مدتی متوجه می‌شود که آرزویش برآورده شده. البته این آرزو پس از آشنایی با یک اشراف زاده که عقاید hedonism (فلسفه لذت جویی) دارد به ذهن دوریان گری خطور میکند.
when we are happy, we are always good , but when we are good , we are not always happy.
این تنها یک نمونه از نقل قول های کتاب از زبان لرد هنری است و من در حال خواندن کتاب گاه میشد که چند بار برمیگشتم و دوباره میخوندمشون. لرد هنری با همین عقاید سفسطه آمیز به تدریج دوریان گری را به راه های پلید می کشاند. یک روز دوریان گری به نقاشی چهره اش نگاه می کند و متوجه می شود که چهره اش با انجام هر گناه زشت تر و زشت تر می شود. او گهگاهی به وجدان خود باز میگردد اما تاثیر عقاید و گفته های لرد هنری بسیار بیشتر از اینهاست. سرانجام دوریان گری تصمیم می گیرد که نقاشی چهره اش را از بین ببرد اما…
من واقعا از ایده ی نویسنده ی این رمان یعنی اسکار وایلد لذت بردم و معتقدم باید چندین بار این کتابو خوند. مسائل فلسفی و اخلاقی متعددی در این کتاب به تصویر کشیده شده اند. از جمله مساله خیر و شر (دوست نقاشش نماد خیر و لرد هنری نماد شر) از بین رفتن معصومیت دوریان گری، تاثیرات رفیق ناباب! و همچنین بحث تاثیر اعمال بر روح.
این رمان در سال ۱۸۹۰ نوشته شده و مطالعش رو به همه توصیه میکنم.
راوی بسیار خوبی هم داره.
آخرین تصویر از بخش کتاب های خیلی ساده که زیاد جالب نبود هم داستانش زیاد جذاب نبود و هم صدای گویندش… انگار همون خانم گوگل ترنسلیت بود:grimacing:. درمورد یک کارمند بانکی بود که مقدار زیادی پول از بانک بر میداره و فرار میکنه و یک دختر که به عکاسی علاقه زیادی داره اتفاقی از عکس میگیره و با برادرش کشف میکنن که این همون مرده ست و پیش پلیس میرن و به پلیس میگن که سوار فلان اتوبوس شد و پلیس هم دستگیرش میکنه و به اون خواهر برادر هم هزار پوند پاداش میده.
تنها حقایق که کتاب خیـــــــــلے قشنگی بود. درمورد یک زنی هست که پدرش رو از دست میده و مادرش کلی پول خرجش میکنه اونو به دانشگاه می فرسته و از اونجایی که پول نیاز داشته روزنامه نگار میشه و از سیاتل به تگزاس میره تا توی یک شرکت کار کنه. مامور شده که بره با یک دزد که از خونه یک قاضی دزدی کرده و اون قاضی رو کشته مصاحبه کنه و قرار بوده اون روز اعدام شه. ظاهرا قتل کار اون نبوده… آیا می تونه از قتل مرد بیگناه جلوگیری کنه؟ آیا حقیقت رو میشه؟
پیتزای یخ زده هم قشنگ بود. حال و روز امروز ماست. درمورد پسری بود که برای دانشگاه به یک کشور دیگه میره و اتاق یک خونه رو اجاره می کنه. اما زندگی اون خونواده با زندگی خودش توی کشورش به کلی متفاوت نبود. اعضای خونواده هر کس سرش تو لاکش خودش بود ، مادر هم که هیچ وقت غذا درست نمی کرد همه چی فریز و فقط باید تو مایکروویو گرمش کنی …
فصل اول جین ایر از سری کتاب های پیشرفته که به نظر میرسه مجموعه قشنگی باشه.
درمورد دختری به اسم جین هست که پدر و مادرش رو از دست داده و داییش سرپرستیش رو قبول میکنه. اما داییش میمیره و به زنش میگه باید از جین مثل بچه های خودمون مراقبت کنی اما زنش به عهدش وفا نمیکنه و همه با جین خیلی بد رفتار میکنن و تنبیهش می کنن…
نقطه پایانی. که در مورد زندگی چند نفر مختلف بود که به دلایل مختلف به شهر یکسانی سفر می کنند… و همه به یک هتل یکسان میرن یکی از اونها که میبینه تمام ظرفیت هتل پرشده به هرکی که جای پذیرش باشه شلیک میکنه… نقطه پایان همه یکسان بود بدون اینکه فرصت خداحافظی از عزیزاشون رو داشته باشن…
Persons who cannot control his words shows that he cannot control himself, and is unworthy of respect. But the human tongue is a beast that few can master. It strains constantly to break out of its cage, and if it is not tamed, it will run wild and cause you grief. Power cannot accrue to those who squander their treasure of words .
Power is in many ways a game of appearances, and when you say less than necessary, you inevitably appear greater and more powerful than you are.
Learn the lesson: Once the words are out, you cannot take them back. Keep them under control. Be particularly careful with sarcasm: The momentary satisfaction you gain with your biting words will be outweighed by the price you pay.
یه چیزی که از اکثر تصاویر ارسالی مشخصه اینه که آمار "نمی دانم"های بخشای خونده شده همیشه صفره!
مگه هدف گسترده خوانی نیست؟ شاید من بد متوجه شدم
برا من معمولا درصد و آمار قبل و بعد از خوندنم تقریبا تغییر نمی کنه…با این حال، لایتنرم کمرش داغون شده
. درمورد یک کارمند بانکی بود که مقدار زیادی پول از بانک بر میداره و فرار میکنه و یک دختر که به عکاسی علاقه زیادی داره اتفاقی از عکس میگیره و با برادرش کشف میکنن که این همون مرده ست و پیش پلیس میرن و به پلیس میگن که سوار فلان اتوبوس شد و پلیس هم دستگیرش میکنه و به اون خواهر برادر هم هزار پوند پاداش میده.
