تفاوت بین کلمات journey و travel و trip چیست؟

سلام ایا بین لغات journey و travelوtrip تفاوت وجود دارد؟


این تاپیک مربوط به درس« دیک ویتینگتون » در نرم‌افزار «زبانشناس» است. دوره: « داستان‌های بچگانه » فصل: « بسته ی چهارم »

12 پسندیده

ســلام. بلہ تفاوت کوچکی وجود داره. تو تالار و اینترنت سرچ کنین هست

10 پسندیده


travel

این کلمه هم یک فعل است و هم یک اسم. فعل این کلمه برای هر نوع سفری از یک نقطه به نقطه دیگر استفاده می شود. چالش اصلی در خصوص اسم این کلمه است؛ travel به عنوان اسم دو کاربرد مهم دارد:

اولین کاربرد این است که ما آن را برای سفر در مفهوم کلی بکار می بریم. به عبارتی دیگر ما نمی توانیم از اسم این کلمه برای یک سفر به خصوص استفاده کنیم.

و کاربرد دوم آن هم این است که ما این کلمه را می توانیم به صورت جمع استفاده کنیم. مثلا اگر کسی به چند مکان مسافرت کرده باشد این کلمه می تواند بکار برده شود.

Trip

اغلب زمانی که میخواهیم اشاره کنیم که به کجا رفته ایم یا میخواهیم سفر کنیم از گزینه trip استفاده میکنیم. ممکنه یک تعطیلات کوتاهی باشد یا یک سفر کاری و ماموریتی باشد. اگر سفر به خارج از کشور هم باشد ولی کوتاه باشد هم از trip استفاده میکنیم.

journey

ما از journey برای سفرهای طولانی مدت استفاده میکنیم و تفاوتی هم نمیکند که چه نوع سفری است٬ کاریست یا تفریحی و …
اما معمولا journey برای سفر دشوار٬ ماجراجویانه و اکتشافی هم استفاده میشود.

19 پسندیده

سوال منم بود
سلام
احسنت به شما که پرسیدین و تشکر فراوان از روستی که به خوبی پاسخ دادن

5 پسندیده

travel v

Trip n
journey v-n

journey
مسافرت ، سیاحت ، سفر کردن

journey
[noun]
Synonyms:

  • trip, excursion, expedition, odyssey, pilgrimage, tour, trek, voyage
    [verb]
    Synonyms:
  • travel, go, proceed, roam, rove, tour, traverse, trek, voyage, wander Related Words: excursion , jaunt , junket , sally , tour , cruise , voyage , pilgrimage , progress , safari English Thesaurus: journey, trip, tour, excursion, expedition, …

TahlilGaran TDictionary ver 14
http://TahlilGaran.org/TDictionary

travel
راه ، مسیر ، درنرودیدن ، سفر کردن مسافرت کردن ، رهسپار شدن ، مسافرت ، سفر ، حرکت ، جنبش ، گردش ، جهانگردی ، علوم مهندسی: حرکت ، ورزش: رانینگ

travel
[verb]
Synonyms:

  • go, journey, move, progress, roam, tour, trek, voyage, wander
    [noun]
    Synonyms:
  • usually plural: wandering, excursion, expedition, globetrotting, journey, tour, trip, voyage Related Words: move (on) , voyage , roam , trek , explore , cross English Thesaurus: journey, trip, tour, excursion, expedition, …

TahlilGaran TDictionary ver 14
http://TahlilGaran.org/TDictionary

trip
فت پا (کشتی) ، چکانیدن ماشه ، در کردن تیر ، اشتباه ، مسافرت کردن ، رفت یا برگشت فنر ، پرواز (در داروهای توهم زا) ، سبک رفتن ، پشت پا خوردن یازدن ، لغزش خوردن ، سکندری خوردن ، سفر کردن ، گردش کردن ، گردش ، سفر ، لغزش ، سکندری ، عمران: اسکیپ در چاه ، روانشناسی: پرواز ، ورزش: فت پا ، علوم نظامی: ازاد کردن یا شکل کردن طناب

trip
[noun]
Synonyms:

  • journey, errand, excursion, expedition, foray, jaunt, outing, run, tour, voyage
  • stumble, fall, misstep, slip
    [verb]
    Synonyms:
  • stumble, fall, lose one’s footing, misstep, slip, tumble
  • catch out, trap
  • skip, dance, gambol, hop Related Words: drive , progress , run English Thesaurus: journey, trip, tour, excursion, expedition, …

TahlilGaran TDictionary ver 14
http://TahlilGaran.org/TDictionary

6 پسندیده